اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
106582 |
نام:
سامان
شهر:
تاریخ:
3/11/2013 5:58:14 PM
کاربر مهمان
|
سلام سردرگم انگار حالت خوبه شده شكر خدا با اين وضع خدايا شكرت
يه سر بزن نظري بدين http://tanhae1390.blogfa.com
|
|
106581 |
نام:
فدای آقا
شهر:
ساری
تاریخ:
3/11/2013 5:51:08 PM
کاربر مهمان
|
زهرا جان عشق دنیایی خیلی بده.من خودم گرفتارش شدم.احساس میکنم خیلی منو از خدا دور کرده.3 ساله هرچی ناله میزنم ضجه میزنم از مادرم حضرت زهرا میخوام که این عشق نابود شه نمیره.بچه ها اگه میتونین کمکم کنین
|
|
106580 |
نام:
ب---م
شهر:
اصفهان
تاریخ:
3/11/2013 5:50:35 PM
کاربر مهمان
|
اللهم الرزقنا قتلا فی سبیلک.بیاد شهید همت که از شهادتش چند روز میگذره.امیدوارم قبول کنه.التماس دعا
|
|
106579 |
نام:
سامان
شهر:
تاریخ:
3/11/2013 5:50:20 PM
کاربر مهمان
|
سلام شيدا/مشهد
قشنگ زدي به هدف اما اين روزها بقول خودت ديگه
دخترا از خودشون مايه نيگذارند سعي مي كنند سريعتر
عوضش كنند بقول بعضيها بهترشو ولي اگر اونطور كه گفتي
دختر پشت همسرش دربياد مطمئناً آسيبها كم تر ميشه ولي
خيلي قشنگ توضيح دادي تسلط زيادي داري با تشكر
|
|
106578 |
نام:
امیدم به خدا
شهر:
انتظارفرج
تاریخ:
3/11/2013 5:47:31 PM
کاربر مهمان
|
بچه ها از همه تون التماس دعا دارم راستین جان یادت نره غروبه برام خیلی دعا کن خوش بحالت داغونم عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا شوخی بود !
حالا . . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است
|
|
106577 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
3/11/2013 5:42:12 PM
کاربر مهمان
|
جناب: جا مانده از قافله عشق شهر: شلمچه
سلام جانباز بزرگوار خوشحالیم از زیارتتون ما رو به فیض برسونید از خاطراتتون و عملیات هایی که شرکت داشتید.
واقعا مشتاق شنیدن خاطرات شما شهدای زنده هستیم.
یاعلی
|
|
106576 |
نام:
فاطمه*
شهر:
مشهد*
تاریخ:
3/11/2013 5:39:29 PM
کاربر مهمان
|
قفسم رامشکن تومکن آزادم گررهایم سازی به خداخواهم مرد,من به زنجیرتوعمریست گرفتارشدم.<جاده تنهایی>
به بازارسیاه رفتم برای خریدن عشق امادرابتدای ورودم روی کاغذی خواندم درغرفه ی هوس بازان عشق به حراج گذاشته اندبه قیمت نابودی پاک بازان...<جاده تنهایی> فاطمه جون ممنون ازراهنماییت*موفق باشی گلم.
|
|
106575 |
نام:
درمانده
شهر:
دوزخ
تاریخ:
3/11/2013 5:22:22 PM
کاربر مهمان
|
سلام جامانده از قافله عشق از شلمچه نمیدونم باید بهتون چی بگم فقط یک خواهش من رو هم با خدا اشنا کنید بگید چکارا باید انجام بدم که خدا دوسم داشته باشه
|
|
106574 |
نام:
مهشید
شهر:
دلتنگی
تاریخ:
3/11/2013 5:20:12 PM
کاربر مهمان
|
نام: سایه شهر: زیرسایه خدا سلام.تمام حرفای شما درست.آخه میدونی من برای ازدواجم از خیلی چیزا گذشتم خیلی با همسرم راه اومدم اونم گاهی اوقات میگه که توی نظرش هست. اما واقعا سخته که این خوبی ها رو کسی نبینه و به خاطر مسائل پیش پا افتاده و حاشیه برای من و خانواده ام حرف درست کنن و یا گاهی اوقات چندان بی اهمیت و بی تفاوت از کنار من رد میشن که واقعا تحملش سخته. همسر من تکنسین اتاق عمل هست و به خاطر شغلش خیلی کم و محدود همدیگرو می بینیم و هیچ کسی هم تهران نداره به خاطر همین شرایط خاصی داره. می خوام به یه چیزی اعتراف کنم در واقع من بعد از عقدم از این ازدواجم پشیمون شدم و واقعا چندین بار حتی خواستم با خانواده م هم مطرح کنم که برام فکری بکنن خودم مطمئن هستم که این مسئله توی دید من از مسائل بعدی تاثیر می گذاره اما اتفاقات افتاده نیز روز به روز منو بی انگیزه تر میکنه. بعضی مواقع میگم خیلی ها میگن اگه فلان مسئله برای همسرم پیش اومده اشکال نداره از فلان لحاظ خوبه و خیلی چیزا را باهم مقایسه می کنن اما من الان تازه دارم فکر میکنم چرا اصلا ازدواج کردم تازه دارم می بینم که با همسرم و خانواده ش هیچ وجه اشتراکی ندارم نمیدونم دست تقدیر چطوری منو اونو سرراه هم قرار داد. خانم سایه به خدا اینقدر به این چیزا فکر کردم که دارم واقعا از مسئله ازدواج سرخورده میشم......................... این حس وقتی بیشتر میشه که از همسرم و بویژه خانواده ش یه رفتاری می بینم که به شدت بدم میاد و بی علاقگی مو بیشتر و بیشتر میکنه.دوران عقد برای من هیچ شیرینی که نداشته هیچ بلکه فکر و خیالش داره مریضم می کنه آخه چرا من اینطوری هستم خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
|
|
106573 |
نام:
سامان
شهر:
تاریخ:
3/11/2013 5:19:40 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همگي
وقت بعضي مطالب ديگران رو مي خونم همش شده ناميدي و
ياس بابا يكم از ديگران ياد بگيريم من اول به خودم
ميگم نوشته هاشون پر از انرژي ، شادي ، نشاط اصلا
خداييييييييييييييييشششششششششششششش خستگي از تن
آدم بيرون ميره بعد در زندگي هم موفق هستند ما چي
هيچي همه اش التماس دعا پس كي مي خوايم خودمون دعا
كنيم ======== سايه /زير سايه خدا نكنه خلباني همه اش بنده خدا رو بردي
توي آسمون فقط آروم بيارش روي زمين
|
|