شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
115472
نام: مهدیه
شهر: کرج
تاریخ: 7/28/2013 3:16:50 PM
کاربر مهمان
  سلام اقاجونم پس کی میای اقا همه منتظرتیم.



یا مهدی مددی
115471
نام: گلاب
شهر: تهران
تاریخ: 7/28/2013 2:35:22 PM
کاربر مهمان
  امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند...جوانمردي عبارت است از حراست دين، و عزت نفس، و با نرمش برخورد کردن و بررسي عملکرد خويش، و پرداخت حقوق و دوستي کردن با مردم.
115470
نام: سارا
شهر: ویرانگر
تاریخ: 7/28/2013 2:35:15 PM
کاربر مهمان
  خدایا من بنده ی گنهکار تو هستم راهی نشانم بده که بتوانم گذشته ام را جبران کنم واطمینان حاصل کنم تو از گناهانم گذشتی
خواهش میکنم
115469
نام: هادی
شهر: کانال کمیل
تاریخ: 7/28/2013 2:08:07 PM
کاربر مهمان
 
یه بسیجی تیر خورده و به شهادت رسیده بود.

به اتفاق حاج احمد کریمی رفتیم بالای سرش

حاج احمد گفت: من دلم نمی خواد اینجوری شهید بشم

من از خدا خواستم اگه قراره شهید بشم ، مثل امام حسین ارباً اربا بشم

دلم می خواد مثل مولام در راه خدا تیکه تیکه بشم

دوست حاج احمد گفت: حاجی! نداشتیما ...

ما قرار گذاشتیم با هم شهید بشیم ، یادت نرفته که؟؟؟

حاج احمد کریمی گفت: قرار داشتیم یا نداشتیم ، من دیگه می خوام برم !

.................

چند روز بعد حاج احمد کریمی به آرزوش رسید

گلوله خمپاره بهش خورد و تیکه تیکه شد ، از تمام بدنش فقط یه گونی باقی موند

پاره های بدنش رو جمع کردیم و گذاشتیم توی آمبولانس .

رفیق حاج احمد اومد و گفت: چی شده؟ !!

گفتم: حاج احمد کریمی شهید شد

گفت: یعنی چی شهید شد؟ ما قرار داشتیم با هم شهید بشیم

گفتم: قرار داشتین یا نداشتین ، حاج احمد شهید شد

گفت: پیکرش کجاست؟

گفتم: تمام بدنش شده یه گونی ، گذاشتیم پشت آمبولانس

رفت سمت آمبولانس تا تیکه های بدن حاج احمد رو ببینه

همینطور که داشت می رفت سمت آمبولانس یه ترکش اومد و سرش رو قطع کرد

به آرزو و قرارش با حاج احمد رسید .

انگاری خدا پای قول و قرارشون رو امضا کرده بود ...
115468
نام: یاشار
شهر: تبریز
تاریخ: 7/28/2013 1:55:38 PM
کاربر مهمان
  خیلی دلم گرفته آدمای این زمونه اذیتم میکنن دیگه این مغزم کفاف نمیده بریده ارزش آدما کم شده البته زندش نه مرده اش...
کاش شهدا مارم ببرن پیش خودشون
115467
نام: لیلی
شهر: ----
تاریخ: 7/28/2013 1:26:39 PM
کاربر مهمان
  دلم میگه باید بزارم این زندگی رو و برم و خودمو نجات بدم چون دیگه غیرقابل تحمل شده وقتی آخرین کبودی که رو پاهام گذاشته رو میبینم ازش بیزار میشم ولی چیکار کنم که بخاطر دخترم مجبورم تحملش کنم.
115466
نام: هادی
شهر: کانال کمیل
تاریخ: 7/28/2013 1:05:01 PM
کاربر مهمان
  سلام جناب سیف الدوله خداییش من خودم به اشتباهم پی بردم واصلا هم زود رنج نیستم وناراحتم نشدم....راستی ناموسن یه اصطلاح شیرازی ربطی به این نداره که آدمای معمولی میگن یا مذهبی....درکل اشتباه از من بود.........التماس دعا..........دعا کنید آدم بشم چرا که عالم شدن چه آسان آدم شدن چه سخت است
115465
نام: محمد قیس همدرد
شهر: Kabul,Afghanistan
تاریخ: 7/28/2013 1:04:19 PM
کاربر مهمان
  بسیار کوشش میکنم که در هنگام نماز خواندن کارهای دنیوی در ذهن من نیاید اما هیچ موفق نمیشوم و نمیدانم که چی باید کنم اگر کدام راهی وجود داشته باشد هر قدر دشوار هم باشد بخاطر انجامش اماده استم
115464
نام: نانازی
شهر: تهران
تاریخ: 7/28/2013 12:16:11 PM
کاربر مهمان
  دلم گرفته از همه چیز نمیتونم به کسی اعتماد کنم خسته شدم شکاک شدم دیگران را اذیت میکنم
115463
نام: فاطمه
شهر:
تاریخ: 7/28/2013 11:44:46 AM
کاربر مهمان
  سلام
آقاجان یا علی ابن موسی الرضا خیلی دوستون دارم
آقاجان از پارسال تا حالا بعد از تولدتون چه قدر فراز و نشیب ها گذروندم آقاجان هدیه می گفت شما فرمودید هرکسی به خدا حسن ظن داشته باشد خداوند مطابق با همان ظن و گمان با او رفتار می کند
آقاجان من از همون روزا می گفتم که به خداوشما حسن ظن دارم
هنوز هم میگم اما آقاجان ازتون خواهش می کنم لطفا صبری به من عنایت کنید تا بتونم به این حسن ظن ادامه بدم
ازتون می خوام کمکم کنید بعضی اوقات از همه چیز خسته می شم می خوام همه چیز رو رها کنم و دلم رو به دریا بزنم اما یاد سوره طلاق می افتم و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب
آقاجان کمک هوای دلم طوفانی شده و باد بان من نمیتونه کمکی به کشتی ایمانم بکنه اگه کمکم نکنید غرق میشم
کمکم کنید بتونم به خدا اعتماد کنم
دوستون دارم
<<ابتدا <قبلی 11553 11552 11551 11550 11549 11548 11547 11546 11545 11544 11543 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved