اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
114572 |
نام:
شیدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
7/14/2013 5:37:06 AM
کاربر مهمان
|
******کربلا ازشهرمهم نیست سلام وعرض ادب/صلواتها وختمهاتاقبل ماه شعبان به نیت 14 معصوم بودانشاله بعدماه رمضان روال قبلی رو ادامه میدیم صلواتها به صورت دسته های 100 تایی ثبت میشه یه دسته میشه 100 صلوات ، دودسته میشه دویست صلوات ، 3 دسته میشه 300 صلواتوو.........هر دوره شامل 100 دسته صلوات که که دقیقا ده هزار تا صلوات ثبت میشه یاحق
******دوستان عزیزی که درخواست صلوات وترجمه دادن بخاطر کوتاهی این دوروزشرمنده .جایی بودم ونمیشد ثبت کنم.
*********خواهرواقعنی خودم خدایا هرچه توبنامی شهرملکوت اعلی سلام وعرض ادب .طاعات وعباداتتون قبول باشه .خواهرم هنوزم هدیه ای که برامن فرستادین روصفحه دسکتاپم به همراه دست نوشته تون هستش . خواهرخوبم اگه شماره زینب خانم رو دارین لطف کنید شمارتونو بدین زینب خانم یا شماره منو از زینب خانم بگیرین دوست دارم باهاتون درارتباط باشم سحرداشتم توحیاط وضو میگرفتم که چشم به آسمون خداافتاد نمیدونم تاحالاهمچین صحنه ای رو دیدین یا نه یه ستاره با سرعت داشت توآسمون راه میرفت (هوانه آسمون) برام عجیب بود ستاره بود نه چیزدیگه مگه همچین چیزی امکان داره ؟؟؟؟ رفتم به خواهرشوهرومادرشوهرم گفتم گفتن عمریکی تموم شده ستاره اش داشته میرفته پی کارش همه خندیدیم.ت.آسمون همیشه سهم من اون ستاره پرنوره هست به شوهرم اون ستاره کم نور رو میدم میگم خب خانما محترم ترند درخشنده ترن همیشه ستاره خوبا مال ماست مگه نه؟ راستی خیلی وقته قاصدکموندیدم فکرکنم بامن قهرکرده راستی مافعلا ترجمه داریم خانم گل انشالله بعداین دوره ختم عربیشومیزاریم
|
|
114571 |
نام:
مصطفی
شهر:
شاهرود
تاریخ:
7/14/2013 5:13:19 AM
کاربر مهمان
|
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کمک گناه نکنم با بعضی حجاب ها
|
|
114570 |
نام:
شیدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
7/14/2013 5:13:16 AM
کاربر مهمان
|
اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ** **** بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ **** ***********************************
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِى فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِى فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِى فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِى جُرْمِى فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّى يَا عَافِيا عَنِ الْمُجْرِمِينَ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ * خـتـــم ترجمه قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت ...* ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀❀ ❀ ********** ☁ ترجمه جزء1 :شیدا ازمشهد ☁ ترجمه جزء2:مارال خانم گل ازمسیرسبز ☁ ترجمه جزء3 :samira خانم گل ازشیراز ☁ ترجمه جزء4 : منتظرظهورمنجی ازقزوین (سلام .شرمنده برگشتم عقب اشکال ازمن بود به بزرگواریتون ببخشید.کامنت شماروندیدم اصلا.شرمنده ) ☁ ترجمه جزء5 :جناب یا عباس گرامی (سلام .منوببخشیدبخاطربی احترامی.من گفته موپس گرفتم شما سالمی من نیتمو برای شفای کل مریضا برای سلامتی مادرتون وسالم موندن شما واهالی حرف دل بقیه روزه هاموبعدماه رمضان میگیرم انشااله خداتوفیق بده.انشاله شما هم دیگه بد وبیراه درجواب دوستان به خودتون ندین چون باعث ناراحتی طرف مقابل میشین مطمین باشین هیچکدوم ازحرف دلیها راضی نیستن که شما به خودتون بدوبیراه بگین) ☁ ترجمه جزء6 :وجود ازآل عبا ☁ ترجمه جزء7 : مامان صبر عزیز ازهفت شهرعشق ☁ ترجمه جزء8 :شیدا ازمشهد ☁ ترجمه جزء9: خواهرواقعنی خودم خدایا هرچه توبنامی ....... ☁ ترجمه جزء17 :فاطمه خانم گل ازبیت الاحزان ...... ☁ ترجمه جزء30 :خانم وجود عزیزاز آل عبا
نکته: ثواب اين نوبت به نیت دعا برای شفای بیماران سرطانی وهدیه به روح امام زمان عج میباشد
|
|
114569 |
نام:
شیدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
7/14/2013 5:06:31 AM
کاربر مهمان
|
**بسم الله الرحمن الرحیم*** ************************************************************* اللهم اشف مرضی المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات و اشف مرضانا بحق محمد و آل محمد
☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ خـتـــم صـلـــوات حــرف دل ؛ نوبت سی وچهارم ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸دسته گل صلوات یکصدتایِی:1الی10 :منتظرظهورمنجی عزیزازقزوین ☸دسته گل صلوات یکصدتایِی11 الی20 :مارال خانم گل ازمسیرسبز ☸دسته گل صلوات یکصدتایِی21 الی 25 :وجودعزیزازآل عبا ☸دسته گل صلوات یکصدتایِی26الی30 : خواهرواقعنی خودم خدایا هرچه توبنامی ازشهرملکوت اعلی
***************************** این ختم صلوات به نیّت برآورده شدن حاجات مسلمین ومسلمات وهدیه به روح اهل بیت وامام عصرعج میباشد. ××****************************************************×× امام باقر (ع) : چیزی دل را بیشتر از گناه فاسد نکند دل که آلوده به گناه شد مغلوب آن گردد تا وارونه شود.
