اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
114812 |
نام:
مجنون مهدي(عج)
شهر:
كوفه
تاریخ:
7/17/2013 12:30:06 PM
کاربر مهمان
|
ســلام وعلي آل ياســـين...
سلام بر تو كه جمعه اي عاشورايي مي آيي.... اما نكند با آمدن عاشوراييت مي خواهي بگويي كه ما كــوفي هستيم،كه هستيم...!
نكند مي خواهي بگويي صداي ياري خواستنت را شنيده ايم و اجابت نكرده ايم و تو تنها مانده اي،...
نكند مي خواهي بگويي( كل أرض كربلا)؛ همه ي دنيا كربلاست و سپاه تو همان سپاه قليل اما وفادار امام حسين(ع) است.....
من شايد كوفي باشم اما نه از خيل آن كوفياني كه رقيه ي سه ساله را سيلي زدند،....
نه از خيل آن كوفياني كه زنجير بر گردن امام سجاد(ع) بستند و با تازيانه زينبت را آزردند....
من اگر كــوفي هم باشم، خاك پاي طفلان حسين(ع) وعاشقانش را مي بوسم،...
من اگر كــوفي هم باشم آرزويم اين است كه بر زخمهاي امام سجاد مرهم بگذارم،....
من اگر كوفي هم باشم سرهاي بر نيزه را كه مي بينم نه هلهله مي كنم و نه پايكوبي،...
من بلاگردان سرهايي مي شوم كه بر نيزه سروري مي كنند و تا قيام قيامت بر نوكري آن سروران فخر و مباهات مي كنم،...
من اگر كوفي هم باشم خرابه نشين مي شوم تا اندكي طعم خرابه نشيني فرزندان حسين را بچشم،..امان ازخرابه شام...واي ازحرابه شام...
من اگر كوفي هم باشم و يزيد كاخش را با تمام ممالك اسلامي به من ببخشد پاي علي اصغر شش ماهه را مي بوسم و خلافت بر مسلمين را به حسين وامي گذارم و آنوقت بر درب همان كاخ مي ايستم تا هنگامي كه حسين با عباسش از كوچه هاي كوفه مي گذرند، آنها را ببينم و به ياد غربت علي اشك بريزم هر چند خوب مي دانم فرزند علي هيچ گاه كاخ نشين نمي شود.....
آقا!
امام حسين به مردم كوفه فرمود: اگر با من نيستيد لا اقل با يزيد هم مباشيد و من شايد پيمان شكن باشم اما محال است كه در سپاه يزيد جا بگيرم.....
تو بيا، بگذار همه جا كربلا شود، بگذار عاشورا را به چشم ببينم.....
آنوقت مي بيني كه نمي گذارم تنها بماني،....
سر حسين بر نيزه رفت هزار و چهارصد سال است كه مي گرييم اما خدا نكند خيمه هاي تو آتش بگيرد كه من از غصه جان مي دهم، .......
خدا نكند خار به پاي تو برود كه من سوخته دل دق مي كنم....
آقا! تو بيا، ....بيا عزيزدلم!
چراغها را خاموش كن و چون حسين بگو هر كه مي خواهد بماند.. بماند و هر كه مي خواهد برود، برود...
شايد عباسي نداشته باشي تا بلند شود و بگويد جان من براي تو است، ...
شايد قاسمي نداشته باشي تا بگويد مرگ برايم از عسل شيرين تر است....
اما اگر چراغها را روشن كني مي بيني من نشسته ام و مي گريم از اينكه با پرونده اي سياه وسربه زير افكنده وپشيمان ازگناهان مي خوام ياريگر تو باشم و جانم را برايت فدا كنم،...
مي بيني كه مي گريم و زمزمه مي كنم:
لبيك يا مهدي(عج)...
التماس دعاي فرج
|
|
114811 |
نام:
زينب
شهر:
يك وجب خاك
تاریخ:
7/17/2013 11:46:44 AM
کاربر مهمان
|
روزه سپر اتش
قال رسول الله صلي الله عليه و أله الصوم جنة من النار
رسول خدا صلي الله عليه و أله فرمود: روزه سپر اتش (جهنم) است <<يعني بواسطه روزه گرفتن انسان از اتش جهنم در امان است
الكافي، ج 4 ص 162 ***************** اهميت روزه
الصوم في الحر جهاد
رسول خدا صلي الله عليه و أله فرمود: روزه گرفتن در گرما جهاد است
بحار الانوار، ج 96، ص 257 ***************** روزه نفس
قال اميرالمؤمنين(ع) صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصيام
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: روزه نفس از لذتهاي دنيوي سودمندترين روزه هاست
غرر الحكم، ج 1 ص 416 ح 64 ***************** روزه واقعي
قال اميرالمؤمنين(ع) الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب
امام علي(ع) فرمود: روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردني و نوشيدني پرهيز مي كند
بحار ج 93 ص 249
|
|
114810 |
نام:
پیام
شهر:
زاهدان
تاریخ:
7/17/2013 11:45:18 AM
کاربر مهمان
|
خدایا دلم تنگ امام رضاست ، امام رضا طلب کن
|
|
114809 |
نام:
مجنون مهدي(عج)
شهر:
كوفه!
تاریخ:
7/17/2013 10:55:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام و علي شيب الخضيب و خدّالتريب...وسلام وعلي قلب زينب الصبور
خانوادة رسول خدا را به عنوان اسراي خارجي وارد شهر كوفه مينمايند كودكان از فرط گرسنگي چشم گود رفته و مردم به قصد ترحم نان و خرما صدقه ميدهند. ام كلثوم از اين حركت مردم به ستوه ميآيد و به سرعت نان و صدقه را از دهانشان بيرون ميآورد و خطاب به مردم ميكند كه: يا اهل الكوفه! انّ الصدقه علينا حرام.... اي مردم كوفه صدقه بر ما حرام است... ام حبيبه خادمه زينب در دوران حضور وي در كوفه، صداي ام كلثوم را كه ميشنود، ميگويد: به غير از اهل بيت پيغمبر اكرم صدقه بر احدي حرام نميباشد. اينان كه هستند؟... زينب نگاهي به ام حبيبه ميكند و ميفرمايد: من هم اكنون از سرزمين كربلا ميآيم... اين گرد و غبار... گرد و غبار رنج كربلاست... اما گويي ام حبيبه او را نميشناسند. زينب با سوز دل ميفرمايد: ام حبيبه! من زينب دختر علي (ع)! تو در اين كوفه كنيز من بودي! چگونه است كه مرا اينك نميشناسي؟... ام حبيبه نگران و مضطرب سؤال ميكند:اگر تو زينب هستي او هيچ گاه بدون برادرش حسين جايي نميرفت بگو حسينت كجاست؟...
دل زينب آتش ميگيرد و ميفرمايد:
نگاه بر نوك نيزه رو به رويت بنما. آن، سر بريده حسين برادرم ميباشد!...
التماس دعاي فرج
|
|
114808 |
نام:
samira
شهر:
شیراز
تاریخ:
7/17/2013 10:54:50 AM
کاربر مهمان
|
جناب یا عباس سلام ببخشید که مزاحم وقتتون می شم توی کامنتاتون قبلا دیدم که برای گرفتاری بچه ها نماز حضرت عباس خوندید.میشه لطفاً طریقه خواندن نماز حضرت عباس رو بهم بگید میخوام برای مشکلم بخونم بلکه خدا به احترام حضرت عباس یه نگاهی هم به من کنه. ممنون می شم التماس دعا
|
|
114807 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
7/17/2013 10:50:15 AM
کاربر مهمان
|
نام: یه بنده خدا شهر: دل
سلام و عرض ادب/پاسخ سوال اول شما!
خیر این کاری که شما انجام دادید باعث ایجاد نامحرمیت بین شما و همسرتان نمیشود!
اولا طلاق شرایط دارد و ثانیاطلاق! را یا مرد باید جاری کند یا شخصی که از جانب ایشان وکیل شده باشد
پس خیالتان راحت باشد که مشکلی نیست!
پاسخ سوال دوم! در صورتی که شما راضی نبوده باشید/کفاره بر ذمه شوهرتان میباشد!
پاسخ سوم!
ملاک حداقلیست!
پاسخ چهارم!
نباید میان آن ۳۱ روز فاصله بیوفته/مگر چیزی شبیه عذر که نمیشود کاری کرد/یا مسافرت ضروری که باز عذر مقبولیست!
اما اینکه عمدا سه روز باطل کرده باشید باید از اول سر بگیریدو دوباره شروع کنید!یا حق
|
|
114806 |
نام:
فاطمه
شهر:
بیت الاحزان
تاریخ:
7/17/2013 10:44:26 AM
کاربر مهمان
|
ما به گوشيم شهدا!
شهدا! ما الان توي خط مقدميم، نه خط مقدمي كه شما بودين؛ خط مقدمي كه دور تا دورش رو سنگراي دشمن محاصره كرده و مصيبت دو چندان اينكه بعضي از خوديها هم شدن شريك دزد و رفيق قافله. شهدا! ما تسليم شماييم. مهمات و آذوقهمون داره تموم ميشه. شما بگين آتيش دشمن رو چه جوري خاموش كنيم. هر بار با يه ترفندي به خاك ما نزديك ميشن. درسته كه هميشه تيرشون به خطا رفته، ولي اينبار با دفعههاي قبل خيلي فرق ميكنه. اينبار اونا از مرز نامردي گذشتن و حمله شيميايي زدن. حملهاي كه با وجود گذشت سالها نهتنها موجش نخوابيد، بلكه پيشرفت هم كرده و علاوه بر نسل جوون، نسل آينده رو هم در بر گرفت و خيليها هم توي اين حمله شيميايي موج تمدن اونا رو گرفت و از خود بيخود شدن و ديگه خودي رو از دشمن تشخيص ندادن و تا جايي پيش رفتن كه شدن نفوذيهاي دشمن. اما... اما شهدا، ما هنوز مونديم؛ بچه بسيجيهاي نسل سوم كه اسلحه ايمانمون تو دستامونه و چفيههاي وفا رو سپر دلامون كرديم تا صاعقه خيانت بهش نرسه. شهدا! ما پيشوني بنداي يا زهرا(س) و يا مهدي(عج) رو محكم بستيم به قلبامون كه دست هيچ خيانتكاري نتونه گرهش رو باز كنه. پوتينهاي استقامتمون رو پوشيديم و راهي جبهههاي حق عليه باطل شديم و شعارمونو «شهادت، عاقبت پيروزي» قرار داديم تا به جايگاه حقيقيمون برسيم: « أَنّ اْلأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ» انبيا، آيه 105.
|
|
114805 |
نام:
فاطمه
شهر:
بیت الاحزان
تاریخ:
7/17/2013 10:38:27 AM
کاربر مهمان
|
یادمون باشه دلی را نشکنیم شاید خانه خدا باشه
کسی را تحقیر نکنیم شاید محبوب خدا باشه
از کمکی دریغ نکنیم شاید کلید بهشت باشه
سر نماز اول وقت حاضر شیم، شاید
آخرین دیدارمون با خدا باشه در زمین....
|
|
114804 |
نام:
مجنون مهدي(عج)
شهر:
كوفه!
تاریخ:
7/17/2013 9:39:19 AM
کاربر مهمان
|
سلام وعلي آل ياسين....
امان از دل زينب...!
صداي يا اخاك ادرك اخاك العباس! در صحنه كارزار و غربت بر گوش حسين مينشيند. سراسيمه خود را به سوي صدا روانه ميسازد. دوست و دشمن نظارهگر حركات حسين ميگردند در مسير راه احدي جرأت حضور در مقابل چهره، خشمگين حسين را ندارد و هر كس به سويي فرار را برقرار ترجيح ميدهد. در كنار نهر علقمه، قامت رشيدي در خون خويش نشسته و منتظر آمدن سرور و مولا و امام خويش ميباشد. صداي سم اسبان دشمن جهت آزار او تداعي ميشود. صداي عباس برميخيزد: اگر باز قصد اذيت و آزارم را داريد، مرا مهلتي دهيد تا امام و مولايم را براي آخرين بار ببينم. صداي تكيدة حسين برق اميدي در دل علمدارش مينهد. اين، امام زمان اوست كه بر بالينش حاضر گشته است. در حالي كه دست خويش بر كمر گذاشته است مرثيه ميخواند: الان انكسر ظهري وقلت حيلتي و شمت بي عدوي....الان كمرم شكست.... خون از چهرة عباس ميزدايد و او را تسلي ميدهد و از غربت خويش ترانة مظلوميت ميخواند:ديدي آخر مرا بيعلمدار كردند! ديدي آخر مرا بي برادر كردند! عباسم بوي فاطمه مادرم را استشمام ميكنم. دشمن ميبيند كه حسين براي دومين بار شروع به گريه كرده و از عباس ميطلبد براي او قصة خويش را باز بگويد:بگو چه كسي دست هايت را از بدنت جدا نموده؟ بگو چه كسي تير به چشمانت زده است؟ عباس ميگويد:مرا تا جان به تن دارم، رها مكن و به حرم مبر. ميدانم دختران هنوز چشم انتظار مشك آبند.... آتش شرم، بر جان عباس زبانه ميكشد و او چهرة كودكان را در نظر ميآورد...چشمان حسين شاهد عروج روح پرچمدارش ميگردد و درحالي كه غم عالمي بر شانهاش سنگيني ميكند، به سوي حرم برميگردد ولي چشمان اشكبار خويش را با آستين پيراهنش پاك مينمايد تا اهل خيام متوجه مصيبت نگردند. زينب و دختران ميبينند كه حسين سواره راهي ميدان بودولي اكنون پياده برميگردداو به سرعت راهي شده، ولي اكنون آرام آرام ميآيد و دست بر كمرش داردسكينه جلو آمده و به پدر عرض ميكند:عمويم عباس كجاست؟او به ما وعده آب داده، ولي ما ديگر آب نميخواهيم. ما عموي خود را ميخواهيم... امام وارد خيمة عباس ميشود و خيمه را ميكشد. سپس رو به سكينه نموده و ميفرمايد:قتل العباس... عمويت كشته شد.... زينب چون خبر شهادت برادرش را ميشنود، فغان برميآورد:واي برادرم! واي عباسم! آخ كه بعد از تو ديگر ما بيياور شديم!...زنان خيام به همراهي زينب مشغول به ندبه و عزاداري ميشوند و حسين هم در غم عباس همراه آن ها شروع به گريه مينمايد و بانگ برميآورد:بعد از تو اي ابوالفضل، بيياور شديم وتباهي به ما روي آورد!....
التماس دعاي فرج
|
|
114803 |
نام:
محمدی
شهر:
شهرزیبایی ها
تاریخ:
7/17/2013 9:30:23 AM
کاربر مهمان
|
سلام و طاعات شماخوبان حرف دل مقبول درگاه حضرتش ********************************************* اگرگاهی دعاهابی اثرمی شه خودت دانی که مشکل چیست بیاآن راتورفویی کن دعاتدبیرگرمی شه اگه کردی دعای عشق دعازنجیردرمی شه دعاهم کارگرمی شه دعامعراج سرمی شه ********************************************** خواهرم صبرعزیزمتشکرم که به مدادکوچولوسرمی زنید(ومتشکرم از دوستانی که این محبتو دارند).وممنون که شعراروهم خوندید،من اسمشونوشعرنمی زارم ،آخه اونهافقط دلگویست اما می گنداسم این سبک نوشتن شعره .بازهم ازتوجه شماسپاسگزارم ومانندهمیشه محتاج دعاهای مهتابی شما////دخترم آتنای عزیزسلااااااااااااااام ،خوبی گرامی؟بازگشتتون روخوش آمدمی گم ،من اون سالهاهم بانوشته هاتون شادمی شدم و امروزکه بزرگترشدیدتوقع شادی هایی مضاعف رودارم نه خستگی ودلی در درد!!!اون دخترپرنشاط بعیده به این روز رسیدن روببینه چون عاشق خداییدوهمیشه ازنوشته هاتون یه پاکی وصداقت خاصی این جارومعطر می کرد .مثل دخترمون راتای(یافاطمه)عزیزکه تازه به دین مبین اسلام(خصوصاشیعه ست ایشون) مشرف شده و نوشته هاش بدجوری بوی خدارومی ده ،شماهم باتوکل به خداو امیدبه رحمتش مانندهمون روزها شادباشی همیشه انشاالله که برای رسیدن به این لحظه درسحرهای این ماه تجلی خداوندکریم برای دعا می کنم ، هرکدوم ازمابه نوعی زخم دوران روخورده و دردکشیده ایم اما ایمان وامیدبه حضرتش روحیه و صبرمارونگه داشته //// دوست خوبم برای من هم 5دسته گل صلوات ثبت کنید،متشکرم و اجرتون باصاحب این ایام.
****************************************** خدایافاصلت بامن خودت گفتی که کوتاهه خودت گفتی که گریان شو خودت گفتی که گیرایه خدایامهربونی کن صفایم ده به ایمانت شفایم ده به شکرانت منودورازپلیدی کن بده راه شریفانت خدایاحل مشکل کن خدایاچشم من بردر بده راه شهیدانت ****************************************** ذکرهرروزوشبم این باشد برسان مهدی زهرا(عج)،یارب ****************************************** برقامت دلربای مهدی (عج)صلوات
|
|