اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 110332 |
نام:
ساناز
شهر:
زاهدان
تاریخ:
5/9/2013 4:11:39 PM
کاربر مهمان
|
سلام دلم گرفته۱بارخودکشی کردم هیچ امیدی ندارم ازشوهرم بی وفایی دیدم هرچی دعامیکنم مشکلم حل نمیشه دلم میخوادبمیرم.مگه خداماروآفریده که عذاب بده خسته ام.شمادعام کنیدمشکلم حل بشه
|
|
| 110331 |
نام:
سهرابل
شهر:
کرمی
تاریخ:
5/9/2013 3:52:43 PM
کاربر مهمان
|
سلام
از چی بگم از کا بگم ...
هر سعی کردم چیزی بگم جز شرمندگی خود برای شهدا چیزی دارم .....
شهدا شرمنده پلاکتم...
|
|
| 110330 |
نام:
منتظرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
5/9/2013 3:17:31 PM
کاربر مهمان
|
توکُجایی سُهراب.... ...
آب را گِل کَردَند ....
چِشم ها را بَستَند و چه با دِل کَردَنــد...
صَبرکُن سُهراب ......
. گُفته بودی قایِقی خواهَم ساخت...
دور خواهَم شُد ازاین خاکِ غَریب
قایِقَت جا دارَد....
مَنَم از هَمهَمه یِ اَهلِ زَمین دِلگیــــرَم ........
|
|
| 110329 |
نام:
معصومه رمضانی
شهر:
قزوین
تاریخ:
5/9/2013 3:02:40 PM
تاریخ ثبت نام: 5/8/2013
|
حاج آقاسیف الدوله ***سلام کامنت شماروالان دیدم شمامسایل دینی روخوب
می شناسین وبایدباشین وبه حرف دل سربزنین تابتونیم ازمحضرتون استفاده کنیم امربه معروف ونهی ازمنکروظیفه هرمسلمونیه حتی اگرطرف مقابل برنجه چون امرخداست وشمابه عنوان مسلمون وظیفه دارین راهنماییمون کنین بازم جسارت منوببخشین .
|
|
| 110328 |
نام:
منتظرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
5/9/2013 2:43:59 PM
کاربر مهمان
|
حاج آقاسیف الدوله ***سلام وعرض ادب.درکامنت شماره 110272 لطفا راهنماییم کنین.وحلالم کنین برای کامنت شماره110279 شمانهی ازمنکرکردین همه دوستان پذیرفتن خودمنهم تاییدکردم ولی کامنت دوم شماباعث رنجش شدجتی برای خودمن شمااستادمایین وماصحبت شماروقبول داریم.خودتون شاهدین بعضی ازدوستان خیلی رنجیدن.بازم حلال کنین وهمچنان راهنمای ماباشین.
|
|
| 110327 |
نام:
هادی
شهر:
فارس
تاریخ:
5/9/2013 2:28:49 PM
کاربر مهمان
|
دختری سه ساله بودکه پدرش آسمانی شد...دانشگاه که قبول شد همه گفتند باسهمیه قبول شده ولی هیچ وقت نفهمیدندکلاس اول وقتی خواستندبه اویادبدهند که بنویسد بابا...یک هفته درتب سوخت...
**********************************
این زندگی قشنگ من مال شما
ایام سپیدرنگ من مال شما
بابای همیشه خوب من رابدهید
این سهمیه های جنگ من مال شما
|
|
| 110326 |
نام:
راتا
شهر:
تهران
تاریخ:
5/9/2013 2:25:15 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه.
سلام مامان صبر. اینقدرچشمام خیسه که نمیبینم چی مینویسم خیلی دوستت دارم من هیچ وقت داشتن مامان رو احساس نکردم چون من که دنیا اومدم اون رفت. وقتی برام اونجوری نوشتیددلم گرم شد.خیلی دوستتون دارم.
سلام امیرکبیرممنون .من هیچ وقت داداش نداشتم ممنون که شمابیادم هستید.خانمتون رو سلام برسونید.
سلام جناب هود ممنون روضه قشنگی بودمثل من تنهابودبی کس بود.
سلام زینب جان. زینب من هیچ کسی روندارم قبلا که دلم میگرفت تنهابودم یکجوری سرگرم بودم اما حالاباخداوشهدای که سایه بامن آشناشون کرده حرف میزنم برای بچه های حرف دل دعامیکنم.
برای خوب شدن مادربزرگم که هفته ای دو روز دیالیز می کنند.
اینجاکه اومدم یک خواهر پیداکردم مثل سایه که یک عالمه دوستش دارم وهمیشه حمایتم کرده.
یک مامان مثل خانم صبرکه برام جوری نوشت که حس کردم واقعا مثل بقیه مامان دارم. یک برادر مثل شهیدامیرکبیر.من بابام و آرتا وتارا خواهرم رو وقتی 6سالم بودتوی یک تصادف ازدست دادم. وقتی حاج آقااینجوری گفتن چون من غریبم وحس میکنم هنوزمن رو قبول ندارید دلم شکست وناراحت شدم حالاکه میبینم بیادم هستیدخوشحالم.ازهمتون ممنونم.
بچه ها من روببخشید
|
|
| 110325 |
نام:
دوستت دارم خداجون
شهر:
مشهد
تاریخ:
5/9/2013 2:16:52 PM
کاربر مهمان
|
احسان ازتهران
اون موقع که پدروبرادر ماتوی آسایش زندگی میکردن وکنارخانوادشون عشق وحال میکردن،یه عده ای بدون اینکه روی سربقیه منت بذارن پاشدن رفتن جبهه،آغوش گرم خانوادشونوترک کردن ورفتن توی دل دشمن،دشمنی که میخواست همه ی هستی ماروازمابگیره وجمهوری اسلامی رونابودکنه،اون موقع شماهاکجابودین؟که حالا مدعی هستین؟آزادی که الان داریمومدیون همین شهداییم.میخوای بدونی خانواده ی شهداچکارکردن،بذارمن بگم:دوری عزیزانشونوتحمل کردن،هرلحظه منتظراین بودن که یه خبربدازجبهه برسه...
فکراون دختری روبکن که هیچ وقت پدرشوندیدوتمام این سالهاباعکس پدرش زندگی کرد...
|
|
| 110324 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
5/9/2013 1:42:10 PM
کاربر مهمان
|
نام: هادی
شهر: فارس
سلام و عرض ادب/
پاسخ اول شما؛چون ممکنه کنترل نشه و به افراط و تفریط برسه که هرکدام از اینها اگه حاصل بشه انسان دچار انحطاط و سقوط خواهد شد!
پاسخ دوم!
اگه برای خدا کار کنیم !یعنی اینکه هر کاری که بدانیم رضای خدا در اوست انجام میدیم!
در کمک به امام حسین و کسب علم؛ رضایت خدا در کدام کار است؟
برای سلامتی و طول عمر با برکت رهبر معظم انقلاب؛یه صلوات بفرستید!
|
|
| 110323 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
5/9/2013 1:33:22 PM
کاربر مهمان
|
اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم/سوره حجرات
نام: منتظرظهورمنجی
شهر: قزوین
سلام و عرض ادب/
از انتقاد شما صمیمانه سپاسگزارم/
ولی بنده هیچگاه اینجا رو با چت مقایسه نکردم/
ضمنا شانیت اینجا اجل از این است که بخواهم با چت مقایسه کنم/
و در کل اینجا با چت قابل قیاس نیست چه برسد به اینکه بنده حقیر بخواهم مقایسه کنم/
حرف من این است که این فضای معنوی به فضای دیگری تبدیل نشه!
وبندهءنوعی؛ دوستدارم اینجا خدمت کنم/
وبدون تعارف خدمت عزیزان عرض میکنم، اگه یک زمانی متوجه بشم که مزاحم جمع صمیمی دوستان هستم/
دیگر ضرورتی نمیبینم به اینجا سر بزنم!
از لحاظ شغلی آنچنان سرم شلوغه که از وقت خودم میزنم که به اینجا سر بزنم!
خواهر یا برادر محترم؛
بنده اسم کسی را بیان نکردم و وقتی کلی گویی کرده باشم دیگر چه جای گله وجود دارد!
بنده احساس تکلیف و وظیفه کردم!
مواردی که قابل حس بود /شوخی های که وجود دارد!
من با شوخی مشکلی ندارم و اتفاقا خودم اهل مزاح و شوخی هستم /شاید در بین دوستان فردی به شوخ طبعی بنده پیدا نشه!
آنچیزی که پسندیده نیست شوخی با نامحرم است /نه خدا و نه اهل البیت علیهم السلام نمیپسندند!
و بترسیم از آن روزی که بین نامحرم؛روابط عادی بشه!
مخلص کلام من این بود و هست حریمها را حفظ کنیم هر چه دل تنگمان بخواهد بگوییم!
امشب مسجد؛منبر داریم؛دعا گوی همه دوستان حرف دلی هستم!
ارادتمند همه دوستان حرف دلم!یا حق
|
|
