اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 114342 |
نام:
مهسا.راستین
شهر:
حرف دل
تاریخ:
7/10/2013 11:30:28 PM
کاربر مهمان
|
امشب تولد توئه اما تو نیستی شمع و ستاره روشنه اما تو نیستی تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن تا صدسال زنده باشی.پس چرا فقط 26سال زنده بودی پاشو بهم زنگ بزن من هنوز تولدت یادمه زنگ بزن تاتبریک بگم.پارسال یادته؟زنگ زدی بهت تبریک گفتم...یادته چقدر ذوق کردی؟داشتی میمردی.روز اول یادته؟گفتی من 20ام اما تو 10.گفتی تو به زور قبولی ولی من 20شدم.بابا من مشروط شدم...بگو دروغه بگو تو هنوزم هستی اما منو یادت رفته.پاشو تنبلی بسه زیاد خوابیدی مال من نباش اما باش پاشو باید شمعارو فوت کنی.هرچی دوست داری آرزو کن باشه من از آرزوهات میرم بیرون پاشو مرد گنده چقدر زود کم آوردی خب زندگی سخته دیگه...لامصب حالا ما یه چیز گفتیم تو چرا به خودت گرفتی؟؟؟؟؟خداااااا عشقی که ازم گرفتی نوش جونت اما این حق اون گریه های شبونه م تا صبح نبود.ولی بدجوری دلت برام سوخت چون دوباری که بهم زنگ زد یکیش امشب بود و دقیقا دفعه ی بعدش شب قبل مرگش...تولدت مبارک همین.فقط میخوام بگم خیلی بی معرفتی
|
|
| 114341 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
7/10/2013 11:24:40 PM
کاربر مهمان
|
صبر از هف شهر عشق سلام
اون کامنتی که گذاشتید دعا بود یا نفرین عجیب
زیبا بود(اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم)
بچه ها ما به علت گرمی هوا روزها نمی تونیم
جلسات ختم قران برگزار کنیم و شب ها معمولا
جز خوانی داریم .در کنار مرقد شهدا۰فاصله
خونه ما تا مزار شهدا ۲۰متر شاید هم کمتر باشه
امیدورم
من .رو هم شهدا بپزیرند به آبروی
خودشون
الان ساعت ۲۲ دقیقه بامداد هستش
تا سحر بدرود
|
|
| 114340 |
نام:
ف
شهر:
تاریخ:
7/10/2013 11:19:58 PM
کاربر مهمان
|
برام ی خاستگار اومده
تک پسره و دو خواهر داره
آشنان. دانشجوی حسابداری و ی ترم دیگه تموم می کنه.پدرش مریضه و حالش خوب نیست.مادرش خانم خوبیه.خودشم پسر بدی نیس. میگن اهل نماز و روزس
سربراهه
اما من نمیدونم باید چکار کنم؟ ی بار شکست بدی از ازدواج خوردم و الان ترس از ی شکست دیگه منو میترسونه. کاش ی دادش داشتم. کاش.اینجا همه از خداشونه جواب مثبت بدم. چون هم سن و سالام عروس شدن و فقط من موندم.من فقط 22سالمه اما خوب اینجا یعنی ی دختر ترشیده!!!البته چون میگن طرف بد نیس جواب بدم.دلم داداش حجت میخواد. میشناسید حجت الله رحیمی رو؟
دلم هواشو کرده........کاش اینجا بود و من ی دل سیر براش گریه میکردم و بعد ازش میخواستم راهمناییم کنه
کاش بود کاشششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش
|
|
| 114339 |
نام:
محمد
شهر:
بلده
تاریخ:
7/10/2013 11:13:52 PM
کاربر مهمان
|
سلام به شما صائمین بزگوار ، امیدوارم طاعات تون قبول حق باشد.
بیاید با فرصتی دیگری که خدا به ما لطف فرمودکه در مهمانی او دعوت شویم، مهمانان با ادبی باشیم وبتونیم از سفره های بی کران او نهایت بهره را برده باشیم . وای چقدر لذت بخش است لذتی که بلافاصله از ترک گناه خدا نصیب بنده اش می کنه .
