اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
108732 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
4/18/2013 12:43:35 AM
کاربر مهمان
|
امام صادق(ع) درباره علت عدم آگاهی انسان از زمان مرگ می فرمایند:
«اگر انسان به عمر کوتاهش پی ببرد هیچ لذتی نمی برد و با علم به مرگ و انتظار آن زندگی برای او گوارا و شیرین نمی شود
و اگر به طول عمر خود پی ببرد در دریای لذات و معاصی غرق می گردد،
او به این امید که در پایان عمر توبه خواهد کرد همواره در راه رسیدن به لذات می کوشد.
به این ترتیب بهترین چیز همان است که زمان مرگ و مدت عمر پوشیده بماند.»
|
|
108731 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
4/18/2013 12:22:11 AM
کاربر مهمان
|
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:
«نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟»
اصحاب نتوانستند جواب بدهند.
این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.
فاطمه فرمود:
« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند
(و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)» وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
|
|
108730 |
نام:
منتظرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
4/18/2013 12:16:12 AM
کاربر مهمان
|
سلام خانم خسته ازدنیای فانی
کجایین حالتون خوبه؟ مدتیه خبری ازتون نیست اگه کامنتارومی خونین ماروازحال خودتون باخبرکنین.
|
|
108729 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
4/18/2013 12:15:55 AM
کاربر مهمان
|
اسم: رویا سن: ۲۰ کشور: کانادا
بنا به دلایل مذهبی و شخصی حجاب دارم.
راستش بیشتر مردم کانادا به من احترام میگذارن ولی گاهی ازم میپرسن که چرا روسری سر می کنم و توضیح می دم که این کار جزو دستورات دینمه و به عنوان یک دختر مسلمان باید جلوی نامحرمها موهایم را بپوشانم.
ولی متاسفانه بضی از ایرانیها بد رفتاری می کنند. می دونی، سیاست و مذهب رو قاطی می کنن.
به نظر من هر کسی حق داره که راه خودشو تو زندگیش انتخاب کنه و هیچ کس حق نداره که به عقاید دیگران توهین کنه.
همونجور که ما به ما به دیگران احترام میذاریم، دیگران هم باید به ما احترام بذارن.
|
|
108728 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
4/18/2013 12:10:30 AM
کاربر مهمان
|
1- امام على عليه السّلام فرموده اند : پوشيده و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست . غرر الحكم(5820)
2- امام صادق علیه السلام مي فرمايند: حجاب زن براي طراوت و زيبایي اش مفيدتر مي باشد. ( المستدرک، ج5)
3- امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:
«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار میدهی،
چشم آنان را از هوس و حرام بازمیداری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد.
از خروج بیحساب و بیرویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛
و اگر میتوانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند!
|
|
108727 |
نام:
منتظرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
4/17/2013 11:48:41 PM
کاربر مهمان
|
داستان بزرگترین امتحان زندگی شیخ رجبعلی خیاط :
سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخالهی رجبعلی را می گویم. عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخالهی جوان یک لا قبائی که کارگر سادهی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینهچاکش هم نبود. دخترخالهی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!
آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانهی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست». رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم خود را عریان نموده و آماده ی پذیرائی از اوست.
با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن».و به هر نحوی که بود از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانهی خود تا استراحت کند. صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از حیوانات اهلی و وحشی شده است !!
آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشمپوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشمپوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی "شیخ رجبعلی خیاط" تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.
چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل - پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما "اصل" چیز دیگری است. بیهوده نبود که مرحوم بهجت تاکید میفرمودند بر این نکته که:
راه واقعی عرفان "ترک گناه" است
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> حق پير زن:
يكي از شاگردان شيخ كه پس از صرف غذايي ،حال معنوي خود را از دست مي دهد ،از شيخ ياري مي خواهد .شيخ مي فرمايد :آن كبابي كه خورده اي فلان تاجر پولش را داده كه حق پير زني را غصب كرده است.
درس براي خدا:
شيخ فرمود ه است كه در تشييع جنازهآيت الله بروجردي( رحمه الله)جمعيت بسياري آمدند و تشييع با شكوهي شد .در عالم معنا از ايشان پرسيدمكه چطور اين اندازه از شما تجليل كردند ؟فرمود:تمام طلبه ها را براي خدا درس مي دادم .
