اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
112242 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
6/9/2013 3:38:13 PM
کاربر مهمان
|
السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
زندگی و وصیت نامه شهید ملاحسنی
...ای جوانان نکند در غفلت بمیرید که مولایم علی (ع) در محراب عبادت به شهادت رسیده و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن نور چشمانتان به جبهه ها جلوگیری کنید که فردا در محضر باریتعالی نمیتوانید جواب زینب (س) را که تحمل 72 شهید را نمود بدهید.... یا ابا عبدالله. سلام بر تو ای حسین، ای بنده خاص و برگزیده خدا ! سلام به تو و یاران تو ! سلام بر تو و اصحاب تو ! سلام بر تو که با شهادت خویش درس آزادگی و شهادت را به ما آموختی و این چنین ما را عاشق شهادت نمودی! درود و رحمت حق تعالی به تو و یاران شهید تو باد !پدران و مادران ! همه فرزندانتان را همانند خاندان وهب به جبهه های نور علیه ظلمت بفرستید و حتی جسد آنها را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده شود هرگز پس نمیگیرم .
برادران ! دعا و استغفار را از یاد مبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید که هر کسی تمام کارهایش برای خداوند باشد ، چنین شخصی در تمام کارهایش بر شیطان غلبه میکند و پیروز است.
هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و ما را از آن متعهد جدا نکنند که اگر کردند آن روز، روز بدبختی و فلاکت و روز جشن ابرقدرتهاست. حضورتان را همانند قبل در جبهه ها ثابت نگه دارید تا بدین وسیله روح شهدا را که شاد است شادتر کنید و انشاءالله به لطف خداوند تعالی و با یاری حضرت ولی عصر که حضورتان در جبهه جلوه گر است بتوانیم به پیروزی نهایی دست یابیم . برادران و خواهران ! در امام بیشتر دقت کنید و سعی کنید عظمت او را دریابید و خود را تسلیم او سازید و سخنان او را که از قرآن مجید سرچشمه میگیرد مو به مو اجرا کنید که اگر کردید ، دنیا و آخرت خود را بیمه کردهاید و خداوند را هم با این کارتان خوشحال نمودهاید...(ای مادر)از تو میخواهم در قبال شهادت من همچون زینب(س) در برابر مصیبتها صبر و استقامت ورزی و از تو میخواهم ای مادر خوبم، مبادا در برابر دشمنان اسلام گریه کنید تا بدین وسیله آنان را خوشحال نمایی. همچون سنگ محکم باش و هیچ ناراحتی به خود راه مده که خداوند بزرگ با ماست و از شما میخواهم که در این مدت عمر کوتاهم هر اذیت و آزاری به شما رساندم به خاطر خدا مرا ببخشید و حلال نمایید. و اما ای برادرانم ! شما ضامن خون شهدا هستید مواظب اعمال و رفتار خویش باشید که هیچ کاری خلاف اسلام انجام ندهید و اسلحه مرا بر زمین مگذارید جای مرا پر کنید و انتقام خون شهدا را از مزدوران از خدا بیخبر بگیرید...و ای رفقا ! اگر تا دیروز در نادانی به سر میبردید امروز دیگر موقع آن رسیده که به خود آیید. و از کارهای گذشته توبه کنید که خداوند بزرگ بسیار توبه پذیر و مهربان است و سعی کنید همیشه در خط امام حرکت کنید که خط امام، خط انبیاء و اولیاء خدا است و از شما میخواهم رهبری امام را از جان و دل بپذیرید که رهبری امام را نه ایران بلکه تمامی ملل مسلمان جهان پذیرفتهاند.///اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
|
|
112241 |
نام:
رها
شهر:
ناکجاباد
تاریخ:
6/9/2013 3:13:40 PM
کاربر مهمان
|
خیلی وقته توی این ناکجا باد افتادم
|
|
112240 |
نام:
بهنام
شهر:
ماهشهر
تاریخ:
6/9/2013 3:13:08 PM
کاربر مهمان
|
الله یحفضک من کل مکروه. التماس دعا
|
|
112239 |
نام:
آرش
شهر:
انزلی
تاریخ:
6/9/2013 3:11:56 PM
کاربر مهمان
|
ورشکسته ی فکری (خاطره ای از شهید مهدی باکری)
مصطفی الموسوی : از مخابرات خسته شده بودم، دوست داشتم توی عملیات
باشم .در پادگان سر پل ذهاب بودیم که رفتم سراغ آقا مهدی و گفتم: "دیگه
نمی خوام توی مخابرات باشم ." بعد هم ادله ام را گفتم، ده دقیقه ای صحبت
کردم وحرف هایم را به این نتیجه رساندم که اگر در جایی غیر از مخابرات
باشم، بهتر است. آقا مهدی خوب به حرف هایم گوش کرد و در حین صحبت هایم،
حتی یک کلمه هم حرف نزد.
