اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
105812 |
نام:
نسیم
شهر:
رشت
تاریخ:
2/26/2013 5:02:29 PM
کاربر مهمان
|
میخوام بدونم بر میگرده پیشم خیلی آخه خوشو اومده ازش احساس می کنم باهاش خوشبخت میشم.
|
|
105811 |
نام:
۳۱۳
شهر:
خوانسار
تاریخ:
2/26/2013 4:52:54 PM
کاربر مهمان
|
خدا خیرتون بده
|
|
105810 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
2/26/2013 3:54:02 PM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت آقای سیف الدوله از قدس
خسته نباشید شما دوست گرامی .
دیروز از شما روحانی بزرگوار سوال را پرسیدم .
پاسخ سوال بنده را هنوز نداداید .
از شما تقاضا دارم سوال بنده را پاسخ بدهید .
پیشاپیش از لطف جناب عالی به بنده سپاس گذار هستم .
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
105809 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
2/26/2013 3:33:49 PM
کاربر مهمان
|
به خداوند بخشنده و مهربان
سلام به تک تک دوستان خوبم
یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن کلاغه سفارش چایی میده چایی رو که میارن یه کمی شو می خوره، باقی شو می پاشه به مهموندار .
مهموندار می گه چرا این کارو کردی ؟؟
کلاغه می گه : دلم خواست پررو بازیه دیگه ، پررو بازی !!
چند دقیقه می گذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده باز یه کمی شو می خوره ، باقی شو می پاشه به مهموندار .
مهموندار می گه : چرا این کارو کردی ؟؟
کلاغه می گه : دلم خواست پررو بازیه دیگه ، پررو بازی !!
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش می گیره .
خرسه که اینو می بینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه .
مهموندارو صدا می کنه میگه یه قهوه براش بیارن .
قهوه رو که میارن یه کمی شو می خوره ، باقی شو می پاشه به مهموندار .
مهموندار می گه : چرا این کارو کردی ؟؟
خرسه می گه : دلم خواست پررو بازیه دیگه ، پررو بازی !!
اینو که می گه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما می برن که بندازنش بیرون .
خرسه که اینو می بینه شروع به داد و فریاد می کنه .
کلاغه که بیدار شده بوده بهش می گه : آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری !!!!!!!!
نتیجه اخلاقی : قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید.
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
105808 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
2/26/2013 3:02:33 PM
کاربر مهمان
|
"تنهایی"مولدقرن21ام.مولدعصرارتباطات.مولدپست مدرنیسم.کاری بایدکرد!چگونه رهاشویم؟ هرکس میخونه وجوابی داره ارسال کنه یک دنیاممنون.(ومن الله التوفیق)
|
|
105807 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
2/26/2013 2:23:33 PM
کاربر مهمان
|
امام علی علیه السلام: علم ودانش قدرت است هرکس به ان دست یابد غلبه میابدوهرکس به ان دست نیابدزیرسلطه قرارمیگیرد/ مدیریت متشکرم وقتی ثبتش کردم متوجه شدم بعد گفتم دراین اشتباه دقت بچه ها سنجیده میشودبعد گشتم ثبت نشده بود.سپس جبران کردم/من برای زبیده ازابن سیرین ندیدم میشه لطفاسایتو معرفی کنید درضمن اصل پیام بود(ومن الله التوفیق)
|
|
105806 |
نام:
یلدا
شهر:
تهران
تاریخ:
2/26/2013 1:59:52 PM
کاربر مهمان
|
دلم گرفته از این دنیای سیاه
|
|
105805 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
2/26/2013 1:51:25 PM
کاربر مهمان
|
پنهان شدم پشت لبخندی که درد میکند... چقدر زیبا بود عطیه خانم
|
|
105804 |
نام:
دختری با ارزوهای بی حاصل
شهر:
خراسان شمالی
تاریخ:
2/26/2013 1:32:18 PM
کاربر مهمان
|
سلام اهل دلها ،منم دختر شهید منم زخم خورده روزگار که ادمای دوروبرمون ازما خوششون نمیاد . شاید حق داشته باشن نمی دونم اونا ازین که ما با سهمیه وارد دانشگاه میشیم متنفرن .اونا بخاطر استخدامی راحتمون متنفرن از ما. ماهم نالانیم نالان از بی پدری .وقتی بچه ای میبینیم که دست پدر دردستاشه حسودیم میشه باخودم میگم حسود نباش گناه داره حسادت اما این دل که طاقت نداره. میدونید تنها کلمه ای که حسرت گفتنشو دارم چیست؟ کلمه بابا. یا این که منتظر پدر باشم از سرکار بیادو جوراباشودربیارموپاهاشوماساج بدمو به دستاش بوسه بزنم. یا اینکه تودفترچه تلفن گوشیم شماره پدر ذخیره شده باشه که هروقت احساس ناامنی کردم ،هروقت دلم گرفت فوری بهش زنگ بزنم.حتی حسرت دادزدن پدر روسرم ویه سیلی به خاطر کار اشتباهم بهم بزنه. دوست داشتم موقعی که خاستگاراومد پدرم بود تااحساس ارامش کنم .یازمان عقدمون کنارم میشد وبه دامادش میسپرد هوای دخترموداشته باش .میدونید بعد عقد پیاده رفتم سرمزارش شاید دلم کمی اروم بگیره وبگم پدربه خاطر راحتی من رفت وراحتی تمام ادما.بگم بابا میدونم توالان نیستی که ماباشیم ومی دونم که خدادوست داره. حال که ارزوم شده باشوهرم برم شلمچه که نمیشه .چطوری بریم.اونم شده یک حسرت که به حسرتای دیگمون اضاف شده. دعاکنید واز بابام بخواهید حداقلش خوابم بیاد.خداجون حداقل امکان داره توخواب ببینمش که دست روسرم بکشه .چرانمیادبخوابم.چطوربعضی ازخانواده شهدامیگن ماخوابشودیدیم وباماحرف زد چرا ما نباید ببینیم .چرا؟چرا ؟ اینا یک دهم از حسرتها ودلتنگیامونه .خدا بابای هیچ خونه ای رو نگیره مخصوصا نوزادی که مثل من 6ماهش باشه
|
|
105803 |
نام:
محمد
شهر:
تهران
تاریخ:
2/26/2013 12:45:57 PM
کاربر مهمان
|
سلام به دوستان من دفه اول که میام ودلم پر حرفه فقط اینو میگم خسته ام بریده ام آقا شتاب کن
|
|