شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
105652
نام: بشارت
شهر: درپناه امام زمان عج
تاریخ: 2/23/2013 10:07:45 PM
کاربر مهمان
  يادمان باشداگرباامدن افتاب برخيزيم نمازمان قضاست ... براي فرج همت كنيم...
105651
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 2/23/2013 9:35:03 PM
کاربر مهمان
  مریم عزیزم از ایران بخدا قصد من نه نصیحت بود نه سرزنش من میگم باهم راه بیاین کوتاه بیاین مگه من میگم زندگی با یه آدم بیکار راحته؟نه گلم ولی اوایل ازدواج بخصوص دوران نامزدی مشکلات خیلی بیشتره.من شما رو نمیشناسم مشکلاتتو نمیدونم.قطعا تو بیشتر از بقیه دلت واسه زندگی خودت میسوزه اما بازم میگم اگه یه اپسیلن جای امید هست تلاش کن زندگی بالا پایین داره در نهایت خودت تصمیم گیرنده ای ولی طلاقو بزار خونه ی آخر.من دعات میکنم از خدا میخوام نه به لیاقت من که به فضل خودش زندگیتو درست کنه.آمین.
105650
نام: سیف الدوله
شهر: قدس
تاریخ: 2/23/2013 9:05:03 PM
کاربر مهمان
  نام: محمد رضا
شهر: تبریز

سلام و عرض ادب/

هر انسانی که به سن بلوغ برسد یکی از این سه وظیفه را باید انجام بدهد؛

۱_یا مجتهد شود

۲_یا اهل احتیاط باشد

۳_یا تقلید بکند

راههای اول و دوم سخت است و شرایط دارد که در رساله عملیه هم بیان شده/

اما غالبا راه سوم را انتخاب میکنند/

اما اینکه تقلید چگونه است؟
بایستی یکی از مراجع عظام را که دارای شرایط اجتهاد است را به عنوان مجتهد و مرجع تقلید خود انتخاب کرده و اعمال شرعی من جمله عبادات خود را طبق نظرات ایشان انجام بدهید/

که بعضی ها خیال میکنن نیازی نیست/در حالی که این حرف اشتباه است/
لذا عمل بدون تقلید یعنی پوچ
یا حق
105649
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 2/23/2013 8:42:04 PM
کاربر مهمان
  خدا در همین نزدیکی هاست...
شاید پشت در است...
شاید پشت سرِ ماست...
زمزمه ای به گوش می رسد...
حرفی برای گفتن دارد...
خوب که گوش می سپارم صدایش را می شنوم که می گوید:
ای عزیزترینم ... امروزت را چگونه گذرانده ای!؟
یادی از من نمودی؟
تماسی با من داشتی؟
ایمیلی برای من فرستادی؟
دیگر ایمیل هایت مثل همیشه رنگی و زیبا نیست، دیگر از یاد تو فراموش شده ام
دیگر حتی misscall هم نمی اندازی!
رو به سوی که کرده ای؟
کدامین در را می کوبی و از آن ملتمسانه مدد می طلبی در حالیکه من اینجا کنار تو هستم و تنها با یک اشاره مرید تو می شوم.
خودم را آن قدر در نظر تو کوچک می کنم که مرا از خود دور نکنی، غافل از اینکه تو هر چه را می بینی و توجه می کنی به جز من!!!!
آیا می دانستی من تنها کسی هستم که تو هنگامی که حتی از او می ترسی به او پناه می بری؟
آیا می دانستی این من هستم هنگامیکه در دریای گناه و بی خبری و یا ...
در حال غرق شدن هستی به او پناه می بری ولی افسوس که در قدم آخر یاد من میافتی!
ای بنده عزیزم...
ای تویی که این دنیا و جهان هستی فقط و فقط برای تو آفریده شده...
پس از قدم اول مرا بخوان که من همیشه مانند یک سایه در کنار تو هستم.


پس بخوان نام پروردگارت را تا...

