اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
106072 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
3/3/2013 12:06:55 PM
کاربر مهمان
|
سلام مجدد به فاطمه از تهران ادامه حرفاتو الان خوندم نمیدونم چرا وقتی خوندم که موقعتی که برای اقا مجید پیش اومده وطرفش دکتره وخانوادش قبول کردن خانه هم فراهم کنند مغزم سوت کشید چرا بعضی مثل خانواده این دختر اینطور با یک طلبه رفتار میکنند ویکی مثل پدر شما اینطوری به نظر من طرفت حتی اگر کارگر شهرداری ووووباشد باید بهش افتخار کنی تا اینکه به کسی افتخار کنی که پول داره ولی اخلاقو متانتو ایمان نداشته باشه وندونی چطور پول در میاره برات بهترین هارو ارزو میکنم به گفته مهناز از تنهایی دست به دامن بی بی دوعالم فاطمه زهرا بشو انشالله که فرجی کنه توی کارت انشالله =========================== سلام مردادتلخ روزگار سرد خوب هستی دلم برات تنگ شده بود مدتی بود ندیده بودمت امیدوارم که در استانه سال نو خدا دلتو به بهترین نحو ممکن شاد کنه انشاالله ==============================
التماس دعا از همه دوستان یاحق
|
|
106071 |
نام:
عطيه
شهر:
كربلا
تاریخ:
3/3/2013 11:38:46 AM
کاربر مهمان
|
باسلام وصلوات برمحمد وال محمد درود وسلام بردوستان واهالي حرف دل
پیشینه اصطلاح حرف مفت
وقتی ناصر الدین شاه دستگاه تلگراف را به ایران آورد و در تهران نخستین تلگرافخانه افتتاح شد ؛ مردم به این دستگاه تازه بی اعتماد بودند، برای همین ؛ سلطان صاحبقران اجازه داد که مردم یکی - دو روزی پیام های خود را رایگان به شهر های دیگر بفرستند . وزیر تلگراف استدلال کرده بود که ایرانی ها ضرب المثلی دارند که میگوید " مفت باشد ؛ کوفت باشد ". یعنی هر چه که مفت باشد مردم از آن استقبال میکنند .همینطور هم شد . مردم کم کم و با ترس ؛ برای فرستادن پیام هایشان راهی تلگرافخانه شدند .دولت وقت ؛ چند روزی را به این منوال گذراند و وقتیکه تلگرافخانه جا افتاد و دیگر کسی تلگرافخانه را به شعبده و جادو مرتبط نکرد مخبر الدوله دستورداد بر سر درتلگرافخانه نوشتند: از امروز حرف مفت؛ قبول نمی شود .
می گویند " حرف مفت " از آن زمان به زبان فارسی راه پیدا کرد.
خداي امروز گفتم واقعا چرا بعضي ها اينقدر حرف مفت مي زنند ؟؟؟ چرا ما گاهي اوقات فكرمي كنيم خيلي دانا هستيم و حرف ونصحيت ديگران را آويزه گوشمون نمي كنيم چند روز پيش كلي بايكي حرف زدم واستدلال اوردم براش باز امروز مي بينم حرف خودش رامي زنه ! والله موندم اين همه حرف اگربه يك سنگ ميزدم يك اثري درش مي كرد.
سوگند گرامي : خواهرعزيزم بسيار خوشحالم كه اين توفيق نصيب شما شده كه خدمت حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام برسيد . انشاالله تو بين الحرمين همه بروبچه هاي حرف دلي را مريضاي اسلام را ازدعاي خيرتون فراموش نكنيد براي يكي ازدوستان كه شركتي هست ودردست پيمانكاران بي رحم اسير وتمام همرديفاشون دعا كنيد. مواظب خودتون باشيد ياعلي التماس دعا
|
|
106070 |
نام:
روزگار تلخ
شهر:
مرداد سرد
تاریخ:
3/3/2013 11:17:01 AM
کاربر مهمان
|
هر کجا رفتی... یاد ما هم باش نجف رفتی، کاظمین رفتی، کربلا رفتی... یاد ما هم باش سلام سوگند عزیز خوش به سعادتت هر کجا رفتی یاد ما هم باش برای من دلشکسته تنها هم دعا کن دختری با آرزوهای بی حاصل حق با توست و کسی هرگز جای پدر را برایت نخواهد گرفت اگر هزاران هزار سهمیه دانشگاه اگر هزاران هزار پول و ثروت را کسی برایت بفرستد جبران یک دقیقه حسرت بی پدری را نخواهد کرد دختر من هم شش ماهه بود که پدرش را از دست داد دختر شهید نیست یتیمی است که همه دوستش دارن اما کسی هرگز جای پدر را نخواهد گرفت چند روز پیش می گفت مامانی بابایی کی رفت که من تنها شدم؟ مامانی خدا بابای بچه های دیگه را دوست نداشته که نبرده پیش خودش؟ منم بابام را دست دارم می خوام پیش من باشه خدا منو دوست نداره که بابام را برده؟ مامانی من بابام را اذیت کردم که رفته؟
|
|
106069 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
3/3/2013 11:11:20 AM
کاربر مهمان
|
ای منتظران وقت اذان نزدیک است آقا به خدا به جمکران نزدیک است آماده کنید خانه ها را زیرا برگشتن صاحب الزمان نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای مخصوص
|
|
106068 |
نام:
مقداد
شهر:
اهواز
تاریخ:
3/3/2013 10:35:16 AM
کاربر مهمان
|
دوست داشتن به دله بي خيال ظاهر
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهمدلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
http://moflehon.blogfa.com/
اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم وحشرنامعهم
|
|
106067 |
نام:
فاطمه
شهر:
دهنو اران
تاریخ:
3/3/2013 10:33:53 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام خدایا حالا دیگه دست وغم را از روی دلم بردار اخر سالی دل من را خوش کن بار غم را از روی دلم بردار
|
|
106066 |
نام:
مهناز
شهر:
تنهایی
تاریخ:
3/3/2013 10:17:04 AM
کاربر مهمان
|
هوالمحبوب
سلام
فاطمه شهر: تهران عزیز دل انشاالله که خدا حاجت قلبی هم شما هم آقا مجیدو بده.
ماجرایی که نوشتی دلمو کباب کرد ؛امیدوارم و از ته دلم خواستم که مثل من نشی...دعات میکنم. ومنتظر خبرای خوبت هستم.میگن دست به دامان بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها بشیم خوبه ،دست به دامانسون شو ،اصرار بکن ولی شرط نذار، قهر نکن، خدایی نکرده خدایی نکرده کفر نگو...راضی باش به رضاش.
رفقا یه ساداتی برام سر ماجرایی که برام پیش اومده بود و پدرم بهم اجازه نداده بودن و کاملا دلیلشون بی منطق بود گفت: ولایت پدر رو اگه تونستی قبول کنی..میتونی ولایت همسر رو بپذیری اگه ولایت همسر و تونستی بپذیری ولایت آقا و امام عصر عج را میتونی بپذیری...
|
|
106065 |
نام:
مهشید
شهر:
دلتنگی
تاریخ:
3/3/2013 9:56:20 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها من یه مشکلی دارم الان اول عقدم که نمیدونم چطوری باهاش کنار بیام. من با همسرم کاملا سنتی آشنا شدیم و عقد کردیم من تازه بعد عقد اونو خانواده شو شناختم. الان خیلی دیره ولی به این نتیجه رسیدم که ما اصلا از لحاظ خانوادگی و سطح فرهنگ بهم نمی خوریم و با هم خیلی اختلاف داریم. خانواده اون توی شهرستان و کاملا سنتی هستند. من هیچ برخورد محبت آمیزی از اونها ندیدم. پدرو مادر همسرم اصلا به من هیچ احترامی نمیذارن و حتی رعایت رسم و رسومات معمولی رو هم نمیکنن اما چون شهرستان هستند من به خاطر همسرم مجبورم هرچند وقت یبار بهشون سر بزنم. اصلا دلم نمیخواد مدام برم جائیکه حتی منو ادمم حساب نمیکنن درصورتیکه ما از هر لحاظ از اونها اجتماعی تر و بالاتر هستیم. دارم دیونه میشم .... نمیتونم بپذیرم که همچین اشتباه بزرگی کرده باشم تو انتخابم. هر وقت حتی به همسرم هم فکر می کنم احساس میکنم اونا یه وصله نچسب به ما هستند. من روم نمیشه جایی با خودم ببرمشون و یا با اونا جایی برم احساس میکنم اونا در شان من نیستند که واقعا هم نیستند اینو چند بار از اطرافیانم شنیدم که درسته پسره خانواده درست و درمونی نداره اما خودش بد نیست. میدونید این حرفای اطرافیان منو بیشتر به شک و تردید توی انتخابم میندازه. سر این فکرها بیشتر مواقع با همسرم بحث بیخودی میکنم سر مسائل بی اهمیت بهش گیر میدم چون از جایی دیگه دلم پره نمیتونم با اون خوب ارتباط برقرار کنم.نمیتونم مشکلاتمو مستقیم و بی پروا بهش بگم.... خواهش میکنم ازتون اگه کسی میتونه منو راهنمایی کنه ازم دریغ نکنه ترو خدا بخونید پیام منو..................
منتظر حرفاتون هستم
|
|
106064 |
نام:
فاطمه
شهر:
تهران
تاریخ:
3/3/2013 9:52:26 AM
کاربر مهمان
|
ادامه: حالا یک سال و نیم گذشته.آقامجید سربازیشون تموم شد اما هنوز کاری پیدا نکردن.این روزها پدرومادرشون هم اصرار میکنن بهشون که منو فراموش کنه و بره دنبال زندگیش اما نه اون می تونه و نه من.. بیچاره و درمونده و بی پناه شدم من یه بنده ی حقیر خدام که دستم به هیچ جایی بند نیست و زورم به پدرم نمیرسه.من آقامجید رو بخاطر دین و اخلاقش انتخاب کردم،اما خانواده م منو له کردن..فقط به فکر خودشون بودن.یادمه پدرم میگفت اگه از من بپرسن دامادت چیکاره ست چی بگم؟شرم میکرد بگه دامادش طلبه ست.. فقط پول خودشون،موقعیت خودشون،مقام خودشون... من دستهام رو به آسمون بلند کردم و داد زدم الهی و ربی من لی غیرک..خدایا من جز تو کی رو دارم به فریادم برس حالا برای آقامجید موقعیت ازدواج بهتری پیداشده،کسانی که خیلی هم پولدارن اما هیچ مشکلی با وضع مالی آقامچید و خانواده ش ندارن.دخترخانم پزشکه،گفتن خونه و..هم خودمون فراهم میکنیم.. اشک چشمام بند نمیاد،میگم خدایا چی میشد پدرمنم اینجوری بود چی میشد.. میدونم که مجید بره،تا آخر عمرم تنها میمونم.از طرفی دیگه طاقت ناراحتی و سختی کشیدنش رو ندارم،خانواده ش حق دارن نمیخوان تحقیر بشن پدر منم که اخلاق نداره.. برام دعا کنید خدا بهم صبر بده این روزها دعام این شده : اللهم عجل وفاتی...
|
|
106063 |
نام:
نوکر
شهر:
بی نشان
تاریخ:
3/3/2013 9:44:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر همه دوستان من تازه با این سایت آشنا شدم از مطالبتون خوشم اومد بتونیم با هم گفتگو کنیم ممنون . یا علی
|
|