اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
107622 |
نام:
شهر:
تاریخ:
4/1/2013 6:44:38 PM
کاربر مهمان
|
قرار نيست معجزه شود. ديگر از دست تو كه هيچ حتي خدا هم نمي تواند كاري كند. شايد به تو بربخورد اما خدا خودش هم مي داند كه حقيقت همين است چون نمي تواند خلاف قانون خودش عمل كند. خدا كه با كسي مشكلي ندارد اين منم كه با خيلي چيزها مشكل دارم نمي دانم چرا اينقدر اصرار دارم كه همه چيز يك كابوس وحشتناك باشد چشم هايم را باز كنم و ببينم اين حقيقت نبوده ولي نه اين يك واقعيت تلخ است. و مسئله اين است كه من نمي توانم آن را براي خودم حل كنم. مي بيني اين منم و يك ذهن آشفته كه نسبت همه چيز در آن به هم ريخته حالا هزار بار از خودم بپرسم چرا؟ فايده اي ندارد. بايد افكارم را جمع و جور كنم عوض پرسه زدن بين اين همه حرف بايد به ادريسي به شيرين به بيست فروردين فكر كنم ولي باز هم چند سال از بيت المال استفاده كردم و حالا كارم هيچ سودي ندارد نه براي كشورم نه براي خودم. مي ترسم رو در رو با خدا حرف بزنم به خدا بگو همانطور كه دانه را از دل تاريكي زمين بيرون مي آورد من را هم از ظلماتي كه ذهنم و ياسي كه وجودم را پر كرده نجات دهد.
|
|
107621 |
نام:
راستین
شهر:
حرف دل
تاریخ:
4/1/2013 6:36:56 PM
کاربر مهمان
|
سلام خسته (امیدوار)از دنیای فانی.چی شد عزیزم چرابی تابی میکنی علی کیه.خانمی تحمل کن عزیزم ترک این کار مثل ترک اعتیاد میمونه قربونت برم چاره ای جز تحمل نیست تو راه درست رو انتخاب کردی پس پاش بمون قربونت برم تحمل کن من دور گود نیستم به خدا خودم هم زخم خورده و دل شکسته م با بی قراریت دلم به درد میاد و زخم دلم تازه میشه اما چاره ای جز تحمل و توکل به خدا نیست...
|
|
107620 |
نام:
خسته
شهر:
دنیای فانی
تاریخ:
4/1/2013 5:41:09 PM
کاربر مهمان
|
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به من.لعنت به منننننننننننننننننننننننننن.خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااداغووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونمممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.یا راحتم کن یا به جون بچم یه بلایی سر خودم میارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.نمیتوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم.بسههههههههههههههههههههههههههههههه خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.بسهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه.تموم وجودم درده.قلبم تیرمیکشههههههههههههههههههههههههههههههه.دارم نابودمیشمممممممممممممممممممممممممممممم.علی رفت بیمارستان.علی داغون شد.علی تنهاشد.خاک برسرمن خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.از خودم بیزارممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.ازدنیات بیزارممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.چرا راحتم نمیکنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی.خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.دیگه صدات نمیزنممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
|
|
107619 |
نام:
مینا
شهر:
تهران
تاریخ:
4/1/2013 4:39:12 PM
کاربر مهمان
|
چه کسی میگوید گرانی اینجاس؟ دوره ارزانیست... چه شرافت ارزان... تن عریان ارزان... عشق ارزان.... و دروغ از همه چیز ارزانتر....!
|
|
107618 |
نام:
یاسین بزرگی
شهر:
اندیمشک
تاریخ:
4/1/2013 4:21:59 PM
کاربر مهمان
|
اللهم عجل لولیک الفرج ای خدای بزرگ مولایم را برسان
|
|
107617 |
نام:
راضیه
شهر:
بیرجند
تاریخ:
4/1/2013 4:03:41 PM
کاربر مهمان
|
سلام، خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم، التماس دعا دارم. گاهی زندگی برام خیلی سخت میشه و حس می کنم خیلی تنهام و دچار روزمرگی می شم. حس می کنم خیلی فرصت ندارم و دارم لحظات زندگیمو از دست میدم. گاهی وقتا کار خونه روم خیلی فشار میاره. بعضی وقتا هم اینقدر با خودم می جنگم تا خودمو اصلاح کنم و دست آخر به این نتیجه می رسم که چقدر سخته، درست شدن و ادم شدن. التماس دعا دارم فدای همتون.
|
|
107616 |
نام:
خدایا تنها پناهم تویی
شهر:
بابل
تاریخ:
4/1/2013 3:49:17 PM
کاربر مهمان
|
خدایا خودت ازدواجمون رو ردیف کن دیگه طاقت دوریشو ندارم دلم واسش تنگ شده
|
|
107615 |
نام:
علی
شهر:
کرج(مشکین دشت)
تاریخ:
4/1/2013 2:56:45 PM
کاربر مهمان
|
...
|
|
107614 |
نام:
مهسا
شهر:
تهران
تاریخ:
4/1/2013 2:48:56 PM
کاربر مهمان
|
راز اجابت دعا به فرموده حضرت علی (ع)
كسى نزد اميرمؤ منان على (عليه السلام) از عدم استجابت دعايش شكايت كرد و گفت با اينكه خداوند فرموده دعا كنيد من اجابت مى كنم ، چرا ما دعا مى كنيم و به اجابت نمى رسد ؟! اما در پاسخ فرمود: قلب و فكر شما در هشت چيز خيانت كرده لذا دعايتان مستجاب نمى شود: 1- شما خدا را شناخته ايد اما حق او را ادا نكرده ايد، بهمين دليل شناخت شما سودى بحالتان نداشته. 2- شما به فرستاده او ايمان آورده ايد سپس با سنتش به مخالفت برخاسته ايد ثمره ايمان شما كجا است ؟ 3- كتاب او را خوانده ايد ولى به آن عمل نكرده ايد، گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم سپس به مخالفت برخاستيد. 4- شما مى گوئيد از مجازات و كيفر خدا مى ترسيد، اما همواره كارهائى مى كنيد كه شما را به آن نزديك مى سازد ... 5- مى گوئيد به پاداش الهى علاقه داريد اما همواره كارى انجام مى دهيد كه شما را از آن دور مى سازد ... 6- نعمت خدا را مى خوريد و حق شكر او را ادا نمى كنيد. 7- به شما دستور داده دشمن شيطان باشيد (و شما طرح دوستى با او مى ريزيد) ادعاى دشمنى با شيطان داريد اما عملا با او مخالفت نمى كنيد. 8- شما عيوب مردم را نصب العين خود ساخته و عيوب خود را پشت سر افكنده ايد .. . با اين حال چگونه انتظار داريد دعايتان به اجابت برسد؟ در حالى كه خودتان درهاى آنرا بسته ايد؟ تقوا پيشه كنيد، اعمال خويش را اصلاح نمائيد امر به معروف و نهى از منكر كنيد تا دعاى شما به اجابت برسد. امام علی (ع) (نهج البلاغه حكمت 337) : دعا كننده بدون عمل و تلاش مانند تيرانداز بدون زه است. محمد بن على ترمذى، از عالمان ربانى و دانشمندان عارف مسلك بود. در عرفان و طريقت ، به علم بسيار اهميت مى داد ؛ چنان كه او را "حكيم الاولياء" مى خواندند. در جوانى با دو تن از دوستانش ، عزم كردند كه به طلب علم روند. چاره اى جز اين نديدند كه از شهر خود ، هجرت كنند و به جايى روند كه بازار علم و درس ، در آن جا گرم تر است. محمد ، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد. مادرش غمگين شد و گفت : اى جان مادر ! من ضعيفم و بى كس و تو حامى من هستى ؛ اگر بروى ، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به كه مى سپارى ؟ آيا روا مى دارى كه مادرت تنها و عاجز بماند و تو دانشمند شوى ؟ از اين سخن مادر ، دردى به دل او فرود آمد. ترك سفر كرد و آن دو رفيق ، به طلب علم از شهر بيرون رفتند. مدتى گذشت و محمد همچنان حسرت مى خورد و آه مى كشيد. روزى در گورستان شهر نشسته بود و زار مى گريست و مى گفت : من اين جا بى كار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتى باز آيند ، آنان عالماند و من هنوز جاهل. ناگاه پيرى نورانى بيامد و گفت : اى پسر!چرا گريانى ؟ محمد ، حال خود را باز گفت. پير گفت : خواهى كه تو را هر روز درسى گويم تا به زودى از ايشان در گذرى و عالم تر از دوستانت شوى ؟ گفت : آرى ، مى خواهم. پس هر روز ، درسى مى گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن معلوم شد كه آن پير نورانى ، خضر (ع) بود و اين نعمت و توفيق ، به بركت رضا و دعاى مادر يافته است.
|
|
107613 |
نام:
محمد
شهر:
کرج
تاریخ:
4/1/2013 2:42:54 PM
کاربر مهمان
|
خدایا همه رابه راه راست هدایت کن کاری بکن که همه آرام وسنجیده سخن گویند وبه سخنان بادران ایمانی خود گوش دهند
|
|