اجابت کنم شما را

105648
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 2/23/2013 8:34:42 PM
کاربر مهمان
  پيش از اينها فکر مي کردم خدا؛ خانه اي دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها؛ خشتي از الماس خشتي از طلا
پايه هاي برجش از عاج و بلور؛ بر سر تختي نشسته با غرور
ماه برف کوچمي از تاج او؛ هر ستاره، پولکي از تاج او
اطلس پيراهن او، آسمان؛ نقش روي دامن او، کهکشان
رعدو برق شب، طنين خنده اش؛ سيل و طوقان، نعره توفنده اش
دکمه ي پيراهن او، آفتاب؛ برق تيغ خنجر او مهتاب
هيچ کس از جاي او آگاه نيست؛ هيچ کس را در حضورش راه نيست
بيش از اينها خاطرم دلگير بود؛ از خدا در ذهنم اين تصوير بود
آن خدا بي رحم بود و خشمگين؛ خانه اش در آسمان، دور از زمين
بود، اما در ميان ما نبود؛ مهربان و ساده و زيبا نبود
در دل او دوست جايي نداشت؛ مهرباني هيچ معنايي نداشت
هر چه مي پرسيدم، از خود، از خدا؛ از زمين، از آسمان، از ابرها
زود مي گفتند: اين کار خداست؛ پرس وجو از کار او کاري خداست
هرچه مي پرسي، جوابش آتش است؛ آب اگر خوردي، عذايش آتش است
تا ببندي چشم، کورت مي کند؛ تا شدي نزديک، دورت مي کند
کج گشودي دست، سنگت مي کند؛ کج نهادي پاي، لنگت مي کند
با همين قصه، دلم مشغول بود؛ خواب هايم خواب ديو و غول بود
خواب مي ديدم که غرق آتشم؛ در دهان اژدهاي سرکشم
در دهان اژدهاي خشمگين؛ بر سرم باران گرز آتشين
محو مي شد نعرهايم، بي صدا؛ در طنين خنده اي خشم خدا
نيت من، در نماز و در دعا؛ ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه مي کردم، همه از ترس بود؛ مثل از بر کردن يک درس بود
مثل تمرين حساب و هندسه؛ مثل تنبيه مدير مدرسه
تلخ، مثل خنده اي بي حوصله؛ سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکليف رياضي سخت بود؛ مثل صرف فعل ماضي سخت بود
تا که يک شب دست در دست پدر؛ راه افتادم به قصد يک سفر
در ميان راه، در يک روستا؛ خانه اي ديدم، خوب و آشنا
زود پرسيدم: پدر، اينجا کجاست؟؛ گفت اينجا خانه ي خوب خداست
گفت: اينجا مي شود يک لحظه ماند؛ گوشه اي خلوت، نماز ساده خواند
با وضويي، دست و رويي تازه کرد؛ با دل خود، گفتگويي تازه کرد
گفتمش، پس آن خداي خشمگين؛ خانه اش اينجاست؟ اينجا، در زمين؟
گفت: آري، خانه اي او بي رياست؛ فرش هايش از گليم و بورياست
مهربان و ساده و بي کينه است؛ مثل نوري در دل آيينه است
عادت او نيست خشم و دشمني؛ نام او نور و نشانش روشني
خشم نامي از نشاني هاي اوست؛ حالتي از مهرباني هاي اوست
قهر او از آشتي، شيرين تر است؛ مثل قهر مادر مهربان تر است
دوستي را دوست، معني مي دهد؛ قهر هم با دوست معني مي دهد
هيچکس با دشمن خود، قهر نيست؛ قهر او هم نشان دوستي ست
تازه فهميدم خدايم، اين خداست؛ اين خداي مهربان و آشناست
دوستي، از من به من نزديکتر؛ آن خداي پيش از اين را باد برد
نام او را هم دلم از ياد برد؛ آن خدا مثل خواب و خيال بود
چون حبابي، نقش روي آب بود؛ مي توانم بعد از اين، با اين خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بي ريا؛ سفره ي دل را برايش وا کنم
مي توان درباره ي گل حرف زد؛ صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت؛ با دو قطره، صد هزاران راز گفت
مي توان با او صميمي حرف زد؛ مثل باران قديمي حرف زد
مي توان تصنيفي از پرواز خواند؛ با الفباي سکوت آواز خواند
مي توان مثل علف ها حرف زد؛ با زباني بي الفبا حرف زد
مي توان درباره ي هر چيز گفت؛ مي توان شعري خيال انگيز گفت
مثل اين شعر روان و آشنا:

پيش از اينها فکر مي کردم خدا...
105647
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 2/23/2013 8:22:11 PM
کاربر مهمان
  نردبانی سوی خدا- شهر خدا
سلام و خدا قوت
ممنون که به یاد بنده بودین. در مورد کنکور ارشد باید بگم متاسفانه زیاد جالب نبود. این گرفتاری ما هم گویا بد جور ریاست اوضاع براش شیرین شده و ول کن نیس، انشالله که براش رفع سوء تفاهم بشه و بذاره بره. چند روز یبار فقط برا چند دیقه فرصت می کنم به اینترنت وصل شم؛ انشالله فرصت بشه زود زود میام. التماس دعا دارم.
-----------------------------
جان و جوانیم فدای رهبرم
سلام
ممنون از لطفت خواهرم. انشالله با دعاهای شماو همه ی حرف دلی ها مشکل بنده هم ختم به خیر بشه و بازم در خدمت باشیم.
-----------------------------
زینب - اصفهان
سلام
خواهر خوبم. خوشا به سعادتت...بنده رو هم دعا کن که بدجور ملتمس دعام. انشالله با دعاهای شما از این گرفتاری خلاص شم.
-----------------------------
همه ی همه ی حرف دلی های بزرگوار
با سلام
این روزا خیلی به دعاهاتون نیاز دارم. التماس دعا دارم ازتون.
یا علی
105646
نام: سیف الدوله
شهر: قدس
تاریخ: 2/23/2013 8:10:12 PM
کاربر مهمان
  نام: نردبانی سوی خدا
شهر: شهرخدا

سلام و عرض ادب/

بله دو دسته چهارده تایی تقاضا کرده بودم/

لطفا علاوه بر آنها:

به نیت سلامتی و طول عمر با عزت و برکت مقام معظم رهبری؛ برای بنده ۱۴۰۰ صلوات ثبت بفرمایید/

از رحمات شما صمیمانه سپاسگزارم/یا حق
105645
نام: زينب
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/23/2013 7:49:51 PM
کاربر مهمان
  سلام تنهايي خدا رو شكر خوبم شما خوبي؟ ممنون احوالپرسي كردين

سلام اوا معتمد از هر كجا كه مهدي است انشاالله باز هم شهدا تو رو بطلبن من اولين باره دارم ميرم و ميگن ادم اگه اولين بارش باشه و دعا كنه دعاش مستجاب ميشه اميدوارم من جز از اونا باشم و دعام اجابت بشه دعاگوي همه بودم
105644
نام: علی
شهر: خراسان جنوبی شهزستان قاین
تاریخ: 2/23/2013 7:04:58 PM
کاربر مهمان
  عاشقی دل نمی خواهد

شعور میخواهدومسئولیت

گر فرهاد باشی همه چیز شیرین است
105643
نام: شهید امیر کبیر
شهر: وطن
تاریخ: 2/23/2013 6:55:17 PM
کاربر مهمان
  سلام حافظ دور از وطن ‏
خوش آمدی عزیز عجب نام زیبایی ‏
به قول ان لسان الغیب که غیب گوست:
خوش آمد گل و زان خوش تر نباشد
....
سلام ویژه خدمت خروش ببخشید شعر ی که بالا صفحه است مال شماس

سلام ‏
خدمت ‏.زینب ‏.از ؟اصفهان برای چندمین بار اگه وقت کردید زما یاد کنید
..
<<ابتدا <قبلی 10571 10570 10569 10568 10567 10566 10565 10564 10563 10562 10561 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved