اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
113732 |
نام:
دوستت دارم خداجون
شهر:
مشهد
تاریخ:
7/2/2013 12:57:05 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستای عزیزم.... خوفییییییییین؟؟؟ خوشحالم که حداقل یه نفرمنوبه خاطرآورد!! دوستان من همون دوست ویرگولیتون هستم/// **یه سلااام به راتاخانم میخواستم یه سوال ازت بپرسم توچیکااااارکردی دخترکه اینقدرهمه ازت تعریف میکنن ودوستت دارن؟؟؟؟؟؟؟به ماهم یادبده خداروچه دیدی شایدواسه ماهم اثرکرد!!!!
**سلاااام دوست خوبم فدای آقاازساری چطورمطوری؟؟؟؟؟ ********************************************** اللهم عجل لولیک الفرج...
|
|
113731 |
نام:
شیدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
7/2/2013 12:46:19 PM
کاربر مهمان
|
سلام وعرض ادب خدمت دوستای خوب حرف دلی
دوستای خوبم برای خانم نردبانی سوی خدا (سمیراجون) خیلی دعا کنید ایشون به اینترنت دسترسی ندارن وازمن خاستن که به شما بگم دعا کنید براشون گفتن بگم به شما ها که مدیون دعاهاتون هستن
التماس دعا التماس دعا
|
|
113730 |
نام:
عاشق
شهر:
اوارگان
تاریخ:
7/2/2013 12:43:55 PM
کاربر مهمان
|
زینب جون خواهرعزیزم سلام خوبی۰ خودمم دوست دارم ازنو شروع کنم ولی همش احساس بدی دارم۰اصلا بدجور نا امیدم..حوصله ی هیچ کاری رو ندارم..حتی بلند نمیشم اتاقمو مرتب کنم..از خودمم خستم..انگاری زندگیم به اخر رسیده.. //// بچه های حرف دل عزیز و مهربون منو ببخشین اگه با حرفام ناراحتتون میکنم..ولی واقعا دست خودم نیست۰مجبورم حرف بزنم..خیلی شکسته و داغونم.. ایشالا همتون به ارزوهای قشنگتون برسین.. در پناه حق
|
|
113729 |
نام:
یسنا
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
7/2/2013 12:40:16 PM
کاربر مهمان
|
ببخشید که دوباره مزاحم حرف دلاتون میشم مرجان خانم من خیلی نگرانتونم بخدا شما نمیفهمید من چقد ناراحت میشم سرگذشتای دوستانوکه شبیه سرگذشت منه میخونم رشته ازبدنم جدا میشه احساس خفگی پیدا میکنم منوشما وامثال ما تا کله مون باد داره هیچی دیگه رونمیفهمیم فقط به دل ، دوست داشتنای خودمون فکرمیکنیم این جور مردا چون توزندگیشون خانماشون براشون کم میزارن به طرف بیرون میان مادخترا هم کم مقصرنیستیم توروخدا درست فکرکن فکرکن به زندگیت به آینده ات اگه شما ازخانمش حلالیت بطلبی بقول دوستان بهش بگی که مشکل زندگیت چیه خدا یکی بهتر ازاین آقا روسرراهت میزاره وقتی من با این آقا دوست بودم میدونستم مشکل خانمش چیه چراتمایلی به خانمش نداره من حتی به خانمش گفتم اگه شما با شوهرتون اینجوری باشید شوهرت هیچوقت به سمت بیرون جذب نمیشه من درعین اینکه گفتم شوهرت دنبال من بوده چه حرفایی درموردت به من گفته گفتم ببخشش و زندگیتو ازنوبسازیه فرصت بهش بده اما توهم خودتوبسازکه شوهرت دنبال کسی دیگه نره من که رفتم دیگه شوهرت ازچشم من افتاد امامواظبش باش شما هم بهتره به خانمش مشکلشوبگی .....من ازخانمش حلالیت گرفتم نمیدونم شما الان همچین حسی نداره اما اگه ادامه بدی به حلالیت هم میرسی خدا کسیه که تا نخاد برگی ازدرخت تکون نمیخوره وقتی توقسمت این آقا نیستی زور الکی نزن فقط خودتوبساز خودتواصلاح کن نزاربیشترازاین با احساساتت بازی کنه ببین خودتم میگی این ادم حرفاش دایما درحال تغییره یه بار میگه زنشومیخاد یباردیگه تورو ازدست نمیده بدون این اقا روانیه زندگیتو به صرف دوست داشتن نابودش نکن اوقاتتوبا خدا سپری کن تا بهترنها روبه توبخشد