غمخوارامت: شيخ رجبعلی مي فرمود : مدتي گرفتاري داشتمو هر دعايي كه مي خواندم اثر نمي كردوعرض كردم :خدايا! اين دعاها را به مردم گرفتار مي گويم ،مي خوانند و حاجت خود را مي گيرند ،ولي چرا گرفتاري مابرطرف نمي شود ؟وبا نارا
|
|
108726 |
نام:
الهه ی محبت
شهر:
سوزعشق
تاریخ:
4/17/2013 11:45:15 PM
کاربر مهمان
|
نور.خاک.چشم.سبز.شیرین.لبخند.فکر.شکستن.دویدن.نگاه پا.پنجره.بالا.نفس.پشت سر.صراط.تیک تیک.عصا.رکوع.نا تبسم.مزه.یاد.باد.خاک .نور
|
|
108725 |
نام:
گندم
شهر:
شیراز
تاریخ:
4/17/2013 11:30:59 PM
کاربر مهمان
|
سلام پله پله تا ملاقات خدا ممنون از توجهتون آره منم از همین دیشب تا حالا به صورت اتفاقی اینجا رو کشف کردم واقعا آدم دلش نمیاد بره برنگرده التماس دعا...
دلم تنگه به اندازه تمام دنیا خستم... نه دیوونه م... نه شایدم حالم بده... یا شایدم مریض شدم خودم خبر ندارم... نمیدونم چی شده چه اتفاقی افتاده فقط خوب میدونم این وسطا دنبال خدا می گردم... هی اون پیدام می کنه و راهو نشونم میده ولی خب من آلزایمر دارم هی یادم میره... آها دیدی گفتم پس مریض شدم که هی راهو گم می کنم... راستی پله پله تا خدا تو راهو بلدی؟؟؟؟ از کدوم طرفی باید برم؟؟؟ چطوری برم؟ کرایه اش؟ از کجا برم؟ وای خدا خسته شدم خدایا خجالت می کشم چیزی ازت بخوام!!!!!!!!...... میشه یکی اینجا واسطه منو خدا بشه من روم نمیشه دیگه چیزی ازش بخوام... میشه یکی بش بگه این گندم دیگه خسته شده دلش گریه میخاد دلش میخاد زار بزنه دلش میخاد از صبح تا شب گریه کنه میشه ... میشه... میشه...
|
|
108724 |
نام:
زينب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
4/17/2013 11:25:12 PM
کاربر مهمان
|
سلام جناب سيف الدوله از قدس خدا قوت مطالبتون فوق العاده هستن متشكرم خدا اجرتون بده من يه سوال دارم درباره غيبت شنيدن قبل از هر چيز فكر نكنيد دارم از خودم تعريف ميكنم قصدم اين نيس ولي از غيبت كردن و شنيدن خيلي بدم مياد بحدي كه بعضي وقتا احساس ميكنم دنيا چقدر بده ميخواستم بپرسم اگه يكي كنار افرادي بشينه و اونا غيبت ميكنن ان شخص هم گناه ميبره يا نه؟ البته من چه مستقيم چه غير مستقيم به انها ميفهمونم حرفاشون غيبت هس و نبايد بزنن ولي بعضي وقتا بم ميگن يعني ميخواي بگي من ادم خوبي هستم ولي من حرفم اين نيس
التماس دعا
|
|
108723 |
نام:
حسین
شهر:
خرم آباد
تاریخ:
4/17/2013 11:04:03 PM
کاربر مهمان
|
یادم میاد بچه بودم مادرم میگفت:پسرم حواست باشه که از کنار مزرعه گندمی باغی چیزی رد شدی دست نزنی. خدا از ذرت المثقال نمیگذره . هدفش این بود که ما لقمه حروم نخوریم چون راحت باغ و مزرعه در دسترس بود و بچه هم خوشش از میوه و نخود سبز و.... میاد. هر صبح که بیرون میرفتیم از خونه این تذکر رو به ما میداد.حالا مادرهای امروز کدوم هر صبح به بجچه هاشون میگن میری بیرون حواست باشه نگاه حروم به نامحرم نکنی که تیری است از طرف شیطان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
|
|