اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
116242 |
نام:
شهر:
تاریخ:
8/14/2013 4:19:32 PM
کاربر مهمان
|
آقاجان بازهم دلم تنگ کربلایت شده است. اگرلایق بدانی فقط یکباربرایم بس است قول میدهم تاعمردارم باخاطرات همان یکبارزنگی کنم...آقای من ببخش اگرگاهی دلم حرفی ازاندوه ساخت اگرگاهی دستم فرشی ازافسوس بافت!شرمنده ام...امانه ندوه ونه افسوس دل ودست دست به دست هم میدهندتافرشی ازیقین ببافند.به جان مادرت قسم یقین دارم روزی مراهم صداخواهی زد...
|
|
116241 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
8/14/2013 3:44:12 PM
کاربر مهمان
|
مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند
ولی آنان را ببخش
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند
ولی مهربان باش
اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت
ولی موفق باش
اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند
ولی شریف و درستکار باش
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند
ولی سازنده باش
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند
ولی شادمان باش
نیکی های درونت را فراموش می کنند
ولی نیکوکار باش
بهترین های خود را به دنیا ببخش
حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد
ودر نهایت می بینی هر آنچه هست
همواره میان “تو و خداوند” است
نه میان “تو و مردم”
|
|
116240 |
نام:
الهه
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/14/2013 3:24:30 PM
کاربر مهمان
|
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو ودد ملولم وانسانم آرزوست گفتند یافت می نشود جسته ایم ما گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست
نمی دانم انسان را چگونه معنا کنم وانسانیت را ؟............. در فرهنگ لغت نوشته انسان یعنی بشر وآدم وانسانیت یعنی خوی آدمی داشتن . وآیا آن روز که خداوند انسان را خلق می کرد کدامین انسان بود که خدا وعدۀ خلیفة اللهی زمین را به او داد. وکدامین انسان بود که به فرشتگان گفت بر او سجده کنند ............... همین انسان دوپای امروز ، همین انسان که فقط نقاب انسان به چهره دارد ودر پشتش گرگی مخفی کرده .... همین انسان بی رحمی که ناجوانمردانه خون می ریزد ، دل می شکند ، حرام میخورد ، یتیم می گریاند ، هوس می پروراند ............. انسانیت در کدامین نقطۀ بدن انسان است . در قلبش ،زبانش ، دستش .......... کجا مدفون شده این گمشده بشریت وکجا باید دنبالش بگردیم .............. در کجای این وجود ناپیدا وبی کران آن را گم کرده ایم . کجا وبا کدامین سنگ جهالت ونادانی آن را شکسته ایم . کجا در پس پرچین های بی عاطفگی وحرص وحسد آن را جا گذاشته ایم ....... آیا انقدر نایاب است که چون آن شیخ با چراغ باید دنبالش بگردیم ویا نه به قول بزرگی که می گفت : «هرگز نگرد نیست سزاوار مرد نیست » باید بگردیم وان را پیدا کنیم اما چگونه ؟؟؟؟؟؟ چقدر دلم برای انسانیت تنگ شده و برای ادم هایی که بوی ناب آدم می دهند..... برای یک جرعه از چشمه زلال صداقت .... عطشی بی کران وجودم را می سوزاند ....
|
|
116239 |
نام:
مرغ باغ ملکوت
شهر:
عالم خاک
تاریخ:
8/14/2013 2:46:36 PM
کاربر مهمان
|
"یاحق" السلام علی المهدی"عج" و علی آبائه"ع" سلام آقا سید مرتضی سلام به همگی و یه سلام مخصوص به همه ی گلهای باغ آوینی از طرف خاک پای مولا، عید فطر سر خاک دایی بودم سلام همگی رو رسوندم و خواستم سلام ایشون رو هم به شما برسونم.سلام علیکم و رحمة الله ... چقدر دلم واسه همه تنگ شده بود، واسه همه ی اونایی که به یادم بودند و همه ی اونایی که به یادم نبودند...من به یاد همتون بودم،پیامهاتون رو خوندم و واسه تمام دعاهای قشنگتون آمین گفتم... خدای مهربونم! من از خیلیها ازجمله زینب خانم یاد گرفتم که هر اتفاقی که میوفته بگم شکرت خدا و همیشه توی دعاهام ازت بخوام که بهم قدرت درک حکمتهات رو بدی تا بتونم در مقابل سختیها صبور باشم، خدایا وقتی توی اوج یه داغ، یه داغ دیگه میاد روش خیلی تحملش سختتر میشه، اونم نه یکی نه دوتا نه سه تا نه چهارتا...داغ روی داغ پشت سر هم اونم داغ عزیز، تاکی؟ آخه سخته خداجون، من کی گفتم که تحمل داغ رو دارم که داری اینجوری امتحانم میکنی؟خدایا نمیدونم تا کی میتونم بگم به کوری چشم شیطان بازم شکرت، مهربان خدای من بازم میگم: مولای یا مولای... میدونم که خودت همشو میدونی پس دیگه چیزی نمیگم. به قول حاج مهدی بزرگوار(مجنون مهدی)، هود پیرمرد راست میگفت. آخه کی دیده مرغ جاش توی باغ باشه؟ خدایا من همون کلاغ سیاه دم درخونه تم بهم بال میدی پرواز کنم؟ دیدی دایی! مگه اینکه اسم عزیزانت رو بیارم تا شاید بهم نگاه کنی با معرفت...چشم، معذرت میخوام، خواستم به هود بگم هیچوقت ازش ناراحت نبودم و نیستم، انشاالله توی درسهاتون موفق و پیروز باشید...سلام بر عباس...یا ابالغوث ادرکنا... آیه خانم بزرگوار انشاالله خداوند منان به شما و دختر عزیزتون صبر جمیل بده و همسر مهربانتون همنشین خوبان درگاهش باشند. آقا هادی بزرگوار خواستم بگم که عکس شهید حجت الله رو از بین عکسهای گوشیم پیداش کردم، فکر نمیکردم که عکسشون رو داشته باشم ولی به طور اتفاقی پیدا شد...وساطت ما رو هم پیش شهدا بکنین شاید به آبروی شما به ماهم نگاه کنن.حق نگهدارتان خب دیگه باید برم، بار گرانی روی دوشم مانده که خیلی سنگینی میکنه، باید به مقصد برسونمش، شاید اون موقع از رسیدن احوالاتم به دست آقا اینقدر خجالت نکشم...واسم دعا کنید...از همه طلب حلالیت میکنم، اگر آزرده خاطرتان کردم به بزرگواری خودتان عفوم کنید و از من بگذرید، امیدوارم که بودنم خاطره ی بدی در ذهن شما نبوده باشد. مدیر محترم حرف دل از شما هم به خاطر همه چیز تشکر میکنم و طلب حلالیت از شما مدیر بزرگوار رو دارم..گامهایتان استوار و راهتان پر روهرو باد. به مهربان خدای عالمیان میسپارمتان خداحافظ ایمانمان یادتون باشه هروقت شهدا رو صدا زدین حتما جوابتون رو میدن... التماس دعا یا علی آقا سید مرتضی یاعلی...یاعلی
|
|
116238 |
نام:
سیده زهرا
شهر:
شیراز
تاریخ:
8/14/2013 1:28:05 PM
کاربر مهمان
|
سلام.برام خیلی دعاکنین تا میان ترم زبانم رو خوب بگیرم و همه بامن مهربون بشن و امروز همه روز به من خوش بگذره
|
|
116237 |
نام:
شيدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
8/14/2013 1:22:54 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستاي خوب حرف دلي فرداشب ميرم حرم امام رضا(ع) خيلي خيلي خوشحالم آخه خيلي وقته نرفتم هروقت دلم ميگيره خودش صدام ميزنه قربونش برم _ سلام جناب اميركبير : جالب بودبرام ، حرف از حرم زدين _ازديروز بامامانم وعده حرم رفتن گذاشتيم نايب الزياره همه دوستانيم
|
|
116236 |
نام:
منم گدای فاطمه
شهر:
انتظار
تاریخ:
8/14/2013 1:03:08 PM
کاربر مهمان
|
بــــــه نــــــــام الـــــــلــــــــــه
سلام علیکم جمیعا و رحمة الله و برکاته...
باتوجه به اینکه سفر کربلای هیئتمون به تأخیر افتاد و به جای یکشنبه امروز صبح راهی کربلا شدن ولی هنوز که هنوزه گذرنامم نیومده...
امروز خواهرم رفت کربلا و من موندم...خیلی سخته که...چی بگم...همون بهتر که هیچی نگم...حتما حکمتی داشته و خیری درش بوده...
دعا کنید خیری در نرفتنم بوده باشه چون تنها همین فکره که آرومم میکنه... التماس دعای فراوان...
دلـــــم گرفته/ بس که چشام بارونیه/ وای وای وای...
به قول مجتبی رمضانی:
من یه نوکره در به درم /چند ساله همش منتظرم /اسمم در بیاد برم حرم/وای وای وای
لیست زائرا دست کیه/ هی خط میخورم چه سریه /میگن دعوتا با بی بیِ /وای وای وای...
خیلی این مداحی قشنگه سفارش میکنم اگه تاحالا گوش نکردید حتما گوش کنید...
*********************
سلام وجود عزیز از آل عبا.ببخشید بنده فکر میکردم از سادات هستید
البته از اهل پیغمبر بودن فقط به سادات بودن نیست سلمانِ ما ایرانی ها از اولاد رسول الله نبود ولی از او شد،شد سلمان محمدی...شد سلمانُ منّا اهل البیت... انشاءالله که همه ماها هم راه سلمانِ فارسی رو که همان راه خدا و رسولش بود رو پیش بگیریم بلکه یه روزی صاحَب ما هم به ما همین جمله رو بگه...
"الـــــــــــتـــمــــــــــــــاس دعـــــــــــــــــا"
|
|
116235 |
نام:
۩۞۩ وبلاگ تخصصی غروب جمعه ۩۞۩
شهر:
خوابگاه خدا...در جستجوی منزل مهدی فاطمه....
تاریخ:
8/14/2013 1:02:47 PM
کاربر مهمان
|
برای چه ماندیم و برای چه نسل بعد از خود را میزاییم
که هر چه پیش میرویم بیشتر به گل مینشینیم
و سرمان را مغرورتر بر آسمان میکشیم
پس چه شد که اکنون همه به نمایش خود مشغولند
چه شد که همه خود را رنگین به دیگری میشناسانند
چه شد که دیگر از آن خود نیستیم
هیچ کس در طرح خود نیست
هیچ کس پایبند عهد ازلیاش نیست
هیچ کس خود را که نه، خدایش را نیز نمیشناسد
چه شد ما در پس پرده، پردهای دیگر بر خود کشیدیم
چرا وجودمان را با رنگ ننگین میکنیم
چرا فراموش کردهایم وجود کیستیم و چه در وجودمان جاری است
به خود آییم
آنگاه که زمان میآید و مکان نابود میشود
دیگر دستگیری نمییابیم کجایی ای دستگیر
تنها ماندیم، در نابودها بودنی نیافتیم
نیمی از آمدنت ترس دارند و نیمی تردید و اندکی با حضور قلب، آمدنت را طلب میکنند
تنهاییم و قدممان یارای رفتن ندارد
هر آن وجود منجیات را بیشتر خواهانیم
ما را به حال خود وامگذار
ما را دستگیری جز تو نیست
هان ای پرنده انسان باز ای به این پست خاک
و ما را رهنمون باش
|
|
116234 |
نام:
سکوت
شهر:
ارومیه
تاریخ:
8/14/2013 12:58:09 PM
کاربر مهمان
|
سلام نمی دونم چه کسایی الان دارن حرف دل منو می خونن اما از شما می خوا م منم مثل بقیه دعا کنین . حالم اصلا خوب نیست دارم پرپر می شم. مهمترین کس زندگیم دیگه قبولم نداره و همیشه تحقیرم می کنه داره عذابم می ده و منو متهم می کنه هر کاری می کنم که خودمو بهش ثابت کنم نمی شه اصلا هم بهم فرصت جبران نمیده حتی کتکم هم می زنه . خودکشی کردم که همه چیزو تموم کنم اما نشد نجاتم دادن . حس می کنم به هیج دردی نمی خورم. تو اداره ای هم که کار می کنم تعدیل نیرو کردن. همه ی آرزوهام نقش بر آب شدن. من موندمو یه عشق از دست رفته و یه روح افسرده .هر روز هزار بار می میرم و آرزوی مرگ می کنم.کسی رو هم ندارم که باهاش درد و دل کنم. من فقط می خوام بمیرم. دعام کنین که خدا به بزرگی خودش زودتر باقی موندهی عمرمو ازم بگیره و زودتر از این زندگی خلاص بشم.
|
|
116233 |
نام:
سفيد
شهر:
اميد
تاریخ:
8/14/2013 12:48:11 PM
کاربر مهمان
|
سلام زهرا سادات توام مشكل منو داري من 10سالهاين مشكلو دارم ولي خسته نشدم همش به خدا توكل كردم خدا صلاح بنده هاشو بيشتر از ما ميدونه توي اين راه زندگيمو گذاشتم همه چيزو هم باختم فقط بايد توكل كردبه اميد خدا مشكلت حل ميشه من برات دعا ميكنم.
سلام ستايش جون خوبي همه چيز دست خداست تا اون چيزي نخواد درست نميشه خواهر منم 10ساله ازدواج كرده بچه دار نميشدن دوا درمون زياد كردن ولي جواب نميگرفتن ولي من دلم روشن بود همه چي درست ميشه دكتر جوابشون كرده بود ولي من به حضرت ابوالفضل متوسل شدم جواب گرفتم بدون هيچ دوا درموني در عين ناباوري اونا الان صاحب يه دختر خوشگل شدن شماهم بهش متوسل بشين حتما جواب ميگيرين منم براتون دعا ميكنم.
سلام وجود ال عبا :اسما زهرا:منم گداي فاطمه :سيف الدوله چطورين؟
|
|