شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
113682
نام: مهسا.راستین
شهر: حرف دل
تاریخ: 7/1/2013 6:14:49 PM
کاربر مهمان
  سلام.آیه جان خوش اومدی خوشحالم که برگشتی.20تیر هم تولد کسیه که دوستش داشتم.امسال اولین سالی که روز تولدش جاش خالیه و نیست چقدر تلخ و دردناک.هیچوقت فکر نمیکردم همچین روزایی رو تجربه کنم حالم دیگه داره بهم میخوره همه چی دارمو هیچی ندارم.دیگه اینجا نوشتن آرومم نمیکنه.سید مرتضی اگه دوست نداری باشم تعارف نکن تا دو کلمه هم بخوام بنویسم سریع اشکم درمیاد چون بدجوری دلم واسه خودم میسوزه انگار حقمو خوردن طرف حسابم خداست زورم بهش نمیرسه.*غریب از تنهایی چی شده؟مریض شدی؟انشاا... که بشه اگه همو دوست داشته باشین شک نکن درست میشه...
113681
نام: ویدا
شهر: تهران
تاریخ: 7/1/2013 6:06:04 PM
کاربر مهمان
  salam agha....
khaste shodam...
dg nemitoonam...
vaghtesh nist komakam koni?????????
akhe inghadr badam?
in hame sakhti?????????
mikham adam basham
khasteye ziyadiye?
chera dastamo nemigiri?
chera nejatam nemidi?
mage nemibini daram azab mikesham
mage nemibini shekastam??
?oon az khoda bi khabaro mage nadidi
nadidi estefade kardo raft?
hala man moondamo.....
kheyli door shodam midoonam
vali che konam
in nafse la'nati.....agha khodet nejatam bede....
az khoda shafaatam ro bekhah....
man nemitoonam tasmim begiram
har rooz gand poshte gand....
komakam kon
113680
نام: hasti
شهر: ağri
تاریخ: 7/1/2013 6:00:54 PM
کاربر مهمان
  ey khodaya behem begoo on dostam dare yana .
113679
نام: زهرا
شهر: استان فارس.شهرستان مهر.شهر گله دار
تاریخ: 7/1/2013 5:41:14 PM
کاربر مهمان
  من تا بعداز رمضان خواستگار داشته باشم وعقد کنم وایشاالله زندگی موفق داشته باشم
113678
نام: عاشق
شهر: اوارگان
تاریخ: 7/1/2013 5:38:00 PM
کاربر مهمان
  باعرض سلام خدمت زینب جون و شیدا از مشهد و شهید امیرکبیر از وطن و صبر از هفت شهر عشق وهمچنین بقیه ی دوستان حرف دل عزیز.امیدوارم سلامی رو بدون جواب نزاشته باشم..مرسی که جوابمو دادین..شهیدامیرکبیر گفتین عاشقی مشکل شماس.جه مشکل شیرینی.نه متاسفانه.این مشکل شیرین داره تمام وجودمومیگیره.روزام به سختی میگذرن..کارم فقط گریس..سعی میکنم خودمو با کاری چیزی مشغول کنم که زیاد فکر نکنم.. این روزا واسم سخت میگذرن..نشد به کسی که دوسش دارم برسم.چون کسی عشقمو احساسمو درک نکرد.استخارمم که خوب درنیومد..میدونم عشقمون واقعی بود..ولی یه عشق بی فرجام..محکومم کردن که فراموشش کنم..حس نا امیدی تمام وجودمو گرفت..حتی احساس میکنم ایمانم داره ضعیف میشه..به فکرخودکشی هم افتادم..ولی ازجهنم میترسم..میدونم یه بنده روسیاه و برگناهم.چطورعشقمو از دلم بیرون کنم/کدوم یکی ازشما اینجا عاشقه و اب باکی رو ریختن رو دستش..منو درک میکنین/ ازاین به بعدمیخوام با یه اسم دیگه بنویسم..چون دیگه نمیخوام عاشق باشم..مجبورم فراموشش کنم..به نظرتون میتونم/کافیه یا بیشترتوضیح بدم زینب جون//الان به تنها چیزی که فکرنمیکنم خودمه..فقظ نگران اونم..اون اسیب نبینه ولطمه نخوره..اون بتونه با این موضوع کناربیاد..بازم منتظرجوابای قشنگتون هستم..مرسی..التماس دعا.
113677
نام: زهرا
شهر: توابع شیراز
تاریخ: 7/1/2013 5:35:58 PM
کاربر مهمان
  دختری ۲۹ ساله که هنوز یه خواستگار خوب نداشته فقط به خاطر داداشم که معتاد البته همسایه دست محبت بر سرم می شکند و وقتی خواستگار خوب می خواهد برام بیادزیرابم می زنند تو رو خدا هر کس این درد دلم می خونه برام دعا کنید
113676
نام: محتاج دعا
شهر: تهران
تاریخ: 7/1/2013 5:02:13 PM
کاربر مهمان
 
بعضی از نوشته ها در عین سادگی چه زیباست...

خدایا دعاهای من در قفس کدام یک از گناهانم حبس شده است...؟؟!!

خدایا تو بخشنده و مهربانی و بخشش تو سؤال ندارد!!!

خدایا با نگاه مهربان و بخشش بی نهایتت ما را دریاب...

خدایا ته قلبم را به من نشان بده تا در درگاهت قربانیش کنم...

خدایا از ته قلبم بیزارم... چون هیچوقت به تو نمی رسد...

خدایا با دستان خالی و نیازمندم رو به سوی تو دارم...

خدایا با دستانم به دامان تو چنگ میزنم...

خدایا از دستانم مطمئنم و می بینم و می فهممشان... ضعیفی ، بی کسی ، تنهائی ، بی یاوری ، خالی و نیازمند به دستگیری تو...

خدایا پس از ته قلبم که به تو نمیرسد بگذر...!!! دستان مرا دریاب..

ای بی نیاز از همه چیز و از همه کس...

یا قاضی الحاجات ... امروز تو را با این نام صدا زدم...

خدایا صدایم را شنیدی... این نام تو فقط بر زبانم جاری بود...

خدایا اگر از ته قلبم این ندا برنیامد... پس به زبانم که ذکر تو را نجوا میکرد نگاه کن...! زبانم تورا میخواند و تورا میخواهد...

خدایا امروز دلتنگ تر از همه دلتنگیهایم... خدایا جسم و جان بی وجودم را دریاب... من بتو ، به نگاه مهربانت ، به دستان توانایت ، به وجود لایزالت نیازمندم ...نیازم را از خود به دیگری وامگذار...
113675
نام: صبر
شهر: هفت شهرعشق
تاریخ: 7/1/2013 4:49:39 PM
کاربر مهمان
  منم گدای فاطمه تو اول باید سوالت را مشخص کنی ادب انبیاءدر مورد توحید؛تبلیغ ؛دعا کردن ،همسران و....بعد بیایی فرضیه هاتو بر اساس یکی از پیامبران بنا کنی مثلا ادب پیامبر در برخورد اجتماعی باید ریزش کنی پس استاد راهنمات برات چی کار میکنه ؟! آیا تصویب شده یا داری پرپوزال مینویسی اگه پرپوزالی همینها که گفتم کمکت میکنه دختر خوب خودت سعی کن مطالعه کنی و بنویسی که از حالا مقاله نویسی را یاد بگیری /// آیه خوش امدی /// مدیریت افتادم اون ور خط سلام هم نکردم /// بقول جوجه پر طلایی به زندگیتون ادامه بدید تا من برگردم
113674
نام: محتاج دعا
شهر: تهران
تاریخ: 7/1/2013 4:21:06 PM
کاربر مهمان
 
تنهایم! آنقدر تنها که دیگر حرف دل هم قادر به پر کردن تنهائیم نیست!
خالی از همه بودن و خواستنها... و مدام قدم میزنم با پائی برهنه در پهن دشت بی خداوندی...
دیگران برایم رفتند... تو هم رفتی!!!
حالا فقط من مانده و من...!
چه رخوت غم انگیزی است وقتی که حس میکنی که دیگر کسی نیست که برایش بمیری ، برایش زندگی کنی، برایش بخندی ، برایش گریه کنی ، برایش آرزو کنی ، برایش عشق بورزی و برایش کودکانه به وجد درآئی...
امروز با تمام غمهای وجودم به وبلاک هادی از کانال کمیل رفتم تا شاید آنطور که شایسته است با شهیدی از شهدای وطنم ارتباط برقرار کنم...
دیگر مهم نبود نه حاجتم ! نه مشکلاتم ! نه غم ! نه تنهائی ! و نه...
این ارتباط معنوی نیاز روح خسته و تنهای من بود ...!
اگر چه هیچوقت نتوانستم آنطور که شایسته است حتی با خدای خودم ارتباط برقرار کنم...ارتباطی که از ته دل؟؟؟! باشد... واقعاً مانده ام که ته دل من کجاست که دستش به هیچ جای این دنیا نمیرسد؟؟!
بگذریم ...
وقتی عکس غلتیده در خون شهدا رو دیدم با خودم گفتم :
آنان ایرانی دگر ساختند... کشوری که پایه هایش از ایمان ، آسمانش عفت ، حریمش آزادی ، فضایش اخلاص ، هوایش گرم از عشق و روشن از حکمت است... بر سر هر سنگش خون عزیزی ریخته و از هر قطعه از خاک عزیزش لاله ای سرخ دمیده که گویای دلاوریهای فرزندان بی تکبر اسلام است...
از لحظه توقف قلب مهربان هرکدامشان، گوئی نبض زمان هم کندتر میزند و فرصتی میدهد تا خنده های معصومانه شان در تداعی احیاء کننده ای آرام بخش قلب پریشانمان باشد...
***نرگس مستت که هرشب انتظارم میکشید***خوش به خواب مرگ رفت***




113673
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 7/1/2013 4:16:28 PM
کاربر مهمان
  همه چیز از خواستن شروع می شود
خواستن، غریزی ترین واکنش بشر نسبت به نداشته هایش است
همین که خیره میشوی به چیزی که تنها دلت تصاحبش را میخواهد،
اینجاست که خواستن، قدرتش را به رخ می کشد ...
مشکل انسان ها در خواستن ِ نداشته هایشان نیست
مشکلشان در کنار آمدن با این نداشته هاست ...
اینجاست که احساس خوشبختی مقطعی می شود
به محض اینکه شما چیزی را دیدید که داشتنش را میخواهید
خوشبحتی تبدیل به احساسی می شود که تا آن را بدست نیاورید
از آن محرومیدو اینجاست که حسادت رخ میدهد
حسادت مفهومی لحظه ایست که در یک لحظه در ناخود آگاه شما جوشش میکندو شما را ملزم به تصاحب میکندحسادت یعنی تشخیص چیزی که دیگران دارند و شما نداریداما میخواهید داشته باشید
در حسادت، مشکل شما نداشته های دیگران نیست،
بلکه داشته هایی است که آنها دارند و شما ندارید
به عنوان مثال شما هیچوقت برای داشتن یک سیاره حسادت نمیکنید،
زیرا دیگران هم سیاره ندارندخیلی مهم است که بدانید میزان حسادت به میزان ارزشی است، که شمابرای دیگران قائلید
تا مادامی که در درون شما به همان اندازه که حواستان به دیگران هست به خودتان نیست، حسادت رخ می دهدزیرا حواس ِ چندگانه ی بشر ذاتا عاشق جستجو است.و نسل ما را از کودکی طوری بار آورده اند
که بیشتر در دیگران جستجو کنیم تا خودمان
اینگونه است که به چشم خود با بهترین هایمان نمی آییم
اما مراقبیم دیگران با چه چیزهایی به چشممان می آیند
تا مادامی که دنیایمان درگیر بدست آوردن ِ داشته های دیگران است
هیچگاه احساس خوشبختی در ما متولد نمی شود
زیرا همیشه در هر سطحی که باشیم یا هر چقدر از دیگران به دست آورده باشیم باز هم چیزی هست که نداشته باشیم
و دوباره درگیر تصاحب میشویم و تا بدست نیاوریمش آرام نیستیم ...
و این چرخه ی باطل ادامه دارد
<<ابتدا <قبلی 11374 11373 11372 11371 11370 11369 11368 11367 11366 11365 11364 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved