اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
106962 |
نام:
هود
شهر:
تبریز
تاریخ:
3/17/2013 2:36:52 PM
کاربر مهمان
|
صبر از هفت عشق من یه اشتباهی بودم .تو چرا به دلتان گرفتید مرحله عشق هفتا مرحله داره اصلا بیا از آخر فنا شروع کنیم توبگو منو بخشیدی تمام قصه های عطارو به پایتان میریزم.باشه امیرکبیر سلام شما که تا حالا بچه ای رو نزدید. میدونم خیلی با صفایی، این طوری نگام نکن آقا معلم من شاگرد اول کلاس بودم.توی یه کلاس سی نفره که همه رد میشدند ریاضی من میشد نوزده وهفتادو پنج. توی ابتدایی یه معلم قد بلند داشتیم بچه ها اون روز شلوغ کردند بی معرفت یکی یکی همه رو زد جای سیلیش هنوز روی صورتمه .الهی دستش چلاق بشه. من حوصله سروکله با بچه جماعت رو ندارم .کار با اونا یه صبر ایوب میخاد. که من ندارم. خدا بهت کمک کنه.البته از هیچی که بهتره مثل من علاف نیستی. منو باش که میخاستم شهردار بشم شدم بیل زن.
روز گارتلخ الهی روزگار روی خوشش رو بهتون نشون بده بیا همین جا برا اسم جدیدتون جشن تولد بگیریم. کادوی منم براتون سوت بلبلیه. البته اولش با صدای کلاغ شروع میشه.
|
|
106961 |
نام:
گنهکار
شهر:
نکا
تاریخ:
3/17/2013 2:29:49 PM
کاربر مهمان
|
کاش میشد که یه روزی در جوار حرم امام رضا زانو میزدم وحاجت روا میشدم به زودی یعنی میشه
|
|
106960 |
نام:
فدایی رهبرم
شهر:
دیار محبان ولایت
تاریخ:
3/17/2013 2:26:47 PM
کاربر مهمان
|
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام دوستان. میخواستم بدونم کسی در مورد دکتر شمشیری چیزی شنیده. و یا شخصی رو با این صفات میشناسه. باتشکر
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
|
|
106959 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
3/17/2013 2:19:10 PM
کاربر مهمان
|
♥ اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ♥ ♥ بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ♥
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: «اِذا خَتَمَ الْقُرْآنَ، صَلّى عَلَيهِ عِنْدَ خَتْمِهِ سِتُّوُنَ اَلْفَ مَلَكٍ».
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
وقتـى كسى قرآن را ختم كند، در آن هنگام هزار فرشته بر او درود مى فـرستـند.
❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ * خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت چهارم * ********** ☁ جزء 1 : عطیه ازکربلا ☁ جزء ۲الی ۱۰ صبرعجول گرامی ازهفت شهر ☁ جزء ۱۱ فاطمه خانم گرامی ازشهرقاین
ثواب اين نوبت به نیت برآورده شدن حاجات شرعی وهدیه به محضر خانم حضرت زهرا سلام الله علیه است . **** تلاوت قرآن همواره با دقّت و تدبّر در معانى و پيام هاى كلام خدا وظيفه هر مسلمان است و هر چه بيشتر تلاوت شود، اجر و پاداش بيشترى نصيب قرآن خوان مى شود.
والسلام
|
|
106958 |
نام:
حسین
شهر:
همه ایران سرای من است
تاریخ:
3/17/2013 2:15:02 PM
کاربر مهمان
|
خوش به حال سال ۹۱عمرش دارد تمام میشوداما ماه دوازدهمش را دید. کاش ماهم تا عمرمان تمام نشده ماه دوازدهممان راببینیم. اگه لذت بردی سلامتی آقا ۱۰صلوات بفرست.
|
|
106957 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
3/17/2013 1:26:30 PM
کاربر مهمان
|
شیدا از مشهد سلام اگه امکان داره برام ۱دسته صدتایی صلوات ثبت کنید ---- هود سلام واقعا خاطره ای زیبا بود غوغا کردی در دلم ----- خروش گرامی سلامی ممنون زحمت زیادی کشیدی جالب بود -----
|
|
106956 |
نام:
روزگار تلخ
شهر:
مرداد سرد
تاریخ:
3/17/2013 1:05:41 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه دوستان گرامی دوستان این آخرین کامنت منه تا پایان سال معلوم نیست تا چند وقت بعد از عید نباشم دلم برای همتون تنگ میشه امیدوارم سال خوبی را پیش رو داشته باشید
سال تحویل برای بچه ها بخصوص مهناز از تنهایی و فدای آقا از ساری دعا کنید جناب سیف الدوله گرامی، سوگند عزیز،راستین ، نردبانی سوی خدا ،غریب از شهر تنهایی آرزو از شهر امید،جناب هود و امیر کبیر گرامی آقا شهاب گرامی که فکر می کنم مطالب را می خونید بوی سیب ، عطیه از کربلا خروش گرامی ززینب خانم گل از اصفهان شیدا از مشهد صبر عجول و... همتون خواهشاً یادتون نره برای من درست و حسابی دعا کنید سالی خوش را برای همتون آرزو مندم خسته از دنیای فانی اگر تو هنوز جوانی و احساس تنهایی می کنی با اینکه همسرت کنارت هست من چه بگویم اگر بخواهی می توانی این وابستگی را تمام کنی بجای چت کردن با او وقتت را به چیز های دیگری اختصاص بده به حرف دل بیشتر بیا مطالب بچه ها را بخوان حرف بزن و بنویس وقتی فشار تنهایی و بی کسی امانم را برید وقتی به یکی احتیاج داشتم که بهش تکیه کنم یک نفر پیدا شد می خواست کنارم باشد مجرد بود و تنها می توانستم بفهمم با من بودن برایش به دنیایی می ارزد اما با او بودن برای من به اندازه با خدا بودن نمی ارزیدبا اینکه همسرم دیگر کنارم نبود ازش شرم داشتم بخواهم با یک نفر دیگر رابطه ای حتی در حد تلفن داشته باشم عذاب وجدان داشتم از اینکه با کسی غیر از همسری که دیگر هرگز نبود باشم به من پیشنهاد ازدواج داد چند بار به جای یک بار اما نمی توانستم بپذیرم شاید خیلی ها بگویند بهترین موقعیت برای من بود وقتی در اوج نداری هستی در اوج بی کسی هستی یکی بیاید مالامال از دارایی و بخواهد کنارت باشد می توانستم بپذیرم اما این یک ظلم نبود در حق مادرش که که از چهار سالگی یتیمی بزرگش کرده بود؟ این مادر آرزو نداشت ؟ با اینکه احتیاج داشتم به او تکیه کنم احتیاج داشتم با او حرف بزنم او را از خودم راندم حتی اشکهایش را دیدم اما به خودم اجازه ندادم با احساسش بازی کنم امروز گریه می کرد بهتر بود تا اینکه بعداً بعد از وابستگی زیاد زندگی هر دو ما به باد رودهنوز هم گاهی وقتی به یادش می افتم از صمیم قلب برایش آرزوی خوشبختی می کنم نمی دانم اکنون کجای این سرزمین است ازدواج کرده یا نه اما امیدوارم هر کجا هست خداوند همیشه پشت و پناهش باشد موفق باشید
|
|
106955 |
نام:
صبر عجول
شهر:
هفت شهر عشق
تاریخ:
3/17/2013 12:57:35 PM
کاربر مهمان
|
جلسه دوم (2)ترجمه ومفاهیم قران کریم(نمط اول)نمط یعنی سفره تنبیه:الله =خدا/اله=معبود/رب=پروردگار اگر درقران جابجا ترجمه کنیم درمعنی خلل وارد میشود اشاره:سوره مبارکه یوسف آیه 105"وکاین من آیه فی السموات والارض یمرون علیها وهم عنها معرضون" کاین=چه بسیار/یمرون=عبور ومرور میکنند/معرضون=روی برمیگردانند اعراض میکنند ترجمه تحت لفظی=وچه بسیار ازنشانه(خدا)در اسمانها(جمع ترجمه کنید)وزمین وجود دارد(هست)عبور میکنندبرآن(نشانه)( ها علیها به آیه برمیگردد)درحالی که(وحالیه)ایشان ازآن(ایه)روی گردان هستند/وچه بسیار نشانه ای ازخدادراسمانها وزمین وجود دارد که انها ازکنارش میگذرند واز انروی میگردانند توضیح نمط،تنبیه واشاره برگرفته ازکتاب اشارت وتنبیهات ابن سینا است/ثواب یادگیری ترجمه قران تااخر برسه بروح شهدا،امام شهدا،تازه گذشتگان حرف دل وپدرم وهرکس توی ذهنتونه/حرف دل اگه ازحالاشروع به حفظ کردن کنیم تاسال 93کل قران راترجمه خواهید کرد الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم /کسانی که میخواندیاد بگیرند همه لغات راحفظ کنند ونگویند بلدیم مثلا هنگامی که حفظ میکردم به چیزهای کوچک اهمیت نمیدادم وتمام اشکالاتم درترجمه همینها بود متشکرم الهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
|
|
106954 |
نام:
خسته
شهر:
دنیای فانی
تاریخ:
3/17/2013 12:33:06 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه ی خواهر وبرادرای خوبم که قابل دونستن وباهام حرف زدن.ممنون ازهمگی.
0000000خواهرم معصومه ازقزوین ازراهکارهاتون ممنون.گفتین پرکردن اوقات فراغتم.خواهرم من همسرم کلا ادم بی بخاریه.اهل ذوق وتفریح وهیجان نیس.با تفریح من هم مخالفه.همون ذره ای هم که به خودم برسم به رخم میکشه وکنایه میزنه.اهل رفت وامد هم نیس.خواهرم بخدامن هم دوست ندارم اینجوری باشم.اما گیرکردم.موندم چیکارکنم تارهابشم.برام دعاکن خواهرم.میخوام سال جدید اینجوری نباشم.تروخدابرام دعاکن.(((((((((((منتظرظهورمنجی ازقزوین ممنون بابت لطفت .خیلی مهربونین که منوبا این بدیم پذیرفتین ودارین باهام حرف میزنین.بله میدونم کارم اشتباهه ولی نمیدونم چجوری ازشرش راحت بشم.فکرش رهام نمیکنه.درضمن من اگرمیتونستم باهمسرم درد دل کنم سرازاونجادرنمیاوردم.ازبچگی عادت کردم سکوت کنم.اما حدا قل اون موقع خداروداشتم اما الان چی دارم.یه مشت حرفای نگفته وکلی گناه وتنهایی.فدای اون اسم قشنگت برم.خواهرم من ادمی بودم که نام حضرت مهدی رومیشنیدم ازدلتنگی وغریبی اقا اشک میریختم.غروبای جمعه زل میزدم به اسمون اشک میریختم میگفتم مهدی زهراکجایی.؟؟ولی الان شدم یه ادم روسیاه که حتی لیاقت ندارم اسمشوبه زبون بیارم چه برسه اشک بریزم براش.ازوقتی ازدواج کردم خصوصا ازوقتی بچمون واردزندگیم شد کلا عوض شدم.ازوقتی بچمون اومد بین من وهمسرم خیلی فاصله افتاد.من فقط دوماه از18سالگیم گذشته بودکه بچم روبدنیا اوردم.اون هم اون موقع اوج مشکلاتمون بود.همسرم علاقه ای به به بچه نداره.خودم به تنهایی بزرگش کردم.بچم خیلی اذیتم میکرد ولی حتی یه ساعت هم حاضرنبودنگهش داره.اگرهم نگه میداشت کلی سرم غرمیزد ومنت میذاش.الان هم که همش باهاش دعواداره.حوصلشونداره چون شیطنتش خیلی زیاده.از زندگی یکنواختم خسته شدم.ازخفه شدن وسکوت کرد وگذشتن از خواسته ها وارزوهام خسته شدم.مگرمن ادم نیستم.مگرمن نیاز به شادی ومحبت ندارم.من مشکلات زیادی روبخاطرزندگیم تحمل کردم.تهمت های زیادی روشنیدم.دوسال اول زندگیم حتی یه روزخوش نداشتم.فقط اشک بود وگریه.واوارگی.ولی اون موقع خداروداشتمممممممممممممممم.باهاش حرف میزدم.گریه میکردم اما الان چی شدم.نمازروهم بزور وازترسم میخونم.ای خدااااااااااااااااااااا.چرا اینقدربی وفاشدم.چرا اینقدرعوض شدم.خیلی ممنونم خواهرم.برام دعاکنین تاخلاص بشم.خیلی شرمنده خدایم.خیلییییییییییییییییی.((((((((((((((((((((
0فدای غریب مدینه ازامام حسن مجتبی ممنون ممنون خیلی مهربونین.باورنمیکردم اینقدر ازم استقبال بشه وقابل بدونین وباهام حرف بزنین.دلم خیلی اروم شده ازوقتی باشماهاحرف زدم وحرفاتونوشنیدم.بازهم باهام حرف بزنین.کمکم کنین.برام دعاکنین تابتونم.میخوام بتونم قیدهمه چیوبزنم.میخوام خدارو داشته باشم.میخوام بتونم .ممنونم بابت لطفت .حرف براگفتن زیاد دارم امااینجا هرحرفی رونمیشه زدحرف روهم فقط یبارمیشه گفت بعدش دیگه تکراری میشه براکسی اهمیت نداره.خواهرم من کجا علی ع کجا.اون خداروداشت انگارهمه چی داشت.ولی من خداروندارم که چیزی داشته باشم..اای خداااااااااااااااااااااا کمکم کن.من روسیاه وگناهکارم ولی به حق ابروداران درگاهت فقط یه گوشه چشمی به من بکن.خدا کمکم کن ازاین منجلاب بیام بیرون قول میدم ادم بشم.قول میدم دیگه سراغ چت نرم.)))))))))))))))))
0000زینب سلامات ممنون خواهرم.ولی چیکارکنم به همسرم نزدیک بشم.چیکارکنم خواسته ها ونیازهامودرک کنه.خواهرم من اولین بارمه دارم باجنس مخالف حرف میزنم.ادم بی حیایی هم نیستم.من باوجوداینکه خیلی ازنیازهام نادیده گرفته شده ولی به هیچ
|
|
106953 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
3/17/2013 11:59:03 AM
کاربر مهمان
|
♥ اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ♥ ♥ بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ♥
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: «اِذا خَتَمَ الْقُرْآنَ، صَلّى عَلَيهِ عِنْدَ خَتْمِهِ سِتُّوُنَ اَلْفَ مَلَكٍ».
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
وقتـى كسى قرآن را ختم كند، در آن هنگام هزار فرشته بر او درود مى فـرستـند.
❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀ * خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت چهارم * ********** ☁ جزء 1 : عطیه ازکربلا
ثواب اين نوبت به نیت برآورده شدن حاجات شرعی وهدیه به محضر خانم حضرت زهرا سلام الله علیه است . **** تلاوت قرآن همواره با دقّت و تدبّر در معانى و پيام هاى كلام خدا وظيفه هر مسلمان است و هر چه بيشتر تلاوت شود، اجر و پاداش بيشترى نصيب قرآن خوان مى شود.
والسلام
|
|