اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 110132 |
نام:
مهسا
شهر:
تهران
تاریخ:
5/6/2013 6:00:59 PM
کاربر مهمان
|
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها درگرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید
آرایشگرگفت:من باور نمی کنم که خدا وجود دارد…
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.
آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد . . .
|
|
| 110131 |
نام:
راستین
شهر:
حرف دل
تاریخ:
5/6/2013 5:46:25 PM
کاربر مهمان
|
سلام شهید امیرکبیر آقا اجازه؟ما یادمون رفت روز معلمو بهتون تبریک بگیم روزتون مبارک...امیدوارم بازهرا خانم خوشبخت بشید زهرا جون خوش اومدی.
سلام هود خوبی؟شما باید حلال کنی میشه واسه منم سوره یس بخونی؟دلم بدجوری گرفته هیچی آرومم نمیکنه نمیدونم عقلم جواب اینهمه امیدواری دلمو چی بده؟بهش چی بگم؟چطوری امیدوار باشم وقتی هرچی دعا میکنم دقیقا برعکس اون اتفاق میافته.بهش چی بگم وقتی از خدا خواستم دلم نشکنه و شکست...خدایا پس چرا هنوز امیدوارم ؟؟؟؟؟ترو به قران برام دعا کنید...
|
|
| 110130 |
نام:
زينب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
5/6/2013 5:43:40 PM
کاربر مهمان
|
سلام بر همه/ سلام خانم محمدي از شهر زيباي ها شكر خدا خوبم شما خوبيد؟ شرمنده دير جواب دادم من چند روزه به سايت سر نزدم بخاطر اينكه روحيم بخاطر يه ماجرا بهم ريخت و الان چند روزه هر وقت يادش ميفتم گريم ميگيره تو اينترنت داشتم داستانهاي كوتاه و اموزنده ميخوندم يهو چشم به يه اسم داستان افتاد كه نوشته بودن اگه بخونيد قدر زندگيت ميداني و واقعي هس منم كنجكاو شدم بخونم ولي كاش نميخوندم خلاصه سرت درد نيارم ماجرا اينطور بود پدره معتاده و بخاطر اينكه مواد تهيه كنه دخترش در اختيار اون كثافتا ميذاره و دختره مادر نداره از دق شوهرش سكته كرده و دختره به برادرش گفته ولي اون اهميت نداده و اخرش دختره تصميم به خودكشي ميگيره ولي قبل از خودكشي كردن همه قصه زندگيش مينويسه و به دوستش ميده و بش ميگه اين نامه پيش خودت بذار من ميخوام سفر برم شايد ديگه همديگه نبينيم و ميره خونشون و قرص ميخوره بعد از اينكه دوستش نامه ميخونه تا خودش به دوستش ميرسونه ميبينه ديگه كار از كار گذشته و مرده واقعا دوستان چه دنياي بدي شده بنظر شماها به اين ميگن پدر به برادرش ميشه گفت برادر پس غيرت برادري كجا رفته خدا جون قربونت برم كه برادراي بم دادي سايه بونم باشن اگه اخ بگم بياريم ميان الهي هيچ كس بي پناه نباشي/ سلام و عرض ادب خدمت هود از تبريز متوجه منظور شما نشدم چرا حلاليت ميخواي از ما مگه چكار كردي؟ كاش بگي باشه حلالت كردم بعد اوني كه حلال كنه خداس چون اون تعين كننده ما بنده هاش هيچ كاره ايم هر چند كه فكر ميكنيم نابغه هستيم چشم دعاگوتم من تو ليست دعاي عهدم همه ايناي كه ازم خواستن دعاشون كنم اسمشون نوشتم جز اسم خودم كه از همه شماها ميخوام برام دعا كنيد دعا كنيد هيچوقت شرمنده خدام نباشم همين /سلام و عرض ادب خدمت شهيد امير كبير از وطن سلام بنده به خانم محترمتون برسون و تبريك بگو متوجه منظور شما نشدم گفتين تو دانشگاه درباره حرف زدين
|
|
| 110129 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
5/6/2013 5:41:07 PM
کاربر مهمان
|
