اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 105992 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
3/2/2013 9:23:24 AM
کاربر مهمان
|
طنز! هدیه به دوستان
یه روز هـم باید این سازنده ی جمله :
” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ”
رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش ، همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛
بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش^_^
انقدرحال میکنم بااینایی که مواظب وسایلاشون هستن
بعدمیان قایمشون کنن که خراب نشن،گمشون میکنن
دقت کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه؟
ديشب داشتم كتاب ميخوندم برق رفت ...
يه نيم ساعتی زير نور چراغ قوه گوشيم كتاب رو خوندم تا برق باز بياد ...
اين نيم ساعتو تا آخر عمرِ بچم تو سرش ميزنم ...
ميگم ما زير نور چراغ قوه به بدبختی كتاب ميخونديم ... اونوقت شما اينجوري !!!
|
|
| 105991 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
3/2/2013 9:15:48 AM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند بخشنده و آمرزنده مهربان
سلام به تمامی دوستان جدید و قدیمی حرف دل
يکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کس نبود .
در یک چمنزاری خرها و زنبورها زندگی می کردند .
روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود .
از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گل های کوچکش مشغول مکیدن شیره بود ، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندان های خر اسیر و مردنی می بیند .
زبان خر را نیش می زند وتا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندان هایش بیرون می پرد .
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند ، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند .
زنبور به کندویشان پناه می برد .
به صدای عربده خر ، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد .
خر می گوید : زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم .
ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند .
سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندان های خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است .
ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد ، از خر عذر خواهی می کند و می گوید : شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم .
خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که : نه خیر ، این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم .
ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند .
زنبور با آه و زاری می گوید : قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم .
آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟؟
ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید : می دانم که مرگ حق تو نیست .
اما گناه تو اين كه با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است .
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
| 105990 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
3/2/2013 9:11:20 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه خوبان حرف دل
خوشحالم ازینکه دوباره فرصتی شد تا من بتوم در جمع شما عزیزان باشم
راستش مشکلی برام پیش اومده بود که فکر میکردم برای حلش نیاز به زمان زیادی دارم اما باز هم لطف خدا شامل حال من شد و همه چی به خیری گذشت
و افتخار و سعادت بودن تو این محیط معنوی مجددا نصیب بنده شد
دوستای خوبم امیدوارم زندگیتون همیشه زیبا و پر از یاد خدا باشه
|
|
| 105989 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
3/2/2013 9:06:08 AM
کاربر مهمان
|
استفتائات و پاسخ
آنها مطابق با نظرات مبارک مقام معظم رهبری حفظه الله میباشد/
س 1361: معيار لباس شهرت چيست؟
ج: لباس شهرت لباسى است که پوشيدن آن براى شخص، به خاطر رنگ يا کيفيت دوخت يا مندرس بودن آن و علل ديگر مناسب نيست، به‌طورى که اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت نما مىشود.
س 1362: صدايى که هنگام راه رفتن زنان از برخورد کفش آنان با زمين ايجاد مىشود، چه حکمى دارد؟
ج: تا زمانى که باعث جلب توجه و ترتّب مفسده نشده است، فى‌نفسه اشکال ندارد.
|
|
| 105988 |
نام:
مریم
شهر:
۸۶۷
تاریخ:
3/2/2013 8:58:18 AM
کاربر مهمان
|
انقدر از خدا از اماما خواستم تا کمک کنن زندگیمونو شروع کنیم انقدر ازشون خواستم تا چیزیو که خودشون واسم خواستن ازدواجی که از خودشون خواستمو خودشونم بهمون دادن هم من هم همسرم ولی الان
دو سال که هرچی بدشانسی و بدبختی داره سرم میاد حتی دیگه راضی به طلاق شدم ولی همسرم قبول نمیکنه دیگه بسمه هرچی بدبختی کشیدم از روز سوم عید امساب بدبیاری و بدبختی شروع شده تا الان که داره سال تموم میشه خیلی سخت بود خیلی سخته خیلی دارم عذاب میکشم فکر میکنم هر کسی دیگه ای جای من بود تا حالا...
خوبان حرف دلی واسم دعا کنید تا هر چی میخواد بشه زودتر بشه اگه باید جدا بشم زودتر تموم بشه اگه باید زندگی کنم برم سر زندگیم ...
زینب جون سلامات واسم دعا کن عزیزم تو دلت پاک امیدوارم هم شما و هم همه بچه های حرف دلی به تک تک آرزوهای قشنگتون برسین...
|
|
| 105987 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
3/2/2013 8:42:55 AM
کاربر مهمان
|
نام: افق
شهر: اسراف
سلام و عرض ادب/
دو دلی مربوط به خود شما میباشد و ربطی به استخاره ندارد/یا حق
یه صلوات برا سلامتی رهبر معظم انقلاب بفرستید/
|
|
| 105986 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
3/2/2013 8:42:19 AM
کاربر مهمان
|
یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره
عوض اینکه کاهوهای خوب رو سوا کنه ،
همه ی کاهو های نامرغوب رو سوا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکار رو کردی میگه :
صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب رو میبرند و این کاهوها روی دست او می مونند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها رو میخرم
اینها رو هم میشه خورد
این ترک بزرگوار کسی نبود جز عارف بزرگ،سید العرفا، استاد کل آیت الله سيد علي قاضي طباطبايي تبريزی
-----------------
ما وقتی یه فقیر رو میبینیم چه میکنیم؟
ای کاش ما هم سر سوزن مرام و بزرگواری رو از این بزرگان یاد میگرفتیم.
ای کاش ....
|
|
| 105985 |
نام:
نردبانی سوی خدا
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
3/2/2013 8:35:46 AM
کاربر مهمان
|
همه افراد خوشبخت خـــدا را در دل دارند
پس تو را چه غم که اینقدراحساس تنهایی میکنی
بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط " خداوند " با توست . . .
|
|
| 105984 |
نام:
مجنون مهدي(عج)
شهر:
عشق
تاریخ:
3/2/2013 8:25:52 AM
کاربر مهمان
|
مرا خوب مي شناسي ، ومن هنوز نشناختمت ....
همين ساعت كه قصد تو كردم ودل هوايت كرد ابرها هم بغض كردند وخيال دارند بغضشان را بتركانند وسيلي درفراقت ازديدگانشان برسرمن آوار كنند كه من هم هواي باريدن داردچشم هايم....
عزيز دل!
دیگر تو را در لابه لاي صفحات حرف دل ويا دلنوشته هاي مخصوص تو كه تو خود ورق ميزني .نمي توانم بيابم…
این روزهای سردواین شب ها كه باران به احساس سبز شالي زاران قدم مي گذارد و مترسك هاي لب جاليز ، سرما را پخش مي كند و سر انگشتانم اقامتگاه پرندگان مهاجر مي شود ؛ تو نيز بر مي گردي ...
دلم راضي نمي شود تو را لا به لاي خطوط كتاب ها وصفحات جستجو كنم ...
رد پاي تو روي دل من است و جا پاي قدمهايت يخ ذهنم را آب كرده است…
تو مي آيي ...
امروز مثل ديروز نيستم و فردا مثل امروز نخواهم بود؛
چون مي دانم مرا مي خواني ....
سرنوشت ما اين است كه منتظر بمانیم و تو منتَظَر ....
باور كن هيچ ترديدي ندارم ؛ زيرا همه سلول هايم ، همه ي نفس هايم ازبرکت وجود توست....
خانه اي كه درب آن به روي همه هميشه باز است...
اين گوشهاي زنگار گرفته من است كه نمي گذارد صداي مهربانت را بشنوم...
هميشه ازتومهربان خواسته ام اين بوده كه خودت دعا كني كه غافل نشوم....
خوب من!
اين ها سرگذشت نيست ، اين ها سرنوشت است ،
سرنوشت فراق و انتظار ...
الهم عجل لولیک الفرج
الــتماس دعـــــــــــاي فـــــــرج
|
|
| 105983 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
3/2/2013 8:24:53 AM
کاربر مهمان
|
نام: سادات حسینی
شهر: تهران
سلام و عرض ادب/
امیدوارم که مشکل شما حل بشه/
کم نیستند کسانی که دیدگاه پدر شما رو دارند/
اینم بخاطر اینه که پدرتون شما رو خیلی دوست دارن/
ولی این اطمینان رو بهشون بدین که دیدگاهشون اشتباهه
این اطمینان رو بهشون بدین که بعدها خیلیا حسرت زندگی شما رو خواهند خورد/
حداقلش اینه که از شوهرتون خیالتون راحته/که دین و ایمانتون محفوظه/مشکلات اجتماعی کم نصیب زندگی های مشترک اینچنینی خواهد شد/
امیدتان به خدا باشه/
یه پیشنهادبه پدرتون بدید/
از چند نفر که با روحانی ها معاشرت دارند سوال کنند و برای شبهات خودشون پاسخ بگیرن/
با چند نفر روحانی هم در رابطه با امور معیشتی مشورت کنند/
اما درسته طلبه ها شاید پولدار نباشند ولی برکتی که خداوند در زندگی آنها میذاره در زندگی دیگران کم یافت میشه!
یاحق
|
|