بعد از اینکه صحبتم تمام شد، گفت: "شما روزی چقدر قرآن می خونی؟"
گفتم: "همین دیگه، ما انقدر توی مخابرات سرمون شلوغه وصبح تا شب می دویم
که دیگه وقتی نمی مونه که قرآن بخونیم." گفت:"چقدر نهج البلاغه می خونی؟"
گفتم "ما وقتی برای مطالعه نداریم." همین طور از من سوال کرد که فلان کار
رو انجهم می دین یا نه، تمام کارهایی هم که می گفت، جنبه ی معنوی داشت. من
هم همان جواب ها را می دادم. آخرش با عصبانیت گفت:" بدبخت، بگو ورشکسته
شدم." گفتم: "چرا ورشکسته؟" گفت: "شما با یه ایمان سنتی که داشتی، اومدی
جبهه. اندوخته ی دیگه ای هم نداشتی. اینها رو خرج کردی، الان دیگه چیزی در
بساط نداری. نه مطالعه داشتی، نه قرآن خوندی، نه نهج البلاغه خوندی؛ نگو
نمی تونم توی مخابرات کار کنم، بگو ورشکسته شدم. سرمایه ی اولیه رو که
داشتی خرج کردی، ولی چیزی به اون اضافه نکردی،. می گی وقت نمی کنم، چرا
وقت نمی کنی؟ روزی یه ساعت در اتاق یا سنگرتو ببند، ولو دشمن هم بیاد، تو
کار خودتو انجام بده." بعد ادامه داد: " هر کسی با یه توانی وارد مجموعه
می شه، اگه به اون توان چیزی اضافه نکنه، از نظر فکری ورشکسته می شه." با
صحبت هایش به من فهماند که دنبال چه چیزی باشم. من هم قانع شدم و از فردای
آن روز هم دستورالعمل آقا مهدی را اجرا کردم.
الهم عجل لولیک الفرج
|
|
112238 |
نام:
شکوفه
شهر:
کرمان
تاریخ:
6/9/2013 2:27:11 PM
کاربر مهمان
|
اقاجان به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا قسمت میدهم....اقاجان گناهم راببخش و مرا باری دیگر به حضور بپذیر...اللهم الرزقنا کربلا
|
|
112237 |
نام:
خسنیه بختیاری
شهر:
کابل
تاریخ:
6/9/2013 2:15:32 PM
کاربر مهمان
|
امروز دلم تنگ است کسی را که دوست دارم دو روز می شود خبرم را ندارد
|
|
112236 |
نام:
سینا
شهر:
تهران
تاریخ:
6/9/2013 1:33:36 PM
کاربر مهمان
|
سلام
|
|
112235 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
6/9/2013 1:12:47 PM
کاربر مهمان
|
السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
سلام راتای عزیزم ای کاش پیشت بودم و برات همه کاری میکردم .راتا تو داری دوران نقاهت را میگذارنی برای همین باید خوراکت با مواقع عادی فرق بکنه تو یک هفته بیهوش بودی پس طبیعیه سرت درد بکنه و چشمات بسوزه و ... پس به مامان بزرکت بگو بت غذاهای پروتینی بده ؛میوه ،اب هویج وآب پرتقال و...مرتب بخور تخمه گل افتاب بگیر و مرتب بخور برای سوزش چشم خوبه خیلی مطالعه نکن که سر درد بگیری خودت ببین چه چیزی برات بده یا بدترت میکنه انجام نده از دکترت برای رژیم غذایی سوال کن من هم اینجا برات دعا میکنم و پیام میذارم بدونی به یادتم قربون تو مامان صبر ///حضرت یا عباس برای راتا روضه اون دختر کوچولو را چرا نخوندی؟من حالم بد است تو چرا جواب ندادی؟!///اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
|
|
112234 |
نام:
حامد
شهر:
کرج
تاریخ:
6/9/2013 1:11:34 PM
کاربر مهمان
|
الان اگه کسی بخاد سالم زندگی کنه نمیشه شرایط کاملا برای گناه فراهمه.شاید بگید بدبینم ولی حقیقت اینه.جوونی مثل من با23 سال سن با حقوق 500 تومن چجوری ازدواج کنم که حداقل پولی که میخاد5تومن طلا که تو دهاتشم کسی قبول نمیکنه تالار 6تومن اشغالترینش با جزییات پول رهن و... خلاصه باید برای پایین ترین سطح زندگی 20 تومن نقد داشته باشی.ولی فساد چی!!!!!خودتون مردونه قضاوت کنید.
|
|
112233 |
نام:
گیتی
شهر:
خوزستان
تاریخ:
6/9/2013 12:57:45 PM
کاربر مهمان
|
به نام او که جز او کسی نیست. دوست دارم به آسمان نگاه کنم و تا جا دارد داد بزنم و بگم خدایا تنهام.از این قلب بیمارم می ترسم .داد بزنم و بگم خدایا میدونم یه عالمه گناه دارم اما به رحمت تو امیدوارم به فریاد دل تنهاب من برس .می ترسم خدای من می ترسم .
|
|