شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
115752
نام: هادی
شهر: کانال کمیل
تاریخ: 8/3/2013 5:45:17 PM
کاربر مهمان
  سلام جناب سیف الدوله پاسخ سوال شماره 2 آیه 184و185 سوره بقره
115751
نام: فرشاد فتحی
شهر: تهران
تاریخ: 8/3/2013 5:30:52 PM
کاربر مهمان
  خدایا به حق هشت و چهارت ما را در این ماه بیامرز و ببخش
خدایا به حق هشت و چهارت در این ماه پاک کن
خدایا ما را غلام غلامان زهرا(سلام الله علیها)کن
115750
نام: یلدا
شهر: تبریز
تاریخ: 8/3/2013 5:12:50 PM
کاربر مهمان
  دلم برای پیامبر تنگ شده مدام می پرسم ایا شفاعت کننده ای نیست جوابی نیست متاسفم شماتت شیطان مرا به خواری و ذلالت خواهد کشت یس و ذکر و تسبیح گره از کار من نمی گشاید چرااااا
115749
نام: گناهکار
شهر: مشهد
تاریخ: 8/3/2013 4:03:40 PM
کاربر مهمان
  سلام نمیدونم با کی حرف میزنم فقط میدونم میخوام حرف بزنمو جز خدا یکی دیگه هم شاید درکم کنه من اینقدر بدی کردم اینقدر ظلم کردمو پستی کردم اینقدر بی حیایی کردم که جز خدا نمیتونم به هیچکس همشو بگم اما الان میگم میخوام بگم تا یکی رو زمین هم بفهمه و شاید درک کنه که ادما میتونن با همه اشتباهاتشون تغییر کنند که اگه یه روز یکی از دورو بریاش خدای نکرده مثه من خطا کرد یا بدتر از من حتی شد بتونه اینو درک کنه که جای تغییر داره و زود قضاوت نکنه
من دختر۲۴ساله ام ۲سال قبل با یکی اشنا شدم در حد گفتن درد دل باهم رابطه داشتیم و اصلا همدیگه رو ندیده بودیم تا اینکه یک بار دیدمشو البته رابطه در حد همون حرف بودو بود خیلی پسر پاکو و با اخلاقی بود و منم اون روزا شاید مثه امروز گناهکار نبودم بعد رفتو ارتباط تلفنی ادامه داشت تا اینکه ازم خواست با خانواده مطرح کنم برای ازدواج و...و این اثبات خوب بودنش به من بود و قضه ی ظلمو پستی و بی حیایی من اینجا بود که....همون وقتا که با این پسر اشنا شدم اوایل ارتباط منظورمه تو اینترنت با یک دختر هم اشنا شدم اون در یک ارتباط کاملا علمی قرانی اسلامی و اصلا ارتبازم با اون فقط بخازر این بود که دیدم خیلی چیزا بلده بود از قران اسلام و هر علمم دیگه.با اون ارتباط داشتم یه جورایی عاشق این دختر شدم عکسمو بهش میدادم و ساده مابانه بهش اعتماد کردم تا این که یه روز اونم گفتم من عاشقت شدم گفت عاشق شدم ولی یه دروغ بهت گفتم و التماسم کرد که ازش ناراحت نشم تا بگه دروغشو منم قول دادم ناراحت نشم و تنهاش نذارم و گفتم میبخشم بگو گفت ...اون گفت من ذختر نیستم وااااااااااااای انگار دنیا رو سرم خراب شد .کلی التماسو خواهش داشت که ببخشمش و تنهاش نذارم گفتم عاشقت شدم تا حالا مثل تو هیچکسی رو ندیدم و این حرفا البته عاشق قیافم نشد چون من به قولی خوشگل نیستم چندان.به هر حال منو خام حرفاش کرد منم قبول کردم باهاش بمونم و با هاش ارتباط داشتم با اینترنت و وبکمو این چیزا به خودم اومدم دیدم چند ماه گذشته و این قا خیلی مصمم میخواست بیاد خواستگاری و من اون مدت با یکی دیگه هم بودم .تا اینکه یه روز برای بار دوم نفر اولو دیدم باهاش حرف زیاد زدیم و قول دادیم با هم بمونیمو بهم خیانت نکنیم قسم خوردیمو دست به قران گذاشتیم و این باعث شد از اون روز رویه من با مورد دوم که اول دختر بود با من عوض شه بهش گفتم من نمیتونم با تو ازدواج کنمو این حرفا و دیگه نمیتونم باهات باشم بعد از مدتی کلی قسم داد گفت صادق باش بگو چی شده منم گفتم گفتم با یکی دیگه قرار ازدواج گذاشتیمو من دوسش دارم .البته من اینو هنوز از نزدیک ندیده بودم قرار شد یک بار بیاد و از نزدیک حرف بزنیم من خیلی بهش اعتماد داشتم بیشتر از چشمام چون اونو عالم دینی و اسلامی میدونستم اومدو من رفتم ببینمش اون ایرانی نبود خونه ی دوستش ب.د و من اونجا رفتم و خدا خوب میدونه قصد هوس و هوسرانی نبود فقط رفتم ببینمش و حرفای اخرو بزنیمو تموم رفتمو اون گریه میکرد که من بهش خیلی ظلم کردم که دارم تنهاش میذارم اره ظلم کردم من در نهایت وقاهت دونفرو وابسته کردمو....اون با همون تیزی خودش ادرسو مشخصات از کسی که قار شده باهاش ازدواج کنم گرفت و نگو واسم نقشه ها داشته تا ابرومو ببره و من بیخبر قضیه گذست تا یک ماه بعد دوبار اومد ایران و گفت بیا و یک حلقه یادگاری بیار برام تا برم برای همیشه منم باز با سادگی رفتم اینبار اون ظلم کرد به من رفتم و گفت وضو بگیر نماز بخون و بعد نشستو قران خوند و اخرش گفت حلقه رو بکن دستم کردم دستش و اونم..
115748
نام: مهدی
شهر: تهران
تاریخ: 8/3/2013 3:05:31 PM
کاربر مهمان
  سلام. طاعت شما قبول پسرم که کوچیک تر بود هر جا عکس شهید آوینی رو میدید میگفت :"دوست بابام" چند سال بعد دخترم همین حرفو وقتی عکس شهید کبیری طامه رو که بزرگ روی دیوار کشیده شده بود می دید می زد.
خداکنه روز قیامت شرمنده شهدا و خانواده هاشون نباشیم.
115747
نام: قشر آسیب پذیر
شهر: مشهد
تاریخ: 8/3/2013 3:05:14 PM
کاربر مهمان
  سلام میدونم این حرفها دیگه فایده ای نداره ولی برای اینکه سبک بشم خوبه با این وضع آشفته اقتصاد کشور ما که قیمت اجناس روز به روز میره بالا، کسبه و کسایی که مشاغل آزاد دارند، قیمت اجناس و قیمت خدمات رو مرتبأ بالا می برن ولی قشر کارمند و حقوق بگیر باید بسوزه و بسازه تا سر سال مبلغ نا چیزی به حقوقش اضافه بشه،این گرونی کمر ما رو شکسته فکر نکنم کلید آقای روحانی هم بتونه قفلی باز کنه.
115746
نام: مجنون مهــــدي(عج)
شهر: كوفه...
تاریخ: 8/3/2013 3:00:57 PM
کاربر مهمان
  سلام وعلي آل ياسين....

هر بار كه اين جملات حزن آور شيخ شوشتري را مي‌خوانم ، يادم مي آيد كه فرود آمدن اشك براي سيدالشهداء عليه السلام ، بهانه نمي‌خواهد و حاجتي به روضه و مصيبت خواني ندارد . همين كه نام حسين عليه السلام را مي‌شنوي ميان اين اسم و غربت تناظر برقرار مي‌كني ، و وقتي مفهوم غربت را فهم كرده باشي و تلخكامي آن را چشيده باشي ، ديگر تو مي‌ماني و پلكهايي مرطوب ، تو مي‌‌ماني و قطره‌هايي سرازير ...هر دو غريب اند...
زيارت ناحيه را كه مي‌شناسيد ، زيارتي است كه شيخ مفيد در كتاب المزار از قول امام عصر عليه السلام نقل نموده جملات جانگداز اين مصيبت نامه به آشكاري نشانت مي‌دهد كه رابطه و علاقه‌اي ناگسستني و محكم ازجهات مختلف ميان سيدالشهداء عليه السلام و واپسين فرزندش برقرار است .
امام عصر عليه السلام را طريد الوحيد الغريب ( طرد شده‌ي تنهاي غريب )خوانده‌اند . صاحب ما ناشناخته است ، كسي به عظمت و قدرش آگاه نيست ،كمتر كسي گاه و بيگاه دست به دامان او مي‌شود . ولايتش عصمتش و امامتش مورد تعرض تاريك فكران قرار مي‌گيرد.امام عصر عليه السلام غربت زده است ،يادش از در و ديوار روزگار ما زدوده شده ، كسي سراغش را نمي‌جويد ،‌روزها و ساعت‌ها به غفلت از او مي‌گذرد و اندكند آنان كه به رضاي او اهميت مي‌دهند.امام عصر عليه السلام از اهل و ديارش دور افتاده و ساكن تنهاي بيابان‌ها شده و اگر چه گاه در ميان ماست ، اما با ما نيست و تنهاست و حال ، اين غريب ، جد شهيدش را اينگونه مي‌خواند:السلام علي غريب الغرباء...السلام علي شهيدالشهداء...السلام علي المظلوم بلاناصر ...سلام بر غريب غريبان ،
سلام بر شهيد شهيدان ،سلام بر مظلوم بي‌ياور ،او و پدر بزرگوارش هر دو تنهايند ، بي‌ياورند ،دور افتاده‌‌اند ، طرد شده‌اند و ... غريب !
آري هر دو يتيم نوازاند...اگر امام ،‌پدر شفيق باشد و انيس دم تنهايي ، اگر صاحب الزمان ما را پدر مهربان بخواند ، وقتي دستمان به او نرسد ، چه حسي از يتيمي و بي‌كسي به ما دست مي‌دهد ؟ چه دردي با دوري و بي‌خبري او به جانمان مي‌افتد ؟امام حسن عسكري عليه السلام فرمودند :
اشد من يتم يتيم الذي انقطع عن أبيه يتم يتيم انقطع عن إمامزمانه و لايقدر علي الوصول إليه ....
سخت‌تر از يتيمي كسي كه پدرش را از دست داده ، يتيمي است كه از امام زمانش دور افتاده و به او دسترسي ندارد...
آري ، اين يتيمي سخت‌تر و آزار دهنده‌تراست ، اين حس غريب بي‌پدر زيستن و بي پناه نفس كشيدن ، سوز بيشتري دارد ما يتيمان ، بهارمان را گم كرده‌ايم ،طراوتمان را گشته‌ايم و نيافته‌ايم ، از گرماي نوازشش محروم شده‌ايم و از گرد قافله‌اش وا مانده‌ايم . اين پدر مهرورز ما نياي بزرگوارش را اينگونه مي‌خواند :
كنت ربيع الأيتام و عصمه الأنام ...
تو بهار يتيمان و پناهگاه مردمان بودي ...
امام عصر عليه السلام و اباعبدالله ، هر دو بر ما يتيمان مشفق و دلسوز و نگرانند ، و هر دو پناه بخش ما پناه جويانند، و هر دو آغوش عشق پدرانه‌شان به رويمان باز ! ...


التماس دعاي فرج
115745
نام: بی دینان اطلاعاتی
شهر: آران وبیدگل
تاریخ: 8/3/2013 2:36:48 PM
کاربر مهمان
  دو سال است که در خانه ی من امنیت نیست نیروهای جوان اطلاعات با شنود مکالمات همسر ودخترم وتلفن خودم وارد زندگی شخصی من شده اند بخدا کاری که این اطلاعاتی فاسد به اسم حضرت زهرا وامام زمان مبرای خانوادهی من انجام مدهند کمونیست های بی دین انجام نمی دهند اینترنت من تحت نظراین ناموس نپرستان است اینان در کنار هم باشنیده نفسهای زندگی خانواده ی من به چه آرمانهایی معتقدند اینان به اسراییلیان بیش ازملت شیعه رحم دارندمن باید به کدام سازمان شکایت کننم
115744
نام: متین
شهر: تهران
تاریخ: 8/3/2013 2:30:07 PM
کاربر مهمان
  مادرم عضو یه گروهی هستن به نام واجب فراموش شده واجبی که تاثیرش از تمامی نیکی ها بیشتره ولی هیچکس در این راه یاریشون نمیکنه در حدی که وقتی به مسئولان در مورد کشف حجاب در بوستان گفت و گو اعتراض میکنیم میگن ما قرار نیس برنامه ی مذهبی داشته باشم فضایی رو فراهم میکنیم کهتو خیابون نباشن... این درد نیس کی باید امر به معروف و نهی از منکر کرد زمانی که ایرانم شد مثل ازوپا؟ کی به داد ما میرسه؟ آهایی مردم کی میخواهید مملکتتونو نجات بدین؟ کی؟...
115743
نام: بنده ی خدا
شهر: زیر سایه ی خدا
تاریخ: 8/3/2013 2:28:31 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند مهربان
سلام به همه ی دوستای خوب اهالی حرف دل
چند روزیی است که حالم خیلی گرفته شده است خواهشا برام دعا کنید
التماس دعا
<<ابتدا <قبلی 11581 11580 11579 11578 11577 11576 11575 11574 11573 11572 11571 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved