شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
114972
نام: صبر هفت شهر عشق
شهر: هفت شهر عشق
تاریخ: 7/20/2013 11:25:35 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
 

همان‌طوري كه وجود گرامي رسول اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) قبل از نزول اسلام و قرآن، به امانت معروف بود، خديجه (سلام الله عليها) هم قبل از اسلام به طهارت معروف بود، مي‌گفتند «بانوي طاهره». آن طاهره همتاي اين امين شد و اين امين همسر آن طاهره شد و آن اموال در راه اسلام صرف شد و خدا اين صرف را پذيرفت و به رسولش فرمود: ﴿ وَوَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى﴾يعني تو را بي‌نياز كرد؛ يعني مال خديجه (سلام الله عليها) مال خداست و كار خديجه (سلام الله عليها) مقبول الهي است.
حضرت آیت الله جوادی آملی در سالروز رحلت حضرت خدیجه (سلام الله عليها).

114971
نام: دل آشوب
شهر: تبریز
تاریخ: 7/20/2013 11:13:04 AM
کاربر مهمان
 


یک روز تشنــــه مانده ام و رفتــه ام زِ تاب...

یــــادم رسید تشنگــــیِ کــــودکِ رباب...

افـــطار شد و روی لبــــم بود زمـــــزمـــــه ...

کــــودک مگر چقــــدر میخورد از نهــــرآب، آبــ ؟؟؟؟




الســــلام علیــــک یا ابا عبـــداللـــه الحسیــــن


التماس دعا
114970
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 7/20/2013 11:11:56 AM
کاربر مهمان
 

یا نور ...





عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم

دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله نور
گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم

نامه ای را هُد هُد آورده ست آغازش تویی
از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم

سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان
دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد قل عشق الله الصمد
راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم

گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو
دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم

ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن
مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم

میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا می کند
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم

" مهدی جهاندار "




یا زهرا ... یا زهرا ...

114969
نام: نسرین
شهر: تهران
تاریخ: 7/20/2013 10:49:43 AM
کاربر مهمان
  سلام امیدوار به رحمت خدا از شهر همدان.همون طور که به اقا سعید گفتم به شما هم میگم ممنون که منه گنهکارو لایق دونستین که در حقتون دعا کنم به روی چشم نه تنها سر مزار شهید رحمتی سر مزار تمام شهدا دعاتون میکنم امیدوارم شهدا دعای منه گنهکارو در حق شما قبول کنه.
114968
نام: صبر هفت شهر عشق
شهر: هفت شهر عشق
تاریخ: 7/20/2013 10:42:17 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
 

ادامه:

جفیر و زلفا با هم عروسی کردند و به خوشی سر بردند.

جهادی پیش امد که جبیر با همان نشاطی که مخصوص اهل ایمان است زیر پرچم اسلام در ان جهاد شرکت کرد و شهید شد(برگرفته از کتاب داستان راستان شهید مطهری)





............................................



بر گرفته از کتاب نیایش-دکتر علی شریعتی



خدایا: "عقیده" مرا ازدست "عقده ام"مصون بدار.



خدایا:به من قدرت تحمل عقیده "مخالف"ارزانی کن.



خدایا:رشد علمی و عقلی مرا از فضیلت "تعصب" و احساس "و اشراق" محروم نساز.



خدایا:مرا همواره آگاه و هوشیاردار،تاپیش از شناختن"درست" وکامل کسی،یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.



خدایا:جهل آمیخته با خودخواهی و حسد،مرا،رایگان،ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست،نسازد.



خدایا:شهرت،منی را که:"می خواهم باشم"،قربانی منی که:"می خواهند باشم"نکند.



خدایا:مرا از چهار زندان بزرگ انسان:"طبیعت"،"تاریخ"،"جامعه"،و"خویشتن" رهاکن،تا آنچنان که توای آفریدگار من،مرا آفریده ای خود آفریدگار خود باشم،نه که همچون حیوان خود را با محیط،که محیط را با خود تطبیق دهم.



خدایا:مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش،تا قالبهای بی ارزش را بشکنم،تا دربرابر"قالب ریزی"غرب !بایستم و تا همچون اینها و آنها دیگران حرف نزنند و من فقط دهانم راتکان دهم.



خدایا:مرایاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه "کتاب"،"ترازو" و "آهن"استوار کنم،ودل را از سه سرچشمه"حقیقت،زیبایی وخیر"سیراب سازم.مذهب بی عوام،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،گستاخی بی حامی،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت،ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند،روزی کن.



خدایا:به من زیستنی عطاکن که درلحظه مرگ،بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است،حسرت نخورم،ومردنی عطاکن،که بربیهودگی اش، سوگوارنباشم.بگذارتاآنرامن خودانتخاب کنم اما آنچه که تو دوست داری...



خدایا:چگونه" زیستن"راتوبه من بیاموز چگونه "مردن" را خود خواهم آموخت.



خدایا:می دانم که اسلام پیامبر تو با نه آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با نه آغاز شد (نه ای که علی در شورای عمر در پاسخ عبدالرحمن گفت).مرا ای فرستنده محمد و ای دوستدار علی ، به "اسلام آری" و به "تشیع آری" کافر گردان.



خدایا:"مسـؤلیت های شیعه بودن" که علی وار بودن و علی وار زیستن و علی وار مردن است ،و علی وار پرستیدن و علی وار اندیشیدن و علی وار جهاد کردن و علی وار کار کردن و علی وار سخن گفتن و علی وار سکوت کردن است تا آنجا که در توان این بنده ناتوان علی است ،همواره فرا یادم آر.

به عنوان یک "من علی وار" یک روح در چند بعد :خداوند سخن بر منبر ، خداوند پرستش در محراب ، خداوند کار در زمین ، خداوند پیکار در ص
114967
نام: نسرین
شهر: تهران
تاریخ: 7/20/2013 10:34:14 AM
کاربر مهمان
  سلام اقا سعید از شهر ویرانه.ممنون که من که بنده گنهکار خدا هستمو لایق دونستین در حقتون سر مزار این شهید دعا کنم و پیغامتونو برای شهید رحمتی ببرم.به روی چشم نه تنها شهید رحمتی سر مزار تمام شهدا سفارشوتونو به همه شهدا میکنم امیدوارم دعای منه گنهکارو در حق شما قبول کنن.
با اینکه تهران نیستین ممنون که به پیشنهاد من جواب دادین.
بچه های تهران مثل اینکه اصلا نوشته منو نخوندن و به پیشنهادی که بهشون دادم هیچ میلی نشون ندادن.
آقا سعید امیدوارم به حق شهدا تمام مشکلاتتون حل بشه.
...........................................................
خدایا با تمام وجودم حست میکنم.وقتی دارم باهات صحبت میکنم احساس میکنم نشستی داری نگام میکنی وقتی گریه میکنم احساس میکنم اشکامو پاک میکنیو آرومم میکنی.وقتی صدات میکنم دستمو به سمتت دراز میکنم احساس میکنم بهم لبخد میزنیودستمو میگیری خدایا هیچ وقت دستمو ول نکن.یه مدت دستمو ول کردی تو لجن گناه دستو پا زدم دیگه هیچ وقت تنهام نزار دستمو ول نکن.البته میدونم خودم نیومدم سمتت وگرنه دستمو هیچ وقت رد نمیکردی و دستمو میگرفتی.
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااایا عاااااااااااااشقتم
به امید روزی که هممون از خواب غفلت بیدار بشیم و به سمت خدا و شهدا برگردیم
الهی آمین
یا علی.
114966
نام: صبر هفت شهر عشق
شهر: هفت شهر عشق
تاریخ: 7/20/2013 10:31:46 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
  اردواج در اسلام

روزی محمد ص از اصحاب صفه می گذشت
(اصحاب صفه گروهی از مسلمانان فقیر بودند که به دستور پیامبر ص در مسجد به سر می بردند تا آن که به پیامبر ص وحی شد که مسجد جای سکونت نیست اینها باید در خارج از مسجد سکونت کنند پیامبرص در خارج از مسجد محلی را آماده کرد و در آن سایبانی ایجاد کرد به آن صفه میگفتند و فقیرانی که در آن سکونت داشتند به اصحاب صفه معروف بودند)
جیبر را دید
فردی سیاهپوست ، کوتاه قد ، زشت رو
به وی گفت چرا ازدواج نمیکنی؟
جیبر که از این حرف پیامبر ص سخت شگفت زده شده بود گفت:
یا رسول الله چه کسی حاضر است دخترش را به من بدهد؟ من که نه مال دارم نه جمال ، نه حسب دارم نه نسب ، چه کسی دخترش را به من میدهد. کدام دختر ، همسر سیاه پوست بدشکل و فقیری مثل من میشود؟
پیامبرص به ایشان فرمود : ای جبیر خداوند به وسیله ی اسلام ارزش انسانها را عوض کرد بسیاری افراد در دوره ی جاهلیت بالا بودند و اسلام آنها را پایین کشید ، بسیاری در دوره ی جاهلیت خوار و ذلیل بودند و اسلام آنها را ارزش و منزلت داد.
امروز همه ی مسلمانان با هم برابر و برادرند و...
رسول خدا ص با این جملات جیبر را از اشتباه خود بیرون آورد و به وی پیشنهاد کرد که دختر زیاد بن لبید را که از ثروتمندان مدینه بود ، از وی خواستگاری کند!
جیبر پس از اسرار پیامبر ص نزد زیاد رفت بعد از مدتی کلنجار با خود خواسته خود را به زیاد بن لبید گفت
زیاد بسیار تعجب کرد و گفت :

- واقعا پیامبر به تو چنین حرفی زده ؟
- بله
- ولی در رسم ما دخترانمان را به هم ردیفان خود و هم شانان خود میدهیم
جیبر که این سخنان را شنید بلافاصله از جای برخواست و از خانه خارج شد
زلفا دختر زیاد که این سخنان را شنید نزد پدر آمد و گفت:
- بابا نکند جیبر راست بگوید و واقعا پیامبر ص وی را فرستاده باشد؟
- خب به نظر تو چه کنم؟
- وی را به خانه بیاور و از وی پذیرایی کن و فردا این سخنان را با پیامبر ص در میان بگذار
زیاد چنین کرد .
فردا نزد پیامبر ص رفت :
- یا رسول الله جیبر دیروز نزد من آمد و گفت پیامبر ص فرموده دختر زیاد را برای خود خواستگاری کن ولی ما دخترانمان را به هم شانان خود میدهیم
- ای زیاد جیبر مومن است . این شانیت هایی که گمان میکنی امروز از میان رفته مرد مومن هم شان زن مومنه است .

الخبیثاتُ للخبیثینِ و الخبیثونَ للخبیثاتِ والطیباتُ للطیبین والطیبون للطیباتِ ...
زنان بدکار و ناپاک شایسته ی مردانی بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک شایسته ی زنانی بدین وصفند و بلعکس زنان پاکیزه ی نیکو لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه ی نیکو لایق زنانی چنینند...
سوره ی نور آیه ی ۲۶


زیاد پس از شنیدن این سخنان به خانه باز گشت و موضوع را برای دخترش نقل کرد:
- دخترم نظر تو چیست:
- پدر به نظر من پیشنهاد رسول خدا را رد نکن .مطلب مربوط به من است و جیبر هرچه هست من باید راضی باشم و...
زیاد زلفا را به عقد جیبر در آورد و از سرمایه ی خود برای آنها منزل و لوازم زندگی تهیه کرد و...

جویبر و زلفا با هم عر
114965
نام: صبر هفت شهر عشق
شهر: هفت شهر عشق
تاریخ: 7/20/2013 10:26:16 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
  تولد : 1339 – همدان



شهادت : 29/2/65 – جزیره مجنون



سمت : فرمانده گردان حضرت علی اکبر ( ع) لشگر 32 انصارالحسین (ع) همدان







* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



بی وضو و بسم ا... ، شیر بهش ندادم . روضه هم که می رفتم با خودم می بردمش . دوست داشتم نمک گیر در خانه امام حسین (ع) بشه.







* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



شب های دوشنبه و پنج شنبه توی سپاه اعلام می کرد :



روزه گیراش اسمشون رو بدن به مسئول شب تا تدارک سحری ببینیم . می گفت این چیه هرکس برای خودش سحری می خوره ؟!



سحر که می شد همه را جمع می کرد دور یه سفره تا دل هایشان به هم نزدیکتر بشه .



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



از جبهه که بر می گشت اول می رفت دیدار مادر . خم می شد ، دستش را می بوسید . وقتی براش دعا می کرد ، گل از گلش باز می شد .



می گفت : اگه بدونید دعای مادر چه نفوذی توی دستگاه خدا داره !



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



گفت اگه شهید شدم می آم خوابت ، برات تعریف می کنم چه طوری شهید شدم . گفتم : وا ! این حرفا چیه ؟ ... خندید و گفت ببخشید اشتپاه لپی بود ، از دهنم پرید .





حیاط را آب و جارو کرده بودم ، مهتاب را فرش انداخته بودم . سماور داشت قل قل می کرد چادر سفید گلداری انداخته بودم روی سرم مثل آدمهای منتظر، زل زده بود بودم به باغچه . لحظاتی بعد با قامت بلندش از لابه لای گلها آمد یک پارچه نور بود از شوق گریه ام گرفت ، آمد نشست کنارم ؛ گفتم : حاجی ! درسته که رزمنده ای زخمی می شه می ری کمکش کنی بخیه شکمت باز می شه ؟ لبخندی زد و گفت : درسته . گفتم : درسته که یهو دیدی پهلوت می سوزه ؟ اشکش سرازیر شد و گفت : درسته . گفتم : درسته که می گفتی من با قطره خونم به کربلا می رسم ؟ اشک و لبخندش به هم آمیخت و گفت : درسته ! حالا هم می بینی که بالاخره رسیدم کربلا .





دیگه اصرار نمی کردم برام بگن چه جوری شهید شده . می گفتم : اگه خبر شما دست دوم و سومه ، خبر من دست اوله ؛ واقعیه واقعی .



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



بخشی از وصیت نامه شهید رضا شکری پور :



ای امت شهید پرور ! بدانید که خداوند انسان ها را همیشه مورد امتحان قرار می دهد ؛ زیرا دنیا محل آزمایش است ، منتها در سطح علم ، آگاهی ، صبر و مقاومت انسان .



114964
نام: صبر هفت شهر عشق
شهر: هفت شهر عشق
تاریخ: 7/20/2013 10:15:48 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
  ادامه:
راوی می‌پرسد: مردمان مى‏گویند، از چه جهت خداوند، نام على و خاندانش را در آیه تصریح نکرده است؟ امام صادق (ع) فرمود خداوند می‌فرماید: أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید.در این آیه دستور خواندن نماز، پرداخت زکات و انجام حج بر رسول خدا نازل شد، اما سخنى از سه رکعت و چهار رکعت در میان نیست. این رسول خدا بود که رکعات‏ نماز، نصاب زکاة و چگونگی مراسم طواف را تفسیر کرد.
لذا با توجه به این‌که قرآن در صدد بیان کلیات است، چه در احکام چه در نقل داستان‌های عبرت آموز مانند داستان اصحاب کهف و...، انتظار بیان تمام جزییات در قرآن با فصاحت آن منافات دارد. بنابر این باید تفسیر و جزییات آن‌را از زبان پیامبر اسلام(ص) و جانشینان بر حقش که امامان معصوم هستند جویا شویم.
کلمات، نیز یکی از این امور کلی است که روایات وارده از معصومان(ع)، مصداق و مراد از آن‌را بیان نموده‌اند که همان، اسم‌های مبارک محمد، على، فاطمه، حسن و حسین بوده که آنان از بهترین مخلوقات خداوند متعال هستند و ذکر نشدن آن در قرآن، ایرادی را در پی‌ نخواهد داشت، بلکه منطبق با اصل کلی گویی قرآن مجید در بیان احکام و غیر احکام است.
114963
نام: صبر هفت شهر عشق
شهر: هفت شهر عشق
تاریخ: 7/20/2013 10:13:20 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
  مراد از کلمة الله بودن عیسی و کلماتی که آدم(ع) با آن توبه کرد چیست؟
پرسش

خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْ همانا مسیح، عیسى فرزند مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود.
در آیه یاد شده از قرآن کریم، از عیسى(ع) تعبیر به کلمه شده است و این تعبیر از آن‌رو است که اشاره به مخلوق بودن مسیح(ع) کند، همان‌طورکه کلمات، مخلوق ما است، موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند. نیز همان طور که کلمات، اسرار درون ما را بیان مى‌کند و نشانه‌اى از صفات و روحیات ما است، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند، به همین جهت در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات، اطلاق کلمه شده است. منتها این ‌کلمات با هم تفاوت دارند. بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتاً ساده و کوچک‌اند، و عیسى(ع) مخصوصاً از نظر آفرینش -علاوه بر مقام رسالت- برجستگى خاصى داشت؛ زیرا بدون پدر آفریده شده است.
خداوند متعال در آیه دیگر از قرآن کریم می‌فرماید: فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت (و با آنها توبه کرد). و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه ‏پذیر و مهربان است.
در این‌که آن کلماتی که به آدم القا شد تا با آن توبه کرد چه بود، میان علمای تفسیر سه دیدگاه وجود دارد که تماماً بر گرفته از روایات است. البته این تفسیرهاى سه‌‏گانه هیچ‌‌گونه منافاتى با هم ندارند؛ چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحى تمام عیار، براى او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار داده باشد.
اما نسبت به یک دیدگاه، روایات زیادتری وجود دارد، از جمله این که ابن عباس می‌گوید از پیامبر گرامی اسلام(ص) در باره آن کلماتی که آدم(ع) با آن توبه کرد سؤال شد، پیامبر (ص) فرمود؛ آن ‌کلمات، تعلیم اسماء محمد و على و فاطمه و حسن و حسین(ع) بوده است، و آدم با توسل به این کلمات، از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود و خدا او را بخشید.
آیا می‌توان از آیات قرآن فهمید که مراد از کلماتی که آدم(ع) با آن توبه کرد اسم‌‌های اهل بیت هستند؟ چرا در قرآن مجید، آن کلمات بیان نشده است؟ برای جواب به این سؤال به روایتی از امام صادق(ع) اشاره می‌کنیم که از آن‌حضرت سؤال شد تفسیر آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنکمُ‏ْ چیست؟ آن‌حضرت جواب دادند: این آیه در شأن على(ع) و دو فرزندش حسن و حسین نازل شد.
راوی می‌پرسد: مردمان مى‏گویند، از چه جهت خداوند، نام على و خاندانش را در آیه تصریح نکرده است؟ امام صادق (ع) فرمود خداوند می‌فرماید: أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید.در این آیه دستور خواندن نماز، پرداخت زکات و انجام حج بر رسول خدا نازل شد، اما سخنى از سه رکعت و چهار رکعت در میان نیست. این رسول خدا بود که رکعات‏ نماز، نصاب زکاة و چگونگی مراسم طواف را تفسیر کرد.
لذا با توجه به این‌که قرآن در صدد بیان کلیات است، چه در احکام چه در نقل داستان‌های عبرت آموز مانند داستان اصحاب کهف و...، انتظا
<<ابتدا <قبلی 11503 11502 11501 11500 11499 11498 11497 11496 11495 11494 11493 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved