شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
113662
نام: زينب
شهر: اصفهان
تاریخ: 7/1/2013 12:54:51 PM
کاربر مهمان
  شب اول قبر به روايت شاهد زنده

علامه سيد محمد حسين طباطبائی صاحب تفسير الميزان نقل كردند كه استاد ما عارف برجسته <<حاج ميرزا علي اقا قاصي>> ميگفت در نجف اشرف در نزديكي منزل ما مادر يكي از دخترهاي افندي ها سينه اي دولت عثماني فوت كرد اين دختر در مرگ مادر بسيار ضجه و گريه ميكرد و جدأ ناراحت بود و با تشيع كنندگان تا كنار قبر مادر امد و انقدر گريه كرد كه همه حاضران به گريه افتادند هنگامي كه جنازه مادر را در قبر گذاشتند دختر فرياد ميزد من از مادرم جدا نمي شوم هر چه خواستند او را ارام كنند مفيد واقع نشد ديدند اگر بخواهند با اجبار دختز را از مادر جدا كنند ممكن است جانش به خطر بيفتد سر انجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند و دختر هم پهلوي بدن مادر در قبر بماند ولي روي قبر را از خاك انباشته نكنند و فقط روي قبر را با تخته اي بپوشانند و دريچه اي هم بگذارند تا دختر نميرد و هر وقت خواست از ان دريچه بيرون ايد دختر در شب اول قبر كنار مادر خوابيد فردا امدند و سر پوش را برداشتند تا ببينند بر سر دختر چه امده است ديدند تمام موهاي سرش سفيد شده است پرسيدند چرا اينطور شده اي در پاسخ گفت شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابيدم ناگاه ديدم دو نفر از فرشتگان امدند و در دو طرف ايستادن و شخص محترمي هم امد و در وسط ايستاد ان دو فرشته مشغول سوال عقائد مادرم شدند و او جواب ميداد سوال از نبوت نمودند جواب درست داد كه پيامبر من محمد بن عبدالله صلي الله عليه واله و سلم است تا اينكه پرسيدند امام تو كيست؟ ان مرد محترم كه در وسط ايستاده بود گفت <<لست لها بامام من امام او نيستم>> در اين هنگام ان دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه اتش ان به روي اسمان زبانه ميكشيد من بر اثر وحشت و ترس زياد به اين وضع كه مي بينيد همه موهاي سرم سفيد شده در امدم مرحوم قاصي ميفرمود: چون تمام طايفه اهل تسنن بودند تحت تأثير اين واقعه قرار گرفته و شيعه شدند زيرا اين واقعه با مذهب تشيع تطبیق ميكرد و ان شخص كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام ان زن نيستم حضرت علي(ع) بوده اند و خود ان دختر جلوتر از انها به مذهب تشيع اعتقاد پيدا كرد
113661
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 7/1/2013 12:24:23 PM
کاربر مهمان
  فکر کن....
به نسیمی که بر صورتت میخورد فکر کن و به برگ هایی که با لمس آن, از شادمانی میرقصند. به آبی فکر کن که در اثر وزش نسیم می لرزد و و آرام و قرار ندارد و به انسان هایی که بی خیال از کنار آن می گذرند , گویی که وجودش را حس نمیکنند و به تمام درختان روی زمین فکر کن که نسیم را چون نوازش مادری دوست میدارند.....
و به اندازه ی تمام قطرات آب اقیانوس ها به خودت بنگر
بنگر تا خودت را بیابی... خدایت را در خود ببینی
و آنگاه که او را یافتی , بشناسی و بخوانی...
به تک انار خشکیده ی باغچه ی حیاط همسایه بنگر که چگونه تنها و بی کس در بالا ها مانده و به اینکه چگونه زمان را بی دوست و همراه تا بیگاه همراهی می کند و به دلیل خششکیدگی اش فکر کن....
به اطرافت نگاه کن , چه میبینی؟! به آن بیاندیش که هر چه را دیده تواند دید , نعمت است و بس! به چیز های خوب فکر کن , به خودکاری که با آن مینویسی. خودکاری که مال توست....
و فکر کن به تمام کسانی که دوستشان داری
به آنان که مال تواند....
و بدان که آنان نیز روزی به صاحبشان بازمیگردند...
113660
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 7/1/2013 12:12:34 PM
کاربر مهمان
  داستانی از پائولو کوئیلو
یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت
من همه تیله هامو بهت میدم؛
تو همه شیرینی هاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنارو بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینی هاشو به پسرک داد.
همون شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید و خوابش برد. ولی پسر کوچولونمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری که خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده
******************************************
عذاب وجدان همیشه مال كسی است كه صادق نیست
آرامش مال كسی است كه صادق است
لذت دنیا مال كسی نیست كه با آدم صادق زندگی می كند آرامش دنیا مال اون كسی است
كه با وجدان صادق زندگی میكند.

***************************
مدیریت حرف دل

باعرض سلام
چون نام پائولو کوئیلو برده شد، بهتر دونستم که در مورد آثار و ابعاد تفکر این نویسنده هشدار بدهم.
برای نمونه یکی از مقالاتی که پیرامون این شخص نوشته شده است را در سایت آورده ایم:

http://aviny.com/Occasion/Jang-Narm/PaoloCoelive/Paolo-RahbarEbahigri.aspx

با یک جستجوی ساده در فضای اینترنت با یادداشت ها و مقالات دیگری در نقد این شخص روبرو خواهید شد.

مواظب باشیم که با چند داستان زیبا و عبرت آموز حقیقت وجودی ما را تضعیف نکنند.

ومن الله التوفیق
113659
نام:
شهر:
تاریخ: 7/1/2013 12:04:10 PM
کاربر مهمان
  سلام دو بار براتون مطلب نوشتم اما هیچ کدومشو درج نکردین این رو هم درج نکنید چون به دردم نمی خوره من تو ائن دوتا حرف دلمو زده بودم اما تو این یکی چی در هر صورت برام دعا کنید خواهش می کنم
113658
نام: آیه
شهر: مرداد سرد
تاریخ: 7/1/2013 11:56:34 AM
کاربر مهمان
  ای شما!/ای تمام عاشقان ِ هر کجا!
از شما سوال می‌کنم:/نام یک نفر غریبه را
در شمار نامهای‌تان اضافه می‌کنید؟
یک نفر که تا کنون/ردپای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را/شاعر سروده‌های خویش را نمی‌شناخت
گرچه بارها و بارها/نام این هزار نام را
از زبان این و آن شنیده بود/یک نفر که تا همین دو روز پیش
منکر نیاز گنگ سنگ بود/گریه‌ی گیاه را نمی‌سرود
آه را نمی‌سرود/شعر شانه‌های بی‌پناه را
حرمت نگاه بی‌گناه را/و سکوت یک سلام
در میان راه را نمی‌سرود/نیمه‌های شب
نبض ماه را نمی‌گرفت/روزهای چهارشنبه ساعت چهار
بارها شماره‌های اشتباه را نمی‌گرفت/ای شما!
ای تمام نام‌های هر کجا!/زیر سایبان دست‌های خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه می‌دهید؟/این دل نجیب را/این لجوج دیر باور عجیب را/در میان خویش راه می‌دهید؟
این لجوج دیرباور عجیب را /در میان خویش راه می دهید ؟؟؟

سلام به همه دلم واسه تک تکتکون تنگ شده بود اصلا دلم واسه حرف دل تنگ شده بود مشکلم با کارفرما حل شد و دوباره برگشتم سرکار امانتونستم نوشته هاتونو بخونم پس نفهمیدم کی شاد بود یا خدای نکرده کی غمگین که خدا کنه کسی اصلاً از غم نگفته باشه راستی کی منو یادش بود و کی خوشحال از رفتنم؟ولی من همه را دوست دارم دوستای به این خوبی اینجا دارم با اینکه هیچ کدوم را ندیدم اما ندیده دوستشون دارم با غصه هاشون غصه دار میشه دلم با شادیهاشون لبریز از شادی میشه دلم بهر حال من برگشتم یه بار دیگه اومدم تا حرف بزنم و با پرحرفی هام،با غصه هام خسته تون کنم چهارشنبه ۵ تیر تولد عزیزترین و تنها عشق من بود دلم می خواست به همتون،به حرف دل دسترسی داشتم و باهاتون حرف می زدم وازتون می خواستم برای عزیزم یه فاتحه بخونید اما خب نشد نتونستم نبودم نشد که بشه....
و اما امروز فقط می خوام به همه سلام کنم به سیف الدوله گرامی/به امیر کبیر گرامی به یاعباس گرامی که بارها برام دعا کرده/ به هادی گرامی از کانال کمیل/به خروش گرامی/به مجنون مهدی گرامی / مرداعلی از ده بالا و دیگر برادران عزیز سلام به همه/سلام به همه
سلام به صبر عزیز /خانم محمدی عزیز/راتای عزیز وپاک/راستین خوبم/نردبانی سوی خدا دوست خوبم /شیدای مهربون/ زینب آسمونی/سوگند بیقرار/آرزو از شهر امید/عطیه عزیز/دل آشوب و ملتمس دعا خواهران نجیب/غریب از تنهایی عزیز که نفهمیدم جواب آزمایشش چی شد/فاطمه های خوب وفاطمه از دهنواران/منتظر ظهور گرامی/ فدای آقای عزیزکه امیدوارم بهتر شده باشه/وجود عزیزو فعال/مرغ باغ ملکوت به همراه خاک پای مولای عزیز/محتاج دعای عزیزوپردردو تا حدی همدرد خودم/گل یاس عزیز/بوی سیب گرامی/هدی از اصحاب کهف پر کشیده از دیار بدی وگناه و آشیون گرفته در دیار پاکی وصفا/دلشکسته دلسوخته عزیز/و مریم خانم های گرامی اگه اسم کسی جا افتاد ببخشید ذهنم بیشتر یاری نداد همگی سلام یه سلام ناب و خالص به همه یه سلام از ته دل به همتون دلم می خواد بازم توی جمع صمیمی تون پذیرفته بشم این دل شوریده را بار دگر در میان خویش راه می دهید؟
113657
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 7/1/2013 11:50:39 AM
کاربر مهمان
  سلام خدمت دوستای خوب حرف دلی

×××سلام بر یکی ازحرف دل

بهتره ازاینترنت آموزش تایپ ده انگشتی رو سرچ کنی واز روی اون آموزش ببینید وتمرین کنید ...... دانشگاه که بودیم هرکلمه ای رو یه ساعت پیدامیکردیم.توکلاس کامپیوتر اومدم اول حرفارو روی برگه برای خودم نوشتم وجاهاشونو یاد گرفتم درطول مدت دانشگاه حدود دوسال من فقط جاهای کلماتومیدونستم یه کم تند بودم فارغ التحصیل که شدیم اراده کردمو روش ده انگشتی رو ازاینترنت گرفتم و یاد گرفتم ....تمرین خیلی مهمه هرروز حداقل سعی کنید یه صفحه تایپ کنید درابتدا ممکنه سخت باشه وعصبانی بشید اما تمرین تمرین تمرین ....
هرانگشت برای یه حرف درنظرگرفته میشه برای یاد گیری به انگشتاتون اسم حروف کیبرد رو بدین این روش من بود........


دوستای خوب حرف دلی ممنون وسپاسگزارم ازدعاهاتون درحق خاله من ...............خاله ام عملشون تموم شد انشاله حالشون زود خوب بشه .دیروز وقتی حال مامان بزرگمو میدیدم خیلی غصه میخوردم چقد مامانا صبورن همیشه به مامانم زنگ میزد یه لحظه نبود گوشی از دستش اروم نداشته باشه خیلی نگران دخترش که خاله من باشه بود خداروشکر میگم همینکه سالم اومدن بیرون شکرت خدا جون .....
دوستای خوبم ممنونم ازهمتون اسم نمیارم چون ازدعاهای همتون بود
که خاله من سالمن..........

*******عاشق ازشهرآوارگان

سلام وعرض ادب .......میگن ماهی رو هروقت ازآب بگیری تازه است .... گفتین که میخاین زندگی روازنوبسازین ........ازنوبسازین اما مواظب باشید ودقیق ترازقبل که موفق ترازقبل باشید........یاعلی مدد...................
113656
نام: صبر
شهر: هفت شهرعشق
تاریخ: 7/1/2013 11:34:52 AM
کاربر مهمان
 
السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

راتای فاطمی دنبال تاریخ قران را گوش کن ///قران که جمع شد اعراب و نقطه نداشت برای همین هر قبیله ای و شهری با لهجه خودش میخوند در حروف عربی و فارسی یه سری حروف معجمه داریم ریشه اش عجم است به معنی گنگ یا نامفهوم( میدونی آدمای گنگ نه میشنوند و نه حرف میزنن برای همین ارتباط باشون سخته !عرب به غیر عرب میگفت عجم چون زبان عربی را نمیفهمید )حروف معجمه مثه ح ح ح ح که میتونی ح خ ج چ بخونی حالا تازه اول مصیبتا شروع شده بود! حضرت علی ع یه شاگرد داشت به نام ابو الاسود دئلی بش گفت ببین دهانم اگه باز شد بالای ان حرف با رنگ قرمز یه نقطه بذار مثلا کَتَبَ یه نقطه نشانه فتحه شد اخه فتح یعنی گشودن دهان ادم هنگام تلفظش باز میشه ضمه یعنی جمع شدن چون دهان بسته میشه و کسره یعنی شکستن چون دهان شکسته میشه برای تنوینا با رنگ دیگه و دو نقطه بود کم کم چون نقطه هم میخواستن بذارن شکل فتحه کسره و ضمه این طوری شد که میبینی یا فاطمه اگه گیج شدی حتما برو موزه قران امام رضا ع میبینی این قرانها وجود داره و بهتر میفهمی چی میگم .راتای فاطمی قران به 14 روایت و بیشتر خونده شده که حافظ توی شعرش یاد کرده ولی قرانی که حالا هم اهل سنت و هم شیعه قبول دارندو میخونند روایت *حفص از عاصم *است که عاصم شاگرد حضرت علی ع است و درسترین قرائت است پس ان قران که دست امام زمانه همینطوری خونده میشه یا فاطمه قران نوره .دیدی وقتی جایی تاریکه راه را تشخیص نمیدی و پات به همه چیز میخوره و اخرش میافتی زمین !ولی اگه یه نور کوچک باشه از این خطرات مصونی قران نور بزرگه اگه به حرفاش گوش کنی هیچوقت راه را گم نمیکنی پس از حالا تصمیم بگیر قران را ختم کنی با ترجمه اگه چند سال هم طول کشید طوری نیست روزی یه ایه را حتما بخون /// قربون تو مامان صبر /// اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
113655
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 7/1/2013 11:25:12 AM
کاربر مهمان
  اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ** **** بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ****
***********************************
اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات
×××××××××××××××××××××××××××××××××××
پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد:
«لاتنسوا موتاكم فى قبورهم و موتاكم يرجون احسانكم و موتاكم محبوسون يرغبون فى اعمالكم البر و هم لايقدرون. اهدوا الى موتاكم الصدق والدعا؛

مردگان خود را در قبرهايشان فراموش نكنيد و آنها اميد به احسان شما دارند و مردگان شما محبوسند رغبت وميل در كارهاى نيك شما دارند و خود قدرت بر انجام آن ندارند. براى مردگان خود صدقه و دعا هديه كنيد»
❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ * خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت ...* ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀❀ ❀ **********
☁ جزء1 : یاعباس ازتبریز(به احترام شما جزیک برای شما
☁ جزء2 الی 6 : شیدا ازمشهد
☁ جزء7 : نرگس عزیزم ازقزوین (سلام گلم....وظیفه موانجام میدم)
☁ جزء8 : نردبانی سوی خدا عزیزم ازشهرخدا
......
☁ جزء22 و23 و27 : خانم صبرمهربون ازهفت شهرعشق
☁ جزء28 الی30 :فوزیه خانم گل ازبهشت برین(سلام وعرض ادب)
نکته:
ثواب اين نوبت به نیت دعا برای آمرزش جمیع رفتگان وسلامتی اقا امام زمان عج میباشد
113654
نام: راحله رجایی
شهر: بیرجند
تاریخ: 7/1/2013 11:17:16 AM
کاربر مهمان
  دلم واسه خدا تنگ شده
113653
نام: امیدوار
شهر: مدینه فاضله
تاریخ: 7/1/2013 11:09:54 AM
کاربر مهمان
  سلام اگه براتون امکان داره برام دعا کنید چون واقعا به دعاتون نیاز مندم دلم این روزا خیلی گرفته بدجوری ابری شده می خواد بباره دعا کنید بعد باریدن آفتابی بشه و یه رنگین کمان درست وحسابی ازش متولد بشه برام دعا کنید خدا قوت
<<ابتدا <قبلی 11372 11371 11370 11369 11368 11367 11366 11365 11364 11363 11362 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved