اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
11032 |
نام:
زهرا ي تنها
شهر:
فسا
تاریخ:
8/28/2005 4:38:36 AM
کاربر مهمان
|
گريه كردم عقدهءدل وا شودامانشد
درمدينه گشتم وگم گشته ام پيدا نشد
جستجو كردم بسي در بين مظلومان ولي
از علي وفاطمه مظلومتر پيدا نشد
|
|
11031 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
8/28/2005 4:11:12 AM
کاربر مهمان
|
سلام سپهر
*********
جُمجُمَك برگ خزون
مادرم زينب خاتون
قامتش عين كمون
از كمون خميده تر
روز به روز تكيده تر
غصه داره غصه دار
بي قراره بي قرار
ميگه مرتضي مياد
ميگه مرتضي مياد
جمجمك برگ خزون
بيبي جون و آقا جون
جفتشون وقت اذون
دستُ بالامي برن
از بابا بيخبرن
پس چي شد بچه ی ما
كِي خبر ازش مياد؟
كِي خبر ازش مياد؟
جمجمك برگ خزون
باباجونش باباجون
سروصورت پرخون
توي كربلاي پنچ
خاك شده عين يه گنج
گولّه خورد توي سرش
توي خاك سنگرش
گم شده ديگه نمياد
پسرش بابا ميخواد
جمجمك برگ خزون
يه پلاك يه استخون
از تو خاك اومد برون
دو كيلو كُلِّ بدن
به مامان نشون دادن
مامانم جيغ زدش
بابا رو بغل زدش
هي زدش ناله و داد
راضياَم هر چي بخواد
راضياَم هر چي بخواد
جمجمك برگ خزون
آدما، پير و جوون
دلشون يه آسمون
تو سر و سينه زدن
دست به دست هم دادن
تا مشايعت كنن
همه بيعت بكنن
ياعلي قلب توشاد
ما مُريد و تو مراد
ما مُريد و تو مراد
*******************
جمجمک برگ خزون - بیوفا نامهربون - تو دلت یه پارچه سنگ - من دلم یه دریا خون -
کاش میشد ما هم به مهربونی خدا پر میکشیدیم.
یا علی
|
|
11030 |
نام:
مسئول ستون حرف دل
شهر:
.
تاریخ:
8/28/2005 2:20:16 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام خدمت تمامی کاربران ستون حرف دل سایت شهید آوینی
با توجه به درخواست مکرر کاربران این بخش مبنی بر نظارت دقیق تر، از شما کاربران محترم این بخش درخواست می کنیم از بردن نام شخصی کاربران در پیام خود خودداری کنید و رعایت محفل نورانی سایت شهید آوینی را هم در پیام های خود بفرمایید و در ضمن از دادن پیام های شخصی جداً خودداری کنید.
ادمین ستون حرف دل سایت شهید آوینی
|
|
11029 |
نام:
پانیذ
شهر:
تهران
تاریخ:
8/28/2005 1:22:23 AM
کاربر مهمان
|
سید محمد حسین عزیز.
اگر همه ما با هم دوست هستیم و برای هم پیغام می ذاریم به خاطر اینه که جمع شدیم که حداقل اگر هم شده سر سوزنی به هم کمک کنیم.
به کسانی که تا به حال نه اونا رو دیدیم نه اونا رو می شناسیم یا اینکه یه بار کوچیکی از روی دوشمون خالی بشه هر چند که این بار کوچیک یه حرف دل بشه.
اگه تو این حرفها رو میزنی شاید به خاطر اینه که ما هممون هیچ وقت دوست بودن و دوست داشتن رو یاد نگرفتیم.
اما حالا داریم می فهمیم که دوست چقدر مقدس.
|
|
11028 |
نام:
سید علی
شهر:
تهران
تاریخ:
8/28/2005 1:15:08 AM
کاربر مهمان
|
اجل بيا كه تحمل دگر به جانم نيست
ز هجر و داغ رفيقان دگر توانم نيست
سروش غيبي و دست به عالم ملكوت
به غير ذكر تو يا رب بر اين زبانم نيست
تحملي نبود اين دل حزين مرا
مگر تواش بنوازي كه اين گمانم نيست
يكي يكي رفتند و طاقت از كفم بردند
خدا، تو مي داني جرات فغانم نيست
نشسته ام رسد نوبت وصال حقير
به غير وصل تو يا رب عزيز جانم نيست
دل خزان زده ام تاب انتظارش نيست
رسان ز غيب دوايي، دگر توانم نيست
|
|
11027 |
نام:
سید محمد حسین
شهر:
تهران
تاریخ:
8/28/2005 12:37:00 AM
کاربر مهمان
|
بسه دیگه خجالت بکشید. اینجا که سایت دوست یابی نیست که. نکنه هوس کردید دوباره ادمین اینجا رو تعطیل کنه. بابا اسم نیارید دیگه. به جای حرف دل، همش حرف هوس. واقعاً که. من که خجالت می کشم.
|
|
11026 |
نام:
زهرا
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/28/2005 12:14:31 AM
کاربر مهمان
|
دوستت دارم
|
|
11025 |
نام:
نسیم
شهر:
تهران
تاریخ:
8/27/2005 11:55:42 PM
کاربر مهمان
|
خدایا خواهش میکنم
|
|
11024 |
نام:
مست وصال
شهر:
تهران
تاریخ:
8/27/2005 11:52:57 PM
کاربر مهمان
|
دنیا اتاق انتظار سعادت است همه در آن جمع می شوند اما به کمتر کسی اجازه ملاقات داده می شود.
|
|
11023 |
نام:
بهنام
شهر:
...
تاریخ:
8/27/2005 10:22:14 PM
کاربر مهمان
|
سلام.سلام به همه دوستان خوبم .دوستانی که اگر چه تازه با اونها آشنا شدم ولی انگار که یک عمر هستکه اون ها رو میشناسم.دوستان از همه شما خوبان التماس دعا دارم.امید وارم که منو از دعای خودتون محروم نکنین .
التماس دعا
|
|