اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
105472 |
نام:
مرتضي
شهر:
بيرجند
تاریخ:
2/21/2013 10:31:45 AM
کاربر مهمان
|
با سلام ودرود فراوان به رهبر كبيرانقلاب وشهيدان به خفته ي انقلاب اسلامي ايران وشهيداني كه بادادن خون خوددرخت انقلاب اسلام راآبياري كردندونداي(هل من ناصراينصرني)امام وشهيدان لبيك گفتندوازجان ومال خودوزندگي خودگذشتند.نمي دانم چه طوروچگونه شروع كنم؛ازفراموش راه هدف شما؛ازجاي خالي شما؛ياازدلتنگي هاي خودم.ازاينكه يادم رفته چرارفتيدوجنگيديدوشهيد شديد.بعضي فقط هادلم تنگ مي شود؛براي يكرنگي يكدلي شما؛براي خلوص وپاكي شما؛براي ارزشهاي زيبايي كه به خاطركوتاهي من وامثال من فراموش شده است.دلم گرفته ازچشمهايي كه حيا رافراموش كرده اند؛ازكساني كه يادشان رفته كه اين آرامش وامنيت واستقلال كشورمان مديون خون پاك شماهزاران شهيداست.درآخرازخدامي خواهم كه رهبرعزيزمان رازيرسايه خودش نگه داردو امام زمانمان رابرساندوماراياري دهدتاادامه دهنده راه شماباشيم يادوخاطره شماشهيدان رازنده نگه داريم وكشورمان رادربرابردشمنان داخلي وخارجي حفظ كنيم. به اميدآنكه ماهم روزي جزء شهيدان اسلام باشيم وجان خودرابراي رهبرواسلام فداكنيم.آمين يارب العالمين
|
|
105471 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:31:10 AM
کاربر مهمان
|
آقاي حيدري كاشاني مي گويد: بعد از يك دهه سخنراني در مسجد گوهرشاد, خانمي پيش من آمد و گفت: پسر جوان مريضي داشتم كه شبي حضرت رضا عليه السلام را در خواب ديدم, حضرت فرمود: يكي از دو مريضي جوانت را شفا دادم, مريضي دوم (او را خواهرم در قم شفا خواهد داد) به نزد خواهرم در قم برو. حال كه شما عازم قم هستيد اين شصت تومان را داخل ضريح حضرت بينداز; من چند روز ديگر به قم خواهم آمد. من به او گفتم: شما موقع آمدنتان به مشهد به قم نرفتيد؟ گفت: نه. گفتم: اين فرمايش حضرت گلايه اي بوده از شما كه چرا در طول راه مسافرت به مشهد به زيارت خواهر ايشان نرفته ايد؟
|
|
105470 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:27:40 AM
کاربر مهمان
|
آقاي شيخ عبد الله موسياني نقل كردند از حضرت آيت الله مرعشي نجفي: كه شب زمستاني بود كه من دچار بي خوابي شدم; خواستم حرم بروم, ديدم بي موقع است, آمدم خوابيدم و دست خود را زير سرم گذاشتم كه اگر خوابم برد خواب نمانم, در عالم خواب ديدم خانمي وارد اطاق شد «كه قيافه او را به خوبي ديدم ولي آن را توصيف نمي كنم» به من فرمود: سيد شهاب! بلند شو و به حرم برو; عده اي از زوار من پشت در حرم از سرما هلاك مي شوند, آنها را نجات بده.
ايشان مي فرمايند: من به طرف حرم راه افتادم, ديدم پشت در شمالي حرم (طرف ميدان آستانه)عده اي زوار اهل پاكستان يا هندوستان(با آن لباسهاي مخصوص خودشان) در اثر سردي هوا پشت در حرم دارند به خود ميلرزند, در را زدم, حاج آقا حبيب (كه جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز كرد, من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند وآنها در كنار ضريح آن حضرت مشغول زيارت و عرض ادب بودند; من هم آب خواستم و براي نماز شب و تهجد وضو ساختم.
|
|
105469 |
نام:
تنهای تنها
شهر:
فقط خدا
تاریخ:
2/21/2013 10:26:06 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام خدمت تمامی اهالی حرف دل
جناب اقای مجید از تهران بنده عرض کردم اگر ایمیلتون رو داشتم عرض میکردم که چه مشکلی برام پیش اومده و اونوقت قضاوت میکردین که به این میشه مشکل گفت یا نه چون نمیتونم اینجا مطرحش کنم. در ضمن بنده در خصوص تحصیل نه برنامه ای دارم نه مشکلی منظورتونو متوجه نشدم. خدمت مدیریت محترم حرف دل نیز عرض ارادت دارم در الفور اتاقی به نام شهید اوینی رو دیروز دیدم که ظاهرن در حال راه اندازی هستش میخواستم بدونم این از طرف سایت شماست یا نه .
************* مدیریت حرف دل باسلام این صفحه از سوی سایت نمی باشد. لطفا آدرس آن را برای ما میل کنید.
ومن الله التوفیق
|
|
105468 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:25:34 AM
کاربر مهمان
|
فرمود : جدّم، امام کاظم(ع) در عالم رویا به من خبر داده است، آنگاه مرا به کاظمین برد و در کاظمین به محضر شیخ جلیلالقدر شیخ عبدالحسین تهرانی رفتیم، من سرگذشت خود را برای او نقل کردم، او دستور داد که مرا به حرم مطهّر ببرند. پس مرا به حرم مطهّر بردند و در اطراف ضریح مقدّس مرا طواف دادند، در داخل حرم اثری ظاهر نشد، ولی چون از حرم بیرون آمدم پس از گذشت اندک زمانی عطش بر من غلبه کرد، آب خوردم و حالم دگرگون شد و بر زمین افتادم. با همین افتادن همه چیز تمام شد و گویی کوهی بر پشت من بود و برداشته شد، ورم بدنم رفع شد و زردی چهرهام به سرخی مبدّل گشت و هیچ اثری از بیماری در وجود من باقی نماند. به بغداد رفتم که از موجودی خود چیزی برای هزینه زندگی بردارم، خویشان و بستگانم از سرگذشت من آگاه شدند، مرا به خانه یکی از اقوام بردند که مادرم آنجا بود و گروهی در آنجا گرد آمده بودند. مادرم به من گفت: رویت سیاه باد، رفتی و از دین خود خارج شدی! گفتم: مادر ببین، از مرض و بیماری هیچ اثری نمانده است، مادرم گفت: این سحر است! سفیر دولت انگلستان که در مجلس حضور یافته بود، به عمویم گفت: اجازه بدهید که من او را تأدیب کنم، زیرا امروز او خودش کافر شده، فردا همه ایل و تبار ما را کافر میکند! آنگاه به دستور او مرا لخت کردند و بر روی زمین خوابانیدند و با چیزی که «قرپاچ» نامیده میشود، بر بدنم نواختند. قرپاچ عبارت از یک رشته سیم بود که چیزهای تیزی چون سوزن بر سر سیمها نهاده بودند. سرتاسر بدنم خونآلود شد، ولی اصلاً احساس درد نمیکردم، خواهرم چون وضع اسفناک مرا مشاهده کرد، خودش را به روی من انداخت تا شلاّق زنها از من دست کشیدند و به من گفتند: هر کجا که میخواهی برو! به سوی کاظمین(ع) برگشتم و به خدمت مرحوم شیخ عبدالحسین مشرّف شدم، شهادتین را به من تلقین کرد و من رسماً به آیین اسلام مشرّف شدم.
|
|
105467 |
نام:
کیوان رونما
شهر:
منوجان
تاریخ:
2/21/2013 10:24:45 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها من از این به بعد با نام کاربری(شهید امیرکبیر از وطن )وارد میشم
|
|
105466 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:24:36 AM
کاربر مهمان
|
در ایام مجاورت با حرمین شریفین کاظمین(ع) در بغداد یک مرد نصرانی به نام « یعقوب» زندگی میکرد که به بیماری «استسقاء» (تشنگی سیرابناپذیر) دچار شده بود. هر قدر به پزشکان مراجعه میکرد، نتیجه نگرفت تا مرض کاملاً شدّت یافت و او را رنجور ساخت و از پا انداخت، آن مرد نصرانی میگفت: در آن ایام من همهاش از خدا میخواستم که مرا یا شفا دهد و یا به وسیله مرگ از آن مرض رهایی بخشد.
در حدود سال 1280 هجری قمری بود که شبی روی تخت خوابیده بودم، در عالم رویا یک آقای بزرگوار بلند قد و بسیار نورانی را دیدم که در کنار بستر من حضور یافت و تخت مرا حرکت داد و فