اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 107782 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
4/5/2013 1:03:27 PM
کاربر مهمان
|
هست را اگر قدر ندانی
میشود.............. بود!
|
|
| 107781 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
4/5/2013 12:47:47 PM
کاربر مهمان
|
مدیر محترم حرف دل سلام من که ایمیل ندارم از چه طریق ثبت نام کنم لطفا نحوه ثبت ورود وثبت نام رو توضیح بدید
-----
عقاب از تیزاب سلام منتظر حرف های قشنگ تر هستم به قول تاگور(با موهای آشفته در باد بیا تو فقط بیا)امیدوارم حضور فعالی داشته باشی
-------
جان وجوانیم فدای رهبرم سلام آفرین بر شما که برگشتید (جان من باد فدای تو که هم جانی و هم جانانی) خوشحال شدم که اومدید
------
مهسا از تهران خواهرم سلام واقعا جالب می نویسید ممنون
......
|
|
| 107780 |
نام:
جامانده
شهر:
کاروان عشق
تاریخ:
4/5/2013 11:50:02 AM
کاربر مهمان
|
آقای عقاب شما با این فهم ودرک میخواستی بری حوزه؟ درسای حوزه فهم میخواد انشاالله هدایت شین بعد راه حوزه رو درپیش بگیرین این درس ها ومقام ها با ارزشن هرکی لیاقت رفتن حوزه رو نداره
|
|
| 107779 |
نام:
مائده فلاحتکار ضیابری
شهر:
صومعه سرا-ضیابر
تاریخ:
4/5/2013 11:42:28 AM
کاربر مهمان
|
سلام
میخوام بگم چی داره به سر این جامعه میاد؟
چی داره به سر جووناش میاد؟
غیرت کجا رفته؟
حیا کجا رفته؟
چرا هیچکس قدر قطره قطره خون شهدارو نمیدونه؟
چرا هیچکس گذشترو به یاد نمیاره؟
چرا این همه بی بند و باری شده؟
خسته ام شهدا شرمنده ام شهدا
چکار کنم که جامعه درست بشه ؟
تنهایی از دستم چه کاری بر میاد؟
خسته شدم اینقد تو این جامعه قدم بر داشتمو بیغیرتی و بیحیایی دیدم
مارو دریابید
|
|
| 107778 |
نام:
مهسا
شهر:
تهران
تاریخ:
4/5/2013 11:32:40 AM
کاربر مهمان
|
جام آبی از سلسبیل بهشت برای امام حسین (ع) :
در كتاب مفتاح الجنة مرويست كه روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله در حجره خود نشسته بود و حسنين عليهما السلام در خدمت آن حضرت بودندو آن جناب به ديدن آن بزرگواران مسرور بود كه ناگاه امام حسن (ع) از جدّ بزرگوار خود آب طلبيد. حضرت به درون حجره نظر انداخت كسى را نديد، پس از جاى خود برخاسته جام را پر از آب كرد ، مى خواست كه به امام حسن (ع) بدهد ، امام حسين (ع) عرض كرد: « يا جدّاه انا عطشان » ، حضرت رسول اکرم (ص) متفكر شد که در ميان دو نور ديده چه كند ! اگر آب را به امام حسن (ع) بدهد امام حسين (ع) محزون مى شود و اگر به امام حسين (ع) بدهد ، امام حسن (ع) محزون مى شود.
در اين فكر بود كه ناگاه از عقب سرش دستى با جام پر از آب از بيرون حجره دراز گرديد و عطر آن آب ، حجره را معطّر گردانيده و به امام حسين (ع) داد. رسول خدا (ص) از ديدن آن خوشحال شده و آب خود را به امام حسن (ع) داد و در آن حال ، جبرئيل (ع) به حجره داخل شد . رسول خدا (ص) فرمود: يا جبرئيل كجا بودى ؟ عرض كرد: در سدرة المنتهى بودم كه از جانب پروردگار عالم به من وحى رسيد كه خود را به بهشت برسان و يك جام آب ، از آبِ سلسبيل پر كرده براى حسين ببر ، او را از انتظار بيرون بياور ، مبادا ! دل مبارك حسين آزرده گردد .
|
|
| 107777 |
نام:
راستین
شهر:
حرف دل
تاریخ:
4/5/2013 11:30:15 AM
کاربر مهمان
|
سلام جناب آدمین گرامی;میشه راجع به لطفا ثبت نام کنید توضیح بدید،یا یه مثال بزنید مثلا من نفهمیدم قدرت کلمه ی عبور یعنی چی؟ممنون.ببخشیداااا
|
|
| 107776 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
4/5/2013 11:09:10 AM
کاربر مهمان
|
جوجه پر طلایی از اصفهان سلام انشاا... درستون تمام بشه و به ایران عزیز خدمت کنی بی عدالتی زیاده ولی ایران عزیز بحثش جداست(وطن یعنی جلال الدین وجیحون)
----------
شیدا از مشهد
(مرا یکدم مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم)
خواهرم انشاا... صبح مدرسه ها باز میشند باور کن تا الان دیوار می چیدم البته عصر هم باید برم
برای ما پیش امام رضا(ع)دعا کنید
-------
حاج سیف الدوله سلام میشه کمی از یاران پیامبر مثل سلمان.مقداد.ابوذر و... بگید ممنون
------
|
|
| 107775 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
4/5/2013 10:52:58 AM
کاربر مهمان
|
گوسفندی بر جنازه گرگی
می گریست!
که اینک با این همه زندگی چه کنم...
|
|
| 107774 |
نام:
مهسا
شهر:
تهران
تاریخ:
4/5/2013 10:49:23 AM
کاربر مهمان
|
داستان واقعی عزرائیل در سی سی یو !
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.
کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.
به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و …
دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات ( Life support system) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد !!!
|
|
| 107773 |
نام:
نردبانی سوی خدا
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
4/5/2013 10:45:28 AM
کاربر مهمان
|
سلام مدیریت محترمه خواهش می کنم بیشتر توضیح بدهید ضروری هست ثبت نام کنیم باید طرح جالبی باشه من بانام نردبانی رفتم گفتندقبلا وجود داشته.ومزیت های این ثبت نام چیه؟ ممنون میشم پاسخگو باشید
*******************
مديريت حرف دل
باسلام
ثبت نام در سايت براى حرف دلى ها فعلا الزامى نمى باشد٠ ولى دوستانى كه ثبت نام كنند مى توانند با فعاليت مستمر در روزهاى آتى جزء اعضاى ويژه قرار گرفته و حرف دل آنها بدون نياز به تاييد مديريت بر روى سايت قرار گيرد٠
ومن الله التوفيق
|
|