زمانی که چشم از نامحرم بستی تا گشودن دوباره چشم در وجودت احساس شعف وبزرگی می کنی و لذت پاکی چشم را حس می کنی .
خداوندا شهدا را راهنمایان باطنی ما قرار بده تا سراغ گناه نرویم وبه همراه آن سبک بالان از بند هوا وهوس دنیوی رهایی یابیم .
آمین یا رب العالمین
|
|
| 114338 |
نام:
ایمان
شهر:
تاریخ:
7/10/2013 11:12:16 PM
کاربر مهمان
|
گریه های حسنی
آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست
پس برادر خوبم ، برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج صبورترین انسان ها باشی. شهید سید مرتضی آوینی
بعد از یک روز گشت و گذار در قطعه ای از بهشت وقتی از میان لاله ها و شقایق ها و پیداهای پنهان تاریخ بشر گذشتیم وقرار شد بعد از استراحتی مختصر به قطعه ای دیگر از بهشت برویم معراج الشهدا.
تصوری که از آنجا در ذهن خود داشتم این بود که فکر میکردم مانند بقیه نقاط عملیاتی خواهد بود و وقتی اتوبوس در یکی از خیابانهای اهواز ایستاد و مسئول کاروان گفت رسیدیم ، خیلی تعجب کردم پیش خودم گفتم مگر میشود در شهر وهیاهوی زندگی بشری قطعه ای از بهشت باشد.
وقتی به ورودی آن رسیدیم خیلی برایم جالب بود ، آن محل متعلق به لشکر 92 زرهی اهواز بود ، از این جهت میگویم جالب به این دلیل که پدرم در دوران جنگ در همین لشکر خدمت کرده بود و سنگر میساخته.
طبق معمول وضو گرفتیم تا پاک ومطهر وبا حضور قلب به پیشباز فاتحان آرمان های خمینی بت شکن برویم.
وارد فضایی شبیه به نماز خانه شدیم، دیدم وسط نمازخانه یک ظریحی گذاشتند و دانشجوها هم چسبیدند به ظریح ، نا خودآگاه یاد حرم آقا امام رضا(ع) افتادم از وسط ظریح هم پرده ای گشیده بودند که خواهران آن طرف آن بودند درست مثل حرم آقا.
من هم رفتم پشت جمعیت تا کم کم خودم را به ظریحی که از نی های اروند ساخته شده بود برسانم هنوز نمیداستم آن طرف چه خبر است چه چیزی داخل ضریح است اینقدر جمعیت زیاد بود هیچ چیز دیده نمیشد. صدای حاج آقای محجوری (از روحانیون یکی از کاروان ها) را میشنیدم که با شهدا نجوا میکرد و از شهدا طلب مغفرت وحلالیت میکرد دانشجو ها هم با قیافه ها و تیپ های مختلف با ناله های حاج آقا همراه شده بودند و زار زار گریه میکردند انگار ایشان دارند روضه امام حسین وشهدای کربلا را میخوانند.
گلویم بغض کرده بود و حالت غم زدگی عجیبی به من دست داده بود منتها چون از صبح اینقدر در طلائیه وهویزه گریه کرده بودم که انگار چشمه های اشکم خشک شده بود البته این حالت بارها در عصر عاشورا برایم پیش آمده بود. خلاصه هر طور بود از لابلای جمعیت خودم را به ضریح رساندم ناگهان چشمم به چیز عجیبی بر خورد که انگار دنیا رو سرم خراب شده بود تاریخ کشف 8/11/91 محل کشف عملیات محرم.
انگار آب سردی رویم ریخته باشند بهت و حیرت سراسر وجودم را فرا گرفته بود. بیصدا وبه حالت هق هق گریه میکردم واشک میریختم انگار چشمه های اشک از آن همه عظمت ، از آن همه تاریخ به جوش آمده بود، انگار این بغض نمی گذاشت تا صدای گریه ام همچون فاطمیه و محرم بلند شود و نعره بزند چقدر گریه هایم شبیه امام حسن شده بود گریه هایم از جنس شبهای قدر بود شبهای ندامت و پشیمانی.
هر آنچه از صبح در مورد شجاعنت ودلاوری های آنها شنیده بودم در آن لحظات به چشم میدیدم انسان های تمام نشدنی آری به راستی که شهدا انسان های تمام نشدنی تارخ هستند. آنجا بود که به حقارت و کوچک بودم خودم پی بردم و به این حقیقت رسیدم که اگر نفس میکشم از صدق سر آنهاست. هنوز دارند با جنازه هایشان میگویند ما تمام نشده ایم ما هنوز هستیم مبادا ، ما و آرمانهایمان را فراموش کنید.
تازه داشتم می فهمیدم به سید مرتضی آوینی در سالهای پایان دهه شصت واوایل دهه هفتاد زمانی که میخواست سری جدید مستندهای خود در مورد دفاع مقدس را بسازد چه گذشته است. زمانی که از كوتاه آمدن مدعيان انقلابيگري از موضوع انقلاب البته به بهانه سازندگي و فضاي آرام كشور براي كار اقتصادي داشت رقم ميخورد. آنها حتي ميگفتند فضاي
|
|
| 114337 |
نام:
دلشکسته دلسوخته
شهر:
تهران
تاریخ:
7/10/2013 10:51:21 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه خوبان
با ارزوی قبولی طاعات و عبادات
خواستم بگم من رو هم لطفا از دعای خیرتان بی نصیب نذارین
با تشکر
|
|
| 114336 |
نام:
عالیه
شهر:
قم
تاریخ:
7/10/2013 10:42:21 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم
دانی که را سزد صفت پاکی آنکو وجود پاک نیالاید
در تنگنای پست تن مسکین جان بلند خویش نفرساید
دزدند خود پرستی و خودکامی با این دو فرقه راه نپیماید
تا خلق ازو رسند به آسایش هرگز به عمر خویش نیاساید
آنروز کآسمانش برافرازد از توسن غرور به زیر آید
تا دیگران گرسنه و مسکین اند بر مال و جاه خویش نیفزاید
در محضری که فتی و حاکم شد زر بیند و خلاف نفرماید
تا بر برهنه جامه نپوشاند از بهر خویش بام نیفزاید
تا کودکی یتیم همی بیند اندام طفل خویش نیاراید
مردم بدین صفات اگر یابی نام او فرشته نهی شاید
|
|
| 114335 |
نام:
زهرا سادات
شهر:
گلستان
تاریخ:
7/10/2013 10:40:19 PM
کاربر مهمان
|
خداحون بدجوری دلم گرفته ...کمکم کن .
خسته شدم از بس دنبال کار گشتم من ک جزتو کسی رو ندارم
فقط تو پارتی من هستی ...خداجون به دادم برس داغووووووووووووووووونم
التماس دعااااااا
|
|
| 114334 |
نام:
منم گدای فاطمه
شهر:
انتظار
تاریخ:
7/10/2013 10:20:07 PM
کاربر مهمان
|
سلف سرویس الهی
نماز با تو گفتن است و قرآن از تو شنفتن!
اینجا روی زمین ماه مبارک رمضان است!
صبح و شام از سنگینی معده،
و ظهر و عصر، از خالی بودنش،
معنی گفتگویمان با تو را، نمی فهمیم!
انگار از سفره ی سلف سرویس مهمانیت
بیشتر به همان "نومکم فیه عباده" بسنده کرده ایم!
اگر به جود و کرم ما زمینی ها باشد
در روز مزد
چون خواب کاشته ایم
خیال درو خواهیم کرد!
اما وقتی به آسمان بلندت نگاه می کنیم
دوست داریم فریاد بزنیم:
حاشا به کرمت!
یاکریم...
(یاسر حیدری)
|
|
| 114333 |
نام:
محمد
شهر:
کاشان
تاریخ:
7/10/2013 9:52:48 PM
کاربر مهمان
|
با سلام
آرزوی روزهایی سراسر شادی برای همه ی دوستدارای این سایت دارم تازه داشتم سرچ می کردم با این سایت آشنا شدم از این قضیه خیلی خوشحالم ماه بندگی رو هم به همه تبریک می گم فقط یه پیشنهاد دوستانه به همگی داشتم اینکه تو ماه رمضان سعی کنیم کمی هم به یاد نیازمندان و سالمندان باشیم التماس دعا یا علی
|
|