اَللًّهُـــــــمَّ صَـــــلِ عَـــــلَى مُحَمَّـــــــدٍ وَ آلِ مُحَمَّـــــــَد و عَجِّـــــــلّ فَّرَجَهُـــــــم
|
|
114568 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
7/14/2013 4:02:45 AM
کاربر مهمان
|
خانم محمدی۰سلام سلام اشعار جالبی دارید لذت بردم راستی به پسرتون هم سلام من رو برسونید و بگید این شعر زیبای فریدون مشیری رو داخل وبلاگش بنویسه: (( من نمیدانم وهمین درد مرا سخت می آزارد* که چرا انسان*این دانا,این پیغمبر *در تکاپوهایش*چیزی از معجزه ان سوتر,,,*ره نبردست به اعجاز محبت!*چه دلیلی دارد *که هنوز مهربانی را نشناخته است!*ونمیداند *در یک لبخند چه شگفتی ها پنهان است! فریدون مشیری
|
|
114567 |
نام:
محتاج رحمت الهی
شهر:
تاریخ:
7/14/2013 3:47:19 AM
کاربر مهمان
|
سلام نمیدونم این مطلب رو چند نفر میخونن؟! خواستم حرف دلم رو اینجا بنویسم شاید هرکی خوند یه آمین به روا شدن حاجتم گفت...
چند سالی میشه از خدا یه حاجت میخوام... ولی هیچ وقت نشده بود که نذر کنم یا نماز حاجت بخونم و... اما چند ماهی میشه که دارم همه راه ها رو امتحان میکنم... روزهای خیلی خیلی سختی دارم و شدیدا به روا شدن حاجتم نیازمندم...
از خدا میخوام برای همه و برای من گشایشی تو کارمون قرار بده و به راه درست راهنماییمون کنه و حاجتی رو که چندین ساله از خدا میخوام رو به خیر و صلاحم بگردونه و بهم بده...
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم آمین یا رب العالمین
|
|
114566 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
7/14/2013 3:46:14 AM
کاربر مهمان
|
یا عباس عزیز(هود) سلام (در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک/جهدی کن و سر حلقه رندان جهان باش) ****** در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت.همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟زن به سرعت گفت: "هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم !گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: "باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم…در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!۱٫ همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.۲٫ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.۳٫ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.۴٫ همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.اگر
|
|
114565 |
نام:
سهیلا
شهر:
یه گوشه ی این دنیای بزرگ
تاریخ:
7/14/2013 2:23:22 AM
کاربر مهمان
|
دلم دو تا بال می خواد تا پیش خدا پرواز کنم و بهش بگم چقدر دوستش دارم و بعد ازش بخوام مشکلات همه ی بنده هاشو من جمله منو به برکت ماه مبارک رمضان حل کنه و منو از این وضعیت بلاتکلیفی برهانه. آمین
|
|
114564 |
نام:
منتطرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
7/14/2013 12:38:41 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه حرف دلیهای خوب ومهربون. سلام به صبرمهربون ***من هم به یادشما هستم وندیده دوستتون دارم من ازاینجاباهمسرم صحبت می کنم وسلام شماروهم رسوندم.همسرمن برعکس من که خیلی عاطفی واحساساتی هستم خیلی رسمی باهمه چیزبرخوردمی کنه وخیلی کم حرفه وازاینترنت عاشق اخبارشه واینکه تودنیاداره جی می گذره وهمیشه درجواب اخبارمن ازحرف دل لبخندمی زنه.خوب به بزرگ مردان دفاع مقدس نمی شه خرده گرفت.
|
|
114563 |
نام:
مهسا.راستین
شهر:
حرف دل
تاریخ:
7/14/2013 12:25:00 AM
کاربر مهمان
|
خدایا یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سید تروخدا کمکم کن..........
|
|