اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
11622 |
نام:
آشفته
شهر:
مهاجر
تاریخ:
9/12/2005 10:15:45 AM
کاربر مهمان
|
سلام
اگر هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود
گر دلی بیازاری بروطواف دلی کن
که کعبه خود سنگی است که آن را خلیل بنا نمود
ودل را خدای خلیل
|
|
11621 |
نام:
یلدا
شهر:
تهران
تاریخ:
9/12/2005 10:10:16 AM
کاربر مهمان
|
ayandeham cheh khahad shod?
|
|
11620 |
نام:
سید مژده منفرد
شهر:
کاشان
تاریخ:
9/12/2005 10:06:28 AM
کاربر مهمان
|
خیلی دوست داشتم که زمان به عقب بر می گشت و آن چیزهایی را که از دست دادم به دست می آوردم یعنی می شه روزی اونی که دوستش دارم و ببینم و یه آرزوی دیگه ای هم که دارم این است که تنها برادر عزیزم را که سال گذشته شهید شد ببینم و بهش بگم که مامان و بابا داقون شدن از دوری تو و طاقت دیگه ندارند به خابشون بیا
|
|
11619 |
نام:
سورنا
شهر:
ایلام
تاریخ:
9/12/2005 9:07:00 AM
کاربر مهمان
|
با یک سبد ناز و هیاهو خواهدآمد
باعطری از گلهای شب بوخواهدآمد
بر روی دیوار دلم باخون نوشته است
بعد از شب هجران وغم اوخواهدآمد
|
|
11618 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
9/12/2005 7:13:36 AM
کاربر مهمان
|
عبدالفاطمه - غزل مرام و مهربونی و وفاداری
شقایق ۵ - دوست وفادار
زیارت قبول
عبدالفاطمه - فقط خدا میدونه وقتی اسمت رو روی سایت دیدم چه حالی شدم . بغض غریبی و تنهایی چنان به گلوم نشست که نتونستم خودم رو نگه دارم . به حرمت وجود بی آلایش شما تا خود حرم رفتم و برگشتم . میدونید که قسمتم نشد برم زیارت و جام کس دیگه ای رفت . ولی به خود امام رضا قسم که همین دو روز پیش بود که به خودم گفتم خدایا بچه ها یک ماهه رفتند زیارت - چرا نیومدن و خبری ازشون نیست ، اونوقت با وفا تو میگی کسی به یادت نبوده .
عبدالفاطمه عزیز - به جون عزیز و پاک و جسم تطهیر شده ات قسم به یادت بودم و خدای دلم میدونه وقتی گفتی کنار پنجره فولادی به یادم بودی چه حالی کردم . باور نمیکردم شما هنوز به یاد ناشناسیه دل غربت زده من باشی.
ای کاش نزدیکتون بودم که غبار سفر زیارت رو از روی صورتتون گرفته به سرم میمالیدم .
پیشونیتون رو میبوسیدم که قبله همه عاشقارو لمس کرده . کاش بودم پای حرفاتون مینشستم و شما از این یک ماه میگفتید و من اشک میریختم که به خود امام رضا دلم بدجوری گرفته .
دوست خوب و باوفای من به خاطر همه لطف و صفات ازت ممنونم تو نمیدونی اما خدا از بی لیاقتی من آگاهه و باز میگم نمیدونی چه لطفی در حق من کردی - بازم ازت ممنوم و شرمنده مرام و معرفتت.
از خدا میخوام هر دعایی که در حق هر کسی کردی استجابتش اول توی زندگی خودت باشه .
ببخشید خیلی حرف زدم . نیستی ببینی چه حالی دارم فقط یه چیز !!!!!!!!!!!!
مهربون - تو رو قسم به همون امامی که به مهر تو رو در آغوش گرفت کاری نکن که خدا این لیاقت رو ازت بگیره مواظب دلت باش که حریم با حرمتی رو زیارت کرده .
پاک باشی باصفا
یا علی
|
|
11617 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
9/12/2005 7:02:33 AM
کاربر مهمان
|
سلام -
بی تو اى درياى من! زندگى همچون سراب مىشود كه به گمان آب ، به سويش مىشتابم و خود را در دامن تلألؤ دروغين آن مىافكنم و سرانجام حاصل هستى را يـك نيستى پرشكوه مىيابم.
بی تو تشنهتر از برگ، در برهوت زمين، چون باد مىدوم،عاقبت خسته از سنگ حوادث از پاى مىافتم و در تب غمهاى بیكرانه مىسوزم.
بی تو اى همسفر زندگى! تشنهتر از برگ و خستهتر از سنگ مرگ دل را مىبينم. گاهى پشت پنجره تنهايى سرك مىكشم. گاهى در كوچه پس كوچههاى غم پرسه مىزنم و تو را فرياد مىزنم. روزى در باغ، درخت، حال مرا پرسيد، به او فردايم را نماياندم، آنجا كه گيلاسهاى آرزوى من، دست به شاخسارهاى اميد داده بودند و لحظههاى انتظار همچون بلبلان و هَزاران بر شاخسار نغمه سرايى مىكردند و آبشار عشق و اميد در زير آن زمزمه مىكرد.
تو به حرمت شكوفههاى اين باغ، درخت وجودم را درياب. باور كن! خزان زرد، سبز مىشود و زمستان، بهار میشود، بهار میشود ،
اگر تو همسفر اين پاهاى خسته و دل اميدوار من باشى.
یا علی
|
|
11616 |
نام:
نرگس
شهر:
اصفهان
تاریخ:
9/12/2005 7:01:42 AM
کاربر مهمان
|
عاشق هستم می خواهم بدانم به او میرسم
|
|
11615 |
نام:
شهید گمنام
شهر:
جزیره مجنون
تاریخ:
9/12/2005 6:42:10 AM
کاربر مهمان
|
یادی از شهدا
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم آب را جیره بندی کرده ایم نان را جیره بندی کرده ایم عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه (س)
{آخرین برگ دفترچه یادداشت یکی از شهدای گردان حنظه که در هنگام تفحص کشف شده}
|
|
11614 |
نام:
مهدیه
شهر:
تنکابن
تاریخ:
9/12/2005 6:30:40 AM
کاربر مهمان
|
بسم رب المهدی(عج)
با عرض سلام به همه دوستان خوبم در سایت
بچه ها امروز دلم خیلی گرفته راستش دلم خیلی هوای روزهای طرح ولایت رو کرده بد جوری دیوونه اون روزهام یک ره آورد از سفر جمکران دارم که براتون می نویسم:
باز هم دل یاد مهدی(عج) کرده است
یاد شبهای تکدی کرده است
یاد آن شب در حیاط جمکران
یاد آن گل در میان آسمان
یاد باد آن آل یاسین یاد باد
ندبه آن شام دیرین یاد باد
تاب گیسویش مرا در هم شکست
یعنی آقایم کنار من نشست؟
برق چشمانش به من ثابت نمود
او امام آبی آیینه بود
دست پر مهرش ز جمع ما گذشت
او یقینا حاجتم را داده است
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
وای بر من چون که غافل بوده ام
همچو نابینای جاهل بوده ام
گر کمی شوق رهایی داشتم
میل دیدار الهی داشتم
بی یقین من مست رویش می شدم
نوکر مجنون کویش می شدم
ای خدا قدری به من عرفان بده
آن چه مولا خواهد از من آن بده
تا که شاید او مرا طالب شود
نور روحش بر دلم غالب شود
او نجاتم می دهد از هر هوس
می شور مهمان من در هر نفس
--------------------------------
دوستان من امیدوارم خوندن این شعر خسته تون نکنه آخه من شاعر نیستم این هم فقط حرف دل بود برای اونهایی که طالب حرف دل هستن
یاد بچه های باصفای طرح ولایت در دوره تکمیلی تابستان۱۳۸۲ توی اصفهان و مشهد بخیر اگر هر کدومشون روی سایت باشن می فهمن که من از چه حال و هوایی صحبت می کنم.راستی کدوم یکیتون توی دوره های طرح ولایتبسیج دانشجویی بودید؟
التماس دعا
|
|
11613 |
نام:
بیتا
شهر:
لاهیجان
تاریخ:
9/12/2005 6:15:47 AM
کاربر مهمان
|
خدایا تو دوست میداری که تو را دوستدارم با انکه بی نیازی از من چگونه دوست ندارم که تو مرا دوست میداری با این همه احتیاج که به تو دارم
|
|