|
|
113728 |
نام:
زحل
شهر:
قائمشهر
تاریخ:
7/2/2013 12:26:35 PM
کاربر مهمان
|
سلام مرجان جون میخوام باهات حرف بزنم اگه توحرفام دلگیرشدی ببخش من 6سال باشوهرم نامزدعقدی بودیم اون خیلی شیطنت داشت ولی نه به حدی که پارسال داشت اون پارسال بایه دختری دوست شدکه ازمن 2سال کوچیک تربود متولد72بودکرجی بودوتوکاشان دانشجوبوداوایل به شوهرم شک کردم چون ماتواین 6سال باهم زندگی میکردیم .ولی خودموقانع میکردم که اشتباه میکنم ولی یه روزگوشیش روبرداشتم اس ام اس هاش روخوندم بعدبهش زنگ زدم اون میدونست من زنشم نیمابهش گفته بودبه اجبارمادرش باهام ازدواج کرده خلاصه هرچی باهاش حرف زدم که دست ازسرنیمابردارقانع نشدتازه اونوپیشم خراب میکردکه ازش بدم بیادوطلاق بگیرم آخربعد1ماه دیدقانع نمیشم بافحش تهدیدکه نیماروازت میگیرم . همیشه نفرینم پشت اینجورزناست.واقعاکرمای جامعاچون بامردزن داردوست میشن و 3تاخانوادرو خراب
|
|
113727 |
نام:
دلشکسته دلسوخته
شهر:
تهران
تاریخ:
7/2/2013 12:14:03 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدا ازت بدم میاد ازت متنفرم و حتی بالاتر از اونایی که دروغ میگن از اونایی که الکی وعده وعید میدن از اونایی که بی رحم و سنگدلن تو دروغ گفتی می بخشی، دروغ گفتی که مهربونی دروغ گفتی که توبه پذیری دروغ گفتی که از من بخواین تا اجابت کنم الکی گفتی که خوبی کنین ، خوب باشین، خوب بخواین، اجر کاراتون با من تو با ادمهای بد، پست و رذل میونه بهتری داری، اونها رو زود به خواستشون میرسونی، اما من و امثال من و حتی خیلی بهتر از منو (بچه های حرف دل) زجرکش میکنی. اینجا خیلی ها حاجت دارن اما تو محل نمیذاری. تو این مدت ندیدم یکی بیاد بگه ممنونم خدایا از اینکه حاجتمو دادی. شایدم گفتن اما من ندیدم. یه واژه ای از خودت دراوردی به نام حکمت. خداییش خودت سر درمیاری که یعنی چی؟ و تهشم میگی شماها از حکمت من سردرنمیارین. اینطوری سرمونو شیره می مالی. تو مهربون نیستی، سنگ هم اگه جای تو بود با این همه اشکی که من تا حالا ریختم دلش به رحم میومد، اب میشد اما تو چی؟؟؟؟؟؟ تو لذت میبری از اینکه منو زجر بدی، تمام رویاهامو، امیدامو ازم گرفتی دوستت ندارم. میدونم اونی که ضرر میکنه از قطع این رابطه منم نه تو، ولی دیگه باورت ندارم چون تازه فهمیدم بر خلاف اینکه میگی به هر کاری توانایی ، اصلا نیستی اگر هم باشی فوق العاده خودخواه و بی رحمی، دیگه برام مهم نیست هر کاری دوست داری بکن، اما یادت باشه خیلی اومدم در خونه ات، خیلی صدات کردم، خیلی التماس کردم، اما دست خالی منو برگردوندی، این رابطه رو تو بهم زدی نه من، من خواستم اما تو نخواستی، یادت باشه.
|
|
113726 |
نام:
الهه
شهر:
ب«أؤعبآس
تاریخ:
7/2/2013 12:03:13 PM
کاربر مهمان
|
میخوام از دست مشکلات راحت شم خسته شدم
|
|
113725 |
نام:
مارال
شهر:
مسيرسبز
تاریخ:
7/2/2013 11:56:39 AM
کاربر مهمان
|
"اللهم صل علي محمدوآل محمد"
سلام سلام يه دنيا سلام وسلامتي براي همه ي شماياران ودوستان هميشگي(وجودآل عبا،خدايا هرچه توبنامي ،محتاج دعاي عزيزاز تهران ،هادي ازكانال كميل ،راتاجان خواهرخوبم،خانم محمدي گرامي،مامان صبرعزيزومهربونم؛شيداجان،سوگندجان ؛زينب صبوروبزرگوارازاصفهان ،برادراميركبير،نردباني سوي خدا،دل آشوب وملتمس دعاي گرامي،آيه جان،ياعباس وبه همه ي تازه واردها،اين چندروز كه نبودم،راستش بودم وفقط كامنتها رومي خوندم ،براي تك تك بجه هايي كه التماس دعاداشتن هرشب يس ميخوندم ودعاگويتان بودم ****************************** برادر هادي نوشته هاتونو خوندم؛چقدر دلداده ايد هميشه به اين روح پاك شماحسرت خوردم،كاش من هم... راستي هميشه دعاگوي مادر گراميتون بودم،اميدوارم خداشادي رومهمان قلب مهربان مادرتون بكنه،آمين.درپناه حق////منم گداي فاطمه،اميدوارم مشكل پايان نامت حل بشه ياعلي///ياعباس:برادرگرامي چشم من يس روهديه كردم به حضرت عباس،اميدوارم زيرپرچم ياعباس ويافاطمه به آرزوهاي پاكت برسي،التماس دعا ////زينب مهربون ازاصفهان،براي آرزوي كربلات يس وزيارت عاشورا خوندم اميدوارم امام حسين اي دل پاكت رو رونه خونش كنه كربلا رفتي من روهم ياد كن خيلي خيلي دلشكستم////عقاب ازتيزاب :تمام تلاشت روبكن خداوند ياروهمراهت///نسرين جان ازمراغه خدادرهردم وبازدمت حس ميشه دردودل كن بابچه ها باشهدا باخودخداي مهربوني ها همه به گوش هستن،ياعلي ////تنهاجان ازمازندران امام زمان نااميدت نكردخوب فكركن ،اگه قبل از اعلام قصدازدواج اون پسرتوبهش ميگفتي دوستش داري چه اتفاقي مي افتاد،جزاينكه اون باشرمندگي سرش روزير مي انداخت وميگفت متاُسفم من يكي ديگه رودوست دارم وشمااون موقع چه حالي ميشدين؟...پس خداروشاكرباش كه حرف دلت براي خودت موند،به خداتوكل كن////شيداي خوبي هاازمشهد:حال خاله گرامي چطوره؟من هرشب براشون يس خوندم اميدوارم خداوند همه مريض هارو به حق يس شفا بده////نردباني سوي خداوsamiraشيراز زيارتتون قبول ممنون ازاينكه به يادما بودين////وجودآل عبا درگذشت عمه گراميتون روتسليت ميگم اميدوارم خداوند به شما وخانواده گراميتون صبر بده،براي شادي روح عمتون يس ميخونم////محتاج دعااز تهران ممنون اميدوارم موفق وسربلندباشي هميشه دعگويت هستم،اميدوارم دوستت به همه آرزوهاي شيرينش برسه//// ادامه دارد...
|
|
113724 |
نام:
هادی
شهر:
کانال کمیل
تاریخ:
7/2/2013 11:35:54 AM
کاربر مهمان
|
خانم منتظر ظهورمنجی از حرفای یه مشت نادون ناراحت نشین صبر داشته باشین اجرتون بابی بی زینب....ماروهم حلال کنید اگه با گناهمون حق جانبازای عزیز وآزاده های محترموادا نکردیم ..توروخدا از طرف من از همسز بزرگوارتون حلالیت بطلبید من جز شرمندگی چیزی ندارم ...
|
|
113723 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
7/2/2013 11:00:20 AM
کاربر مهمان
|
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت : مامانم گفته چیزهایی که تو این لیست نوشته بهم بدی ، اینم پولش بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشنه شده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختر بچه داد ، بعد لبخندی زد و گفت : چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی ، میتونی یه مشت شکلات بعنوان جایزه برداری ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد ، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت میکشه گفت : دخترم خجالت نکش بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار دخترک پاسخ داد : عمو نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم ، نمیشه شما بهم بدین ؟ بقال با تعجب پرسید ؟ چرا دخترم ؟ مگه چه فرقی میکنه ؟ و دخترک با خنده ای کودکانه گفت : آخه مشت شما از مشت من بزرگتره !!!
نتیجه : بنده تیز بین هم میتونه بگه خدایا خودت اجر کار خوبی اگه دارم بده نه خودم بخوام ... خدایا راضی ام به خواسته تو به هرچه تو دهی نه خودم بخوام ...
|
|