الهی راز دل را نهفتن دشوار وگفتن دشوارتر *الهی عاقبت چه خواهد شد وبا ابد چه باید کرد/// فدای اقا دختر گلم تمام سلامهای حرف دل بر تو باد . دخترم حتی اگر من هم نبودم جواب سلامت را بدهم این کار را ادامه بده بهتر از ما ،خداوند قادر ،جوابت را میدهد ادامه بده/// راتای عزیزم میخواستم بگم این بی منطقی کاری به دین ومذهب نداره همیشه در همه مذاهب از این پست ها وجود دارد یادم طالبان مجسمه های بودا در بامیان را که میخواستند ویران کنند ایران پادر میانی کرد راه به جایی نبرد اما حالا برای مقدسات ما کسی نیست پا در میانی کند. یادته گفتم جنگهای مذهبی بدترین فاجعه است یعنی اینکه هر کس بر اساس دین خودش فکر میکنه کار درست انجام میده وهمه چیز را خراب میکنه!! حالا که مسلمان وشیعه شدی بگم همیشه شیعه مظلوم بوده وارامترین رفتار را داشته. خدا پشت پناهت باشد /// جناب هادی اجرتون با صاحب روضه جناب هود امشب شما بخونید و دم مسیحیاتون را به حرف دل تقدیم کنید اجر شما هم با صاحب روضه .جناب هود من ناراحت میشم شما از همه طلب بخشش میکنید شما کاری نکردید یک چیزی بین من و شما بود که حل شد شما با روضه تون حرف دل را فیض بدید /// جناب مجنون مهدی از مسجد سهله همه چیز پر از حکمته ولی ما متوجه نمیشویم زمان باید بگذرد تا بفهمیم حرف دل این قسمت حرفم باشماست از اتفاقات بد وناگواری که برای شما پیش میاد ناراحت نباشید که حکمت خداوند دارد /// مارال از شعر قشنگت متشکرم/// جناب سیف الدوله گرامی رکاب عربی است ودر قران هم امده؟!/// مینا از تبریز خوش امدید /// جناب خروش سلام بر شما،دل نوشتتون و حاملش .چرا ستاره سهیل شدید؟شما صاحب خانه بودید من مثل اِشغال گرها شهر اوینی را تصاحب کردم !تقصیر خودتان است که نشناخته مهمان دعوت میکنید!! //// اقا مجتبی سلام وسلامتی بر شما عزیز باد ان شاءالله بزودی حاجت روا بشی آمین یا رب العالمین /// اما ملکوت اعلی هزاران سلام بر شما ای مهربان ،ای سرشار از احساس...گل یاست را در گوشه قلبم جای دادم جناب هود دلش دریا وخانم محمدی دریاتر تو عزیز کاری نکردی که ببخشند تو را.اتفاقا انها از زیبایی نوشته ات تعریف کردند.منتظر حرف دلهایت هستیم واگه بتونی کتاب بدی که جاودانه بشه خیلی عالیست ،باشه ؟ ///بر مزار توقیر حسین از هند هزاران سلام خوش امدید در حرف دل پاینده باشی باز هم بنویس تا فارسی تو خوب شود ///دل اشوب عزیزوملتمس دعای خیر همیشه دعاگوی شما دو خواهر عزیز هستم ان شاءالله خواهرت سلامتیشو زود بدست بیاره ودوباره بیاد حرف دل /// سلام بر بدبخت خوبی دختر گل ؟چه خبر ؟دعایت میکنم تو هم ما را دعا کن ،باشه؟ ///مرداد سرد سلام بر تو ودختر گلت اسم جدیدت چیه؟از طرف من دخترت را ببوس .راستی اسم دخترت چیه؟ ///شیدا جان متشکرم /// اگه کسی را از قلم انداختم به بزرگواری خود ببخشند/// اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
|
|
| 110128 |
نام:
خدايا هرچه تو بنامي...
شهر:
ملكوت اعلي
تاریخ:
5/6/2013 5:29:21 PM
کاربر مهمان
|
ياالله...
سلام
***خواهر بزرگوارم دل آشوب از تبریز***
اجرتون با صاحب الزمان(عج)
خواهرم متاسفانه من امروز 16هم كامنت شما رو ديدم و سعادت خواندن دعاي فرج و حمد با شما بزرگواران رانداشتم،با اينحال نوشته شمارابراي دوستان،آشنايان وهمكاران ارسال نموده وما نيز به تبعيت از شما بزرگواران،امروز دعاگوي تعجيل در فرج مولايمان خواهيم بود،اميد كه مقبول درگاه ايزدي گردد.ان شاءالله
التماس دعاي فرج، ياحق
|
|
| 110127 |
نام:
هود
شهر:
تبریز
تاریخ:
5/6/2013 5:25:36 PM
کاربر مهمان
|
ببخشید دوستان من کمی در گیر حلال گرفتن بودم .به همین خاطر جواب دوستان را با تاخیر میدم. دیگه همه منو حلال کردین .کسی نبود .دفتر بستم ها. خیلی خوب شد کمی راحت شدم .
فدای اقا سلام شما کم حرفی .من به جاش پر حرفم .اما نمیدونی خواهر دوستان وفامیل وقتی به من نگاه میکنند میگن به به چه بچه آرومیه؟ منم سرمو کج می کنم بیشتر تعریف کنند .خواهرم میگه بله ایشون یه تخم طلایی که نگو؟ البته همین طور هم هست من خیلی کم حرفم .والبته ساکت وبا ادب .ویکمی خنگ وگیجم .البته تعریف از خود نباشه.یکمی هم شجاعم و اگه باکسی دعواکنم فقط طرفو میترسونم میگم میرم با مامانم میام ها .اونم میترسه شر بشه میزنه فرار میکنه؟گفتم اگه با شما حرف نزنم میگی کسی با من حرف نمیزنه .نگران نباش فقط چندروز یک در میان باهات حرف میزنم----------- جناب امیر کبیر خان دفاع کننده در چه حاله؟سلام کاکا. می بینی چقدر مشغولم .ببخشید دیر جواب دادم.رفیق قدیمی خسته نباشی--------- راتا سلام دوست داری درباره چی بگم.من که به اخلاق شما بلد نیستم دوست داری علمی حرف بزنم باهات یا خاطره بگم یا شعر یا هر چی تو بخوای.تو بگو من ادامه بدم باشه--------سلام ملکوت اعلی .شما در چه حالی .کی گفته من باهات قهرم.خانم ناظم من مدیریت بحران بلدم .آخه کی میتونه با چند تا معلم رفیق باشه بعد پارتی نداشته باشه وانضباطش بشه دو.ها رفیق ---------صبر در چه حالته ؟ دیگه بهم نمگی یحیی ازم ناامید شدی؟عاشقی .معلمی .فیلسوفی یا نه مادر خانم بوی غذای سوخته از آشپز خانه شما میاد .فکر کنم کدوتون سوخته .مراقب باشید.-------------سلام مجنون مهدی ماشالله عجب روضه تازه ای بود .شدی بلبل حسینی مبارکت باشه .سنه بیر منصب بلبل حسینی وریرم روضه حضرت عباسی ده منی ده یاده سال.شال سبزت مبارکت باشه.یادم میاد وقتی بچه بودم .رفته بودم دسته سینه زنی تماشا کنم .مردای قدیم محله بالا . شمشیر های بلندشونو میبردند بالا وبرق مهتابی می خورد به تیزی اونا وبا پاهاشون میکوبیدن زمین وفریاد میزدند ابلفضل..چه شور خاصی داشتند .میدونی چی میگفتند .--سقا گدیب فراته -بیر مشک سو گتیره--بیر مشک سو گتیر سه---احسان دی یا ابلفضل--- بعد جلویی ها داد میزدند وبر سینه میزدند ومی گفتند --ایشمدی سو --عطشان اولوب ابلفضل--گان اولاسان ای فرات -ایشمدی سو ابلفضل- دل تنگ اون روضه های ناب وقدیمی هستم .اگه روضه ناب داشتی حتی اگه یه خط باشه می خام برام بخونی رفیق ...وقتی کاری رو می سپرم به عباس خیالم راحت میشه.نگران حرم خانم نباش .کار را به عباس می سپریم. یا عباس تشنه لب زیبا روی دلتنگم برای تو. دخیلم دخیلم دخیلم
|
|
| 110126 |
نام:
ریحانه
شهر:
نظرآباد- کرج
تاریخ:
5/6/2013 4:27:38 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله
نماز ظهر عاشورا
آفتاب گرم بر پهنای دشت
نیزه‌های داغ آتش می‌نشاند
دشت سوزان هم به چشم آسمان
پشته‌های خاک خونین می‌فشاند
اصطکاک سنگ و سمّ اسب ها
صاعقه در صاعقه می‌آفرید
از فرود تیغ‌ها بر خودها
رعد و برقی سخت می‌آمد پدید
در دو صف رزم آوران سخت سر
نیزه بر کف، تیز تک می‌تاختند
گرمپو، تازان، رجز خوان، بی‌امان
ماهرانه تیر می‌انداختند
یک طرف توحید و پاکی و شرف
یک طرف شرک و پلیدی و گناه
یک طرف هفتاد و اندکی جان پاک
یک طرف از نابکاران یک سپاه
یک طرف خورشید عاشورا حسین
یک طرف سر دسته شب باوران
یک طرف بر ذروه فرزانگی
یک طرف در قعر پستی کافران
نعره‌ی مستانه‌ی اردوی کفر
در غبار کربلا پیچیده بود
از صف ایمان ترنم‌های عشق
در دل عرش خدا پیچیده بود
گرم میشد دم به دم آهنگ جنگ
شعله‌ی پیکار بالا می‌گرفت
نیزه‌ها و تیرهای جان شکاف
در میان سینه‌ها جا می‌گرفت
اندر آن هنگامه‌ی خون و نبرد
با شتاب آمد کسی نزد امام
گفت: هنگام نماز است ای حسین!
شعله‌ور شد پیشوا از این پیام
نیزه و شمشیر را یکسو نهاد
عاشقانه بر سر سجاده شد
زیر باران و صفیر تیرها
رکعتان عشق را آماده شد
گفت تکبیری و در آن گیر و دار
گرم نجوی با خدای خویش شد
ما سوی اللّه را همه از یاد برد
در نمازی فارغ از تشویش شد
تا نماز خون بپا دارد امام
پیش‌مرگانش به صف اندر شدند
در مسیر بارش طوفان تیر
پیش پایش لاله گون پرپر شدند
از فراز آسمان آسیمه سر
جبرئیل آمد در آن صحرا فرود
در مصلّی بر مصلّی سجده کرد
بال رأفت بر سر پاکان گشود
چون حسین بن علی تکبیر گفت
آفرینش کرد بر او اقتدا
چشم خیل عرشیان مبهوت ماند
بر نماز آخر خون خدا
از قیام کربلا گویا هدف
با خدا راز و نیازی بوده است
زیر تیغ و تیر در صحرای خون
با وضوی خون نمازی بوده است
*****************************
سلام به همه ی بچه های حرف دلی ها : سلام اول به حاج آقا سیف الدوله وجناب آقای گداعلی از شهر کشکول و سلام به هود و شهید امیر کبیر و بقیه وسلام مخصوص به خانمهای اینجا و شیدا و صبر وهمه ی دوستان .
|
|
| 110125 |
نام:
زهرا
شهر:
کاشان
تاریخ:
5/6/2013 4:24:08 PM
کاربر مهمان
|
دوست دارم بااون زیریه سقف باشم
|
|
| 110124 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
5/6/2013 4:18:55 PM
کاربر مهمان
|
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم الهی خود گفتی یک ختم قران یک حاجت میدهی ،الهی خود میدانی بندگانت عین فقر وتو غنی مطلق هستی،ای غنی ،ای صمد،ای وجود مطلق به حق فقر گدا علی وغنای خودت ،کشکول گدا علی را از کلام نورانیت پر کن و حاجت مورد نظرش را اجابت کن ای عزیز (شکست ناپذیر)ای اول ای اخر تو گفتی من کارها را بوسیله اسباب ومسببات انجام میدهم ودعا را جزء ان قرار دادی ،تو خود دیدی انسان گناه کارت یک ختم قران خواند و آخر هر سوره گفت سوره را بریز تو کشکول گدا علی وحاجتش را بده پس ،بزرگی خود را نشان ده وفوری گدا علی را حاجت روا بفرما آمین یا رب العالمین اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم////جناب گدا علی یه پیشنهاد میکنم این کشکولت از قران پر شد از این به بعد یه کشکول دیگه بیار اون گوشه تو خیابون حرف دل بذار اسم همه را بیار و به همه بگو
***سلام***تا با جوابهای گوناگون کشکولت پر از سلامتی بشه ،باشه؟دیگه التماس دعا نگو سلام اسم اعظم خدا را بگو ،باشه؟اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
|
|
| 110123 |
نام:
uhngi
شهر:
chinhk
تاریخ:
5/6/2013 4:08:30 PM
کاربر مهمان
|
من یکی رو دوست دارم ولی نمیدونم اونم منو دوست داره نمیدونم دعا کنید بچه ها
|
|
