اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
111392 |
نام:
سحر
شهر:
مشهد
تاریخ:
5/25/2013 10:49:23 AM
کاربر مهمان
|
سایتتون عالیه . واقعا مرسی اگه استخارم درس درومد که انشاالله درست در میاد و اگه ادامه بدم سرانجام خوبی داشت حتما واستون دعا می کنم موفق باشید التماس دعا
|
|
111391 |
نام:
فاطمه
شهر:
دهنو اران
تاریخ:
5/25/2013 10:41:43 AM
کاربر مهمان
|
خدایا امروز هم 14 ماه رجب 14 تسبیح صلوات برمحمد وال محمد می فرستم خدایا به حقیقت شب 14و15 ماه رجب هر کسی که خالصانه صدایت می کند وصدایت می زند دعایشان را به اجابت برسان واز رحمت فراوانت در ماه رجب بهره مند بگردان الهی امین تا جشن مهدی فاطمه منتظرم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اقای سیف الدوله بی خبریم ازت انشالله که پسرت شفا بگیرد اقای هدی از اصحاب کهف خوش به سعادتان که در اعتکاف هستید وبا خدای خود به راز ونیاز می پردازی انشالله که با دستان پر برگردین وحاجت همه انهایی که به شما التماس دعا گفتهاند بگیرید جای شما در سایت خالی اما خوش به حالتان که توفیق اعتکاف را پیدا کردی
|
|
111390 |
نام:
زینب
شهر:
کرمان
تاریخ:
5/25/2013 10:29:32 AM
کاربر مهمان
|
سلام امیدوارم حال همتون خوب باشه شماهابچه های حرف دلی جمع خوب صمیمی دارید میخواستم ازتون خواهش کنم دعاکنیداین ترمم باتوکل بخداخوب تمومشه بقران بدگرفتار شدم بدجور بخودم ضربه زدم تورو خدا برام دعاکنید امتحانامو خوب بدم.منم از خدامیخوام بحق ادمای باابرو هرچی میخوایید بهتون بده.
|
|
111389 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهر عشق
تاریخ:
5/25/2013 10:25:20 AM
کاربر مهمان
|
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی
آن چه دیدی بهتر از پیکار من تا شدی تو سست در اشکار من
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست تا چنان برقی نمود و باز جست
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید در دل و جان شعلهای آمد پدید
آن چه دیدی برتر از کون و مکان که به از جان بود و بخشیدیم جان
در شجاعت شیر ربانیستی در مروت خود کی داند کیستی
در مروت ابر موسیی بتیه کآمد از وی خوان و نان بیشبیه
ابرها گندم دهد کان را بجهد پخته و شیرین کند مردم چو شهد
ابر موسی پر رحمت بر گشاد پخته و شیرین بی زحمت بداد
از برای پختهخواران کرم رحمتش افراخت در عالم علم
تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا کم نشد یک روز زان اهل رجا
تا هم ایشان از خسیسی خاستند گندنا و تره و خس خواستند
امت احمد که هستید از کرام تا قیامت هست باقی آن طعام
چون ابیت عند ربی فاش شد یطعم و یسقی کنایت ز آش شد
هیچ بیتاویل این را در پذیر تا در آید در گلو چون شهد و شیر
زانک تاویلست وا داد عطا چونک بیند آن حقیقت را خطا
آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست عقل کل مغزست و عقل جزو پوست
خویش را تاویل کن نه اخبار را مغز را بد گوی نه گلزار را
ای علی که جمله عقل و دیدهای شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
صانع بی آلت و بی جارحه واهب این هدیههای رابحه
صد هزاران می چشاند هوش را که خبر نبود دو چشم و گوش را
باز گو ای باز عرش خوششکار تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته چشمهای حاضران بر دوخته
آن یکی ماهی همیبیند عیان وان یکی تاریک میبیند جهان
وان یکی سه ماه میبیند بهم این سه کس بنشسته یک موضع نعم
چشم هر سه باز و گوش هر سه تیز در تو آویزان و از من در گریز
سحر عین است این عجب لطف خفیست بر تو نقش گرگ و بر من یوسفیست
عالم ار هجده هزارست و فزون هر نظر را نیست این هجده زبون
راز بگشا ای علی مرتضی ای پس سؤ القضا حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست یا بگویم آنچ برمن تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان میفشانی نور چون مه بی زبان
لیک اگر در گفت آید قرص ماه شب روان را زودتر آرد به راه
از غلط ایمن شوند و از ذهول بانگ مه غالب شود بر بانگ غول
ماه بی گفتن چو باشد رهنما چون بگوید شد ضیا اندر ضیا
چون تو بابی آن مدینهٔ علم را چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفوا احد
هر هوا و ذرهای خود منظریست نا گشاده کی گود کانجا دریست
تا بنگشاید دری را دیدبان در درون هرگز نجنبد این گمان
چون گشاده شد دری حیران شود مرغ اومید و طمع پران شود
غافلی ناگه به ویران گنج یافت سوی هر ویران از آن پس میشتافت
تا ز درویشی نیابی تو گهر کی گهر جویی ز درویشی دگر
سالها گر ظن دود با پای خویش نگذرد ز اشکاف بینیهای خویش
تا ببینی نایدت از غیب بو غیر بینی هیچ میبینی بگو
حضر
|
|
111388 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهر عشق
تاریخ:
5/25/2013 10:00:48 AM
کاربر مهمان
|
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید به اعتدال محمد
سلام راتای خوبم چرا مامان صبرتو غمگین میکنی؟کجایی؟اقلا با یک سلام خبر سلامتیت را بم بده؟نکنه بام قهری؟در حرف دل منتظرت میمانم .قربون دل گنجشکیت برم (مامان صبر)///ملکوت اعلی کجا میخوای بری؟ببین همه به هم عادت کردیم اگه بری نه تنها من ناراحت میشم بلکه همه بچه ها هم .یا حضرت عباس را ببین کم میاد چقد حرف دل دلگیر شده تو دیگه دلگیرتش نکن .آره عزیزم فقط اون بالای حکم صادر میکنه منم دوست دارم یاعباس بمونه اما گفتم نکنه خودش یه چیزای دیده که کمتر بیاید آخه چند وقته دم ناسازگاری میزنه ولی دیدی دلش اندازه مورچه بود با شیرینی خامه ای برگشت تو هم بمان و ادامه مسافرتمونو بنویس منو تو فکه تنها گذاشتی نمیدونم چه جوری برگردم پس بیا با هم مسافرتمونو ادامه بدیم.ملکوت اعلی خورشیدم نمیدونم این محبتهای تو را چگونه جبران کنم برای دوستت هم دعا میکنم خدا مشکلشو حل کنه///سوکند عزیزم ملکوت راست میگوید به نوشته های امام زمانیت عادت کردیم///حاج مهدی از شهر کوفه میشه لطفا برامون مولودی بخونید آخه هم خودتون شهید زنده هستید هم پدرتون شهید جاوید اون وقت ببینید روضه از دهان شما عزیز چه شهد گوارایی است///راتا عزیزم منتظرت هستم///اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
|
|
111387 |
نام:
محتاج دعا
شهر:
تهران
تاریخ:
5/25/2013 9:55:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همگی ، از همه دوستان خوبی که به نوشته هام توجه کردن و پیام دادن سپاسگزارم متأسفانه یکی از پیامهام که قبل از این دوتا نوشته بودم ثبت نشده!!! که اگه ثبت میشد خیلی از حرفها رو نوشته بودم و لازم نبود دوباره بگم...! با این حال همونطور که از نامی که برا خودم انتخاب کردم خیلی خیلی به دعای خیر کسانی که نزد خدا عزیزن احتیاج دارم ، کسائی که خدا دوسشون داره و تا صداش میزنن جواب میگرن ، کسائی که محبوب و انتخاب شده هستن!!! دوستان خوبی که برام پیام گذاشته بودین از تون خیلی متشکرم چون حس حوبیه وقتی آدم میبینه یکی حرفشاو گوش میده و بهشون توجه میکنه ! ببینید چقدر لذت بخشه که حتی یه بنده خدا به حرفت توجه کنه و جواب بده وای وای وای که اگه خدا به حرفت گوش بده ! برات دلسوزی کنه ! جوابتو بده ! بهت محبت کنه !... زبان قاصرم از وصف حالی که در اجابت پروردگارم ممکنه بهم دست بده عاجزه...! خوبان حرف دل راستش زیاد از این فضای تعارف و تکلیف و یکسره تعارف تیکه پاره کردن و از همدیگه تعریف کردن خوشم نمیاد شاید به جای این همه اوصاف همدیگه رو شمردن به درد دل همدیگه جواب دادن مثمر ثمرتر باشه (البته به نظر من) ولی همونطور که گفتم من نه اهل ایمانم ! نه پیغمبرم که صبر ایوب داشته باشم! نه به پای اهل ایمان و خرد میرسم ! نه صبوری حضرت زینب رو دارم و نه...! اگر هم از اوصاف ذکر و یاد خدا و خوندن نماز و انجام واجبات و غیره و ذالک گفتم فقط به این دلیل که دوست نداشتم شمارو به زحمت بندازم و برام نصیحت و پند و اندرز و موعظه تکراری بنویسید که اگر نماز بخونی فلان میشه و اگر نماز اول وقت بخونی ال میشه و اگر یاد خدا باشی و ذکر بگی بل میشه اگر درک کنی که حکمت و مصلحت بوده فلان میشه اگر یاد بگیری صبوری کنی بهمان میشه اگه مستحبات بجا بیاری دیگه تمومه ! اگه ترک محرمات کنی دیکه حله ! اگه اعتراض نکنی و راضی باشی درست میشه ! اگه توکل کنی خودش درست میشه!و.... که من همه این درسهارو از حفظم و نمیدونم از سر تکلیف یا از سر ترس فقط تمام روزگارم شده همین کارها... توی اون پیامم که ثبت نشده نوشته بودم یه برادر دارم که مغز ریاضییه! تو تمام دوران مدرسه شاگرد اول تو رشته ریاضی فیزیک ! دانشجوی یکی از سخت ترین رشته های مهندسی بود...این پسر که هم پسر خوب هم اهل دل هم مطالعه هم مخ هم باهوش و کسی که کوچکترین بدجنسی و بدذاتی تو وجودش نبود ! ساده از نظر قلبی مهربون و...خیلی ناجوانمردان و ناخواسته معتاد شد و به بدترین خواری و ذلت و بدبختی افتاد...!!! مادرم تا زنده بود برا نجاتش هر کاری کرد! خودش هم خیلی سعی کرد ولی... نشد که نشد...همه اونهائی که تو این دام بلا افتادن میدونن و میگن رهائی از دام اعتیاد خیلی مشکله...! حالا کاری ندارم مادرم که بماند ولی خود من ده سال برای نجاتش دعا کردم احیا گرفتم قرآن به سر گرفتم ضجه زدم ناله کردم! گفتم خدایا درسته تو میگی هر کسی خودش راهشو انتخاب میکنه ولی برادر من نادانی کرده بچه بوده و گول خورده الان هم میخواد ولی نمیتونه اصلا نمیخواد خوبه... ولی اون ضعیفه ناتوانه بدبخته ....! ولی توکه بزرگی ، توانائی ، بخشنده ای ، مهربانی ، بزرگواری ، همه امور دنیا به دست تو رقم میخوره ....! تو کمکش کن نجاتش بده ! همه راههائی که به این دام بلا و افیون بدبختی ختم میشه به روش ببند تو اگه بخوائی میتونی نذاری ...! ولی نه به جگر خون شده مادرم جواب داد نه به دل شکسته من...! من نمیدونم چه حکمتی توی بدبختی و خواری و ذلت اعتیاد هست که منه نادان نمیتونم درکش کنم ! حتماً اگه برادر من خوب میشد و نجات پ
|
|
111386 |
نام:
دختر بیکس
شهر:
چ
تاریخ:
5/25/2013 9:29:32 AM
کاربر مهمان
|
سلام از همه ی شما میخوام که برام دعا کنید چون از زندگیم سیر شدم ارامش ندارم وهیچ چیز منو خوشحال نمیکنه و دوست دارم بمیرمخدا که به من نگاه نمیکنه شما ازش بخواین
|
|
111385 |
نام:
هادی
شهر:
کانال کمیل
تاریخ:
5/25/2013 9:23:01 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله.... امروز میخوام کمی حرف بزنم با فرمانده ام.. اول سلام آقای من شنیده ام سینه پر درد داری ،از زمانه از اوضاع این سرزمین و از درد مردم ناراحتم آقا که درد سینه ات هر روز بیشتر میشود و هرچه نوای این عمار سر میدهی کسی نیست دست بالا کند و بگوید انا عمار.... ما نیز دم ز عماری برای تو میزنیم اما ما کجا و عمار تو بودم کجا... این روز ها فکر میکنم چه کسی مصداق میشود برای این جمله که هر که در این بزم مقرب تر است..... هرچه دکمه جستجو ذهنم را میزنم مولای من جز نام قشنگ سید علی حسینی خامنه ای نامی را پیدا نمیکند... چه بگویم عزیزتر از جان میدانم این روز ها داغ دل تازه داری از جار و جنجال های سران نظام و خون دل میخوری.... بسیجیانت سینه سپر میکنند اگر لایق بدانی و فرصت دهی تا در رکابت عرض ادب کنند مولا جان کمی هم اجازه بده ما غم تو و بالاتر از تو غم مولایمان صاحب زمان را بدوش بکشیم.... اما میدانم ما ظرفیت این همه غم را نداریم خوب بالاخره یک تفاوتی باید باشد تا یکی شود سید علی و سرور و دیگری نوکر.... مولا جان این روز ها یکی یکی یاران و یاورانت پر میکشند ترسم از آن است که روزی برسد....نه نه زبانم لال نظری کن مولا فقط یک نظر . راستی ای ماه تابان یک خواسته داریم ما بسیجیانت و آن اینکه به درگاه مولا صاحب زمان مارا هم یادآور شوی و دعا گوی ما باشی در صاحت مقدس ولی زمانه.... تمام این حرفا ها را زدم تا به این جا برسم مولا جان فارغ از تمام این مسائل و هیاهو ها سرت سلامت ای حضرت ماه در پایان یه چند بیت عرض ادب میکنم خدمت مولاجان امام خامنه ای می نویسم من برای دلبرم /من غلامی از برای رهبرم او که باشد نائب آقای ما/رهبر و مولای بی همتای ما رهبری دارم به دنیا سرور است/ او امیر لاله های پر پر است چون خمینی رفت از ملک جهان/رهبرم سید علی آمد میان رهبر من زاده زهرا بود/سینه چاک حضرت مولا بود افتخار من شده خاک درش/کاش میشد آب گردم بر درش چون نگاهی بر من آن مولا کند /در وجودم او واویلا کند آرزو دارم به درگاهش شوم / عاشق و دیوانه راهش شوم آرزو هایم خدا بسیار است / چشم امید دلم بر یار است شاد هستم من خدای مهربان /عشق من بر رهبرم گشته عیان آرزوی آخر من گشته این / کشته راهش شوم تنهاهمین.
|
|
111384 |
نام:
غریبه
شهر:
غریبستون
تاریخ:
5/25/2013 8:51:02 AM
کاربر مهمان
|
خداجون خداجون قربون مهربونیهات برم قربون یادت برم منم بندت بنده سراپاتقصیرت مولای من مونس دلتنگیایم ماکه جزتوکسی نداریم خوشابحال اون کسی که چون تویی کسش باشه خانواده ی ماتوزندگی همیشه جزوجودپرمهرت کسی نداشته همیشه ته دلم دریچه امید به توروشن خداجون تورابه اونایی که دوستشون داری قسم میدم کمکمون کن ای امید ناامیدان خداجون امروز دلم گرفته اشکام امون نمیده محیط کار نمیتونم دلمو سبک کنم امروز ظهرمهمون خونت میشم اگه رام بدی میام اونجا کمکم کن خدایا
|
|
111383 |
نام:
نازنين زهرا
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
5/25/2013 8:46:06 AM
کاربر مهمان
|
سلام اول خط عاشقي از مرودشت خواهر دختر 19 ساله چند ماه مريض شد و فوت كرد بعد فهميدن htlv1 داشته-اين خانم پرستارم بوده بعد دكترا گفتن همه خانواده بايد ازمايش بدن-از قضا اين دختر 19 ساله تو ازمايشش htlv1 مشخص شد چنين بار ازمايش رفتن اما اين مريضي رو داشت رو همه ازمايشا نشون ميداد. الان اعصابش خيلي بهم ريختس هر شب داره گريه ميكنه خانوادش ، خانواده شوهرش ، شوهرش ، دوستاش همه و همه دارن اذيتش ميكنن الان معدش درد ميكنه ، عفونت گرفته ، قلبش درد ميكنه ، هرروز سردرد چشاشم كم كم داره تار ميبينه حالا به نظر شما بايد چيكار بكنه؟؟
|
|