اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
109932 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
5/4/2013 10:02:36 AM
کاربر مهمان
|
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم
شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.
شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده
Top of Form
شما یادتون نمیاد: از جلو نظااااااااااااااااام ...
وادامه اش : http://sorooshdel.blogfa.com
|
|
109931 |
نام:
عقاب
شهر:
تیزاب
تاریخ:
5/4/2013 9:52:47 AM
کاربر مهمان
|
بسم تعالی اینجاازثبت نام حوزه شکایت کردم کارمو درست کردیددیروزمنوبردیدامتحان بدم اعلام نتیجه ورفتن به حوزهم باخودتون خدانگهداربه امیددیدار
|
|
109930 |
نام:
جامانده
شهر:
گمنامان عاشق
تاریخ:
5/4/2013 9:38:16 AM
کاربر مهمان
|
صبر از هفت شهر عشق سلام ببخشید چرا همه میرن؟؟؟؟؟؟ یعنی چه اتفاقی افتاده که میرن؟؟؟؟ احساس میکنم حرف دل کمی اون صمیمیتش رو از دست داده درسته؟؟؟؟؟
|
|
109929 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
5/4/2013 9:27:22 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وال محمد درود وسلام بردوستان واهالی حرف دل
گآهي دِلــَت نــِميخوآهــَد . . .؛
ديــروز رآ بِه يآد بــيآوَري . . .؛
اَنگــيزه اي بــَرايِ فــَردآ هـَم نــَدآري . . .!!! ... وَ حآل هــَم کِه . . .؛
گآهي فــَقــَط دِلــَت ميخوآهــَد . . .؛
زآنوهايــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگيري . . .؛
وَ گوشــِه اي اَز گوشــِه تــَرين گوشـِه اي کِه مي شــِنآسي . . .؛
بــِنـِشيني وَ فــَقــَط نــِگآه کــُني . . .!!!
گآهي دِلگــيري. . . ؛
شآيــَد اَز خودَت . . .؛
سوگند گرامی ممنون که یادم هستید! التماس دعا دارم
یاعلی
|
|
109928 |
نام:
قاسم عادلی
شهر:
رشت گیلان
تاریخ:
5/4/2013 9:24:29 AM
کاربر مهمان
|
بسم رب الشهدا و الصدیقین شهادت در سوریه امیررضا علیزاده ۹۲/۰۲/۱۱ در یک عملیات تروریستی مقابل سفارت ایران در شهر دمشق سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد
|
|
109927 |
نام:
گداعلی
شهر:
کشکول سرا
تاریخ:
5/4/2013 9:12:24 AM
کاربر مهمان
|
سلام <صبر صبر> فدای آقاوزیر منم گدای فاطمه منم گداعلیم گداعلی التماس دعا
|
|
109926 |
نام:
جامانده
شهر:
گمنامان عاشق
تاریخ:
5/4/2013 9:09:10 AM
کاربر مهمان
|
آی مردم شهدا چشم و چراغ وطنند زینت افزای گلستان وصفای چمنند شمع هر محفل و روشنگر هر انجمنند لاله هایند و لیکن همه خونین کفنند
آنکه از قافله ی عشق جدا مانده منم آنکه درحسرت مردان خدا مانده منم آنکه عمریست به دور از شهدا مانده منم آنکه مجروح به میدان بلا مانده منم
شخصی از اهالی شهرستان ارومیه که علاقه ی زیادی به عارف والا آیت الله شیخ علی آقای قاضی داشت شبی او را در خواب میبیند وشروع میکند از شیخ تعریف میکند که شما به چه درجات رفیعی رسیدید خوشا به سعادتان و... ولی آقای قاضی زیاد ایشان را تحویل نمیگیرند آن شخص بار دیگر حرف هایش را تکرار میکند این بار شیخ میگوید آن جوان ۳۰ ۳۵ ساله ی همشهری تو به جایی رسید که من نتوانستم به آنجا برسم جوانی که در وصیت نامه ی خود نوشته:خدایا خون باید میشدی و در رگ های من جریان می یافتی و سلول هایم یارب یارب میگفتند شخص از خواب بیدار میشود وبه فکر فرو میرود که منظور شیخ که بود؟ تا این که یک روز در یادواره ی سردار سرلشگر پاسدار آقا مهدی باکری فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا وقتی مجری وصیت نامه ایشان را میخواند متوجه میشود که آن جوان آقا مهدی است!! شادی ارواح شهدا مخصوصا آقا مهدی باکری صلوات.
|
|
109925 |
نام:
دلتنگ مولا
شهر:
تاریخ:
5/4/2013 8:53:41 AM
کاربر مهمان
|
يا بقيه الله ... گفتم شبي به مهدي اذن نگاه خواهم گفتا كه من هم از تو ترك گناه خواهم گفتم شبي به مهدي بردي دلم زدستم من منتظر به راهت شب تا سحر نشسستم گفتا چه كار بهتر از انتظار جانان من راه وصل خود را بر روي تو نبستم گفتا حجاب وصلت باشد هواي نفست گر نفس را شكستي،دستت رسد به دستم گفتم ببخش جرمم اي رحمت الهي شرمنده تو بودم شرمنده تو هستم گفتا هزار بارت جرم گناه بريدم پرونده تو ديدم چشمان خود ببستم گفتا مباش نوميد از خانه اميدم من كي دل محب شرمنده را شكستم؟ اللهم عجل لوليك الفرج
|
|
109924 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
5/4/2013 8:39:50 AM
کاربر مهمان
|
خداوندا!!!
اگر همه ی بنده ها صبر تو را داشتند٬ زمین هم جزئی از آسمان می شد.
یازهرا ... یا زهرا ...
|
|
109923 |
نام:
گداعلی
شهر:
کشکول سرا
تاریخ:
5/4/2013 8:36:41 AM
کاربر مهمان
|
سلام صبر صبر فدای آقاوزیر منم گدای فاطمه منم گداعلیم گداعلی التماس دعا
|
|