اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 105622 |
نام:
بنده ي خدا
شهر:
جزيره ي مجنون
تاریخ:
2/23/2013 1:23:45 PM
کاربر مهمان
|
بسم الله الذي خلق النور من النور
السلام عليك يا ابا صالح المهدي (عج)
بي تو اي جان جهان ، جان و جهان را چه كنم
بي تو اي سرو روان ، باغ و جنان را چه كنم
بي تو عمرم به خزان ميگذرد برگ به برگ
بي بهار قدم ات فصل خزان را چه كنم
گر رسد دست بدامان تو ، جان خواهد رفت
گر نبينم رخ تو لذت جان را چه كنم
ما مُرديم ، تو ما را سحري ياد نما
بي مسيحاي دم ات ، عمر گران را چه كنم
يا مهدي ادركني
|
|
| 105621 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 1:21:30 PM
کاربر مهمان
|
یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که
مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته
بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری
وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن
و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود
که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور میکردند
که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف
تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر
هستید؟
(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت
را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست
صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید.
آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی
دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق
قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو
جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر
محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
(منبع: نشریه ماه تمام ،شماره 3،ص17).
|
|
| 105620 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:53:07 PM
کاربر مهمان
|
باران که میبارد همه پرندها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند
|
|
| 105619 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:52:42 PM
کاربر مهمان
|
گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان می کردن که چرخ دنیا بدون آنها نمی چرخد
|
|
| 105618 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:52:13 PM
کاربر مهمان
|
یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود
|
|
| 105617 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:51:48 PM
کاربر مهمان
|
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است
|
|
| 105616 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:51:25 PM
کاربر مهمان
|
تنها دو گروه نمى توانند افکار خود را عوض کنند: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان. “وین دایر”
|
|
| 105615 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:51:00 PM
کاربر مهمان
|
یک درخت هرچقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز میشود, طولانی ترین سفرها با اولین قدم. (لائوتسه)
|
|
| 105614 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:50:30 PM
کاربر مهمان
|
در مسابقه بین شیر و آهو، بسیاری از آهوها برنده می شوند. چون شیر برای غذا می دود و آهو برای زندگی. پس: ” هدف مهم تر از نیاز است “
|
|
| 105613 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/23/2013 12:49:54 PM
کاربر مهمان
|
اگر میخواهی دروغی نشنوی ، اصراری برای شنیدن حقیقت مکن
|
|
