اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
106002 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
3/2/2013 11:32:25 AM
کاربر مهمان
|
نام: سوگند شهر: امان از جدایی سلام و عرض ادب/ خوشا بسعادتتون/
در زیارت ناحیه مقدسه از جانب امام عصر(عج)آمده که /
الشفاء فی تربته و الدعا مستجاب تحت قبته/ در زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کنید که انشاءالله مستجاب است/التماس دعا
|
|
106001 |
نام:
سوسن
شهر:
بندرامام خمینی
تاریخ:
3/2/2013 11:08:52 AM
کاربر مهمان
|
ای شهیدعزیزماجوانان نسل سومی برای رهایی از فتنه های اخرالزمان جز امام زمان وشما کسی را نداریم لطفا ما را فراموش نکنید که جنگ با نفس سخت ترین جنگ هاست
|
|
106000 |
نام:
توبه کننده
شهر:
و
تاریخ:
3/2/2013 10:56:49 AM
کاربر مهمان
|
دگــــر تــــــقــدیــــر را
بـــرای نــیـــامــد نــت بـــهانـه نـــکـــن !!!!
مـرد بـــاش…
و بـگـو نــخـــواســــتـــــی….
و نــیـــامـــــدی….!
|
|
105999 |
نام:
شهر:
تاریخ:
3/2/2013 10:43:45 AM
کاربر مهمان
|
دلم میخواهد با تو باشم دستم وبگیر ای یوسف زهرا
|
|
105998 |
نام:
امیدم به خدا
شهر:
خیانت
تاریخ:
3/2/2013 10:30:55 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها داستان واقعی زندگی منه بخونید وبرام دعا کنید:
نمیدانم از که خوردم ؟
داشتیم زندگیمون میکردیم بابام بااین که عاشق مامانم بود رفت زن گرفت ۱۳ سال زن بابام پیشمون زندگی کرد هیچوقت درک نکردم مادرم چه کشیددیگه طاقت مادرم سر اومد داشت به ما ظلم میشد خیلی اذیت میشدیم مادرم به زور از بابام جداشد توزندگی جدید بدون پدر پسر خالم عاشقم شد ماهمدیگر رو خیلی دوست داشتیم اون رفت سربازی من رفتم دانشگاه تا جایی که میتونستم سعی میکردم به او خیانت نکنم. خیلی رعایت میکردم دانشگام تو شهری بود که ۲ تا از خاله هام اونجا زندگی میکردند بااصرار اونا ۲سال رو خونه اونا گذروندم پسرخاله این شهر هم عاشقم شد البته طلبه بود تو این ۲سال منو خواهر صدا میکرد منم به عنوان برادر احترامش میگذاشتم. وقتی به مادرم گفته بود که منو میخواد خیلی گریه کردم چون خیلی خشک رفتار میکردم من به خاطر پسرخاله شهر خودم جواب رد بهش دادم دلش شکست میفهمید من یکی دیگه دوست دارم نمیدونم چرا بازم ازم خواستگاری کرد من دلش رو شکستم آخه به یکی دیگه قول داده بودم چندبار ازم خواستگاری کرد وگفتم تومثل برادرمی وقتی به خواستگار اولم (پسر خاله شهر خودم)گفتم خیلی گریه کرد گفت بدون تو میمیرم منم به خاطرش زندگیمو دادم.
هنوز دانشگام تموم نشده بودتو خونه اونا بودم که پسر خاله( طلبه )زن گرفت من خیلی خوشحال بودم نمیدونم شاید نفرینم کرده بود دقیقا تومراسم عقدش پسر خاله شهر خودم که عاشقش بودم زنگ زد گفت برو دنبال سرنوشت خودت وای که چه بر سرم اومد عاشق دختر عمش شده بود. زندگی برام جهنم شد اینقدر اشک می ریختم وگریه میکردم که دل سنگ برام آب میشد به اطرافیان میگفتم سرما خوردم تاعقد پسرخاله طلبه ام تموم شد. مردم نمیدونم چه دعایی برام کرده بود دانشگاه که تموم کردم و برگشتم پسر خاله ای که دوستش داشتم و عاشقش بودم هم ازدواج کرد بدون دلیل دل منو شکست وچه راحت داره زندگیشو میکنه تورو خدا بگید چرا؟؟؟؟؟؟؟ مگه من چکار کردم که اینقدر زجر میکشم تاوان دلشکستن رو خیلی بد دادم. بچه ها تو را به قران برام دعا کنید خیلی سختی کشیدم امیدم به خداست راستی بچه ها تواین موندم پسر خاله ای که توشهرشون درس میخوندم نفرینم کرده بود؟
***************** مدیریت حرف دل
باسلام
طبق مفهوم نفرین کردن در اعتقادات دین ما، اگر شخصی شما را به دلیلی نفرین کند و شما لایق نفرین نباشید، آن نفرین به خود او باز می گردد. در مطالبی که بیان فرمودید، شما اجحاف در حق کسی نکرده اید که لایق نفرین شده باشید و آن طلبه نیز الحمدلله زندگی سالم و خوبی تشکیل داده است. پس مطمئنا این موضوع نفرین موضوعیتی ندارد. در مورد بدقولی که پسرخاله شما کرده است نیز نمی توان ایشان را کاملا مقصر دانست زیرا هیچ عقد شرعی بین شما بسته نشده بود. این موضوع از ابتدا اشکال داشت که بخواهید طبق قولی تمام زندگیتان را برنامه ریزی کنید. انشالله خداوند قسمتی شایسته تر از ایشان برای شما روزی گرداند.
ومن الله التوفیق
|
|
105997 |
نام:
منتظرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
3/2/2013 10:28:44 AM
کاربر مهمان
|
آقای محمدجواد بهترین کاراینه که اصلا جواب اینجورپیامهاوتماسهایی روندین این جور دخترها مثل شیطون می مونن شیطونو که باهزارجور ترفند میادجلوازخودت دورکن موفق باشی.
|
|
105996 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
3/2/2013 10:12:56 AM
کاربر مهمان
|
سلام آقا سید آقا سید مرتضی بخدا دیگه داغون شدم. حق منو دو دستی تقدیم یه بی انصاف کرده حالا به من میگه خودت پسش بگیر. مگه وقتی دارو ندار منو می داد از من اجازه گرفت؟ همه می گن بسپر به خدا. سپردم ولی کو؟؟ دشمنام کم اذیت داشتن که حالا با چیزی که مال خودمه و حق خودمه مسلحشون کردن که بیشتر داغونم کنن. آخه این انصافه؟ مگه من چیکار کردم که مستحق همچین عذابیم؟ دعام کنین که حقمو بگیرم. بخدا بی انصافیه. دعامون کنین آقا سید شما رو به مادرتون حضرت زهرا قسم می دم دعا کنین تموم شه. به خدا خرد شدم. آقا سید به دادم برسین که تنهام. من حریفشون نیستم ولی خدا که هست اما نمی دونم چرا کمکم نمی کنه. شما ازش بخواین. بخواین یا این امتحان رو تموم کنه یا عمر منو که دیگه به خودش قسم نمی تونم. خسته م داغونم. کمکم کنین سید. من جز این در در دیگه ای نمیشناسم. خدا راهم نمی ده شما جواب نمی دین. من کجا برم؟؟ از کی مدد بخوام؟؟ ولیه منه بی کس کیه؟؟ آقا سید یه دعا بخدا دعای شما درستش میکنه. چرا دریغ میکنین سید.کمک کردن به خوبان کاری نداره؛ دعا کردن منه بد کار بزرگیه. منه بد از شمای بزرگ مدد می خوام. شما رو بخدا کمکم کنین سید.
دوستان حرف دلی سلام ازتون خواهش میکنم سر نمازاتون دعام کنین. روزای بد و سختی رو می گذرونم. هر چی بیشتر دعا می کنم، مشکلم بزرگتر میشه. اونقدر اوضاع بدی دارم که فکر میکنم حتی معجزه هم نمی تونه درستش کنه. برام دعا کنید. دعا کنید که تموم شه. خواهش می کنم هر کی این پیامو می خونه برا حل شدن مشکل من دعا کنه. دعای خودم نمی گیره. دعا کنین و از خدا بخواین که کمکم کنه. ملتمسانه التماس دعا دارم یاعلی
|
|
105995 |
نام:
محمد جواد
شهر:
شیراز
تاریخ:
3/2/2013 10:07:21 AM
کاربر مهمان
|
چرا فقط زمان مشکل ها یادمون میاد مسلمونیم و خدا داریم ؟
|
|
105994 |
نام:
ز.ا
شهر:
تهران
تاریخ:
3/2/2013 9:39:00 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان خوبم نمیخوام بگم من مشکل ندارم اما بیرنج گنج به کسی نمیدهند.اما یک راهکار تو را بخدا بعضی روزها یک وقتی رو به خودتون اختصاص بدین برین کوه،از اون بالاهم ادمها کوچک هستند هم سختیهای دنیا و هم خود دنیا.انوقت می بینید خیلی هم وقت برای غصه خوردن نداریم.انشاالله با نگرش جدید به زندگی روز خوبی رو براتون آرزو می کنم.
|
|
105993 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
3/2/2013 9:31:41 AM
کاربر مهمان
|
وقتی درِ تابوت رو باز کردم، دیدم که دست بر سینه داره و با حالت تبسم، لبخند می زنه.
تعجب کردم که دست بر سینه، چرا لبخند می زنه؟
شب اون شهید رو تو خواب دیدم که گفت:
می دونی چرا لبخند زدم؟ به خاطر اونکه حضرت سیدالشهدا (ع) رو دیدم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)؛
امام حسین (ع) را تو بغل گرفتم و لبخند زدم . . .
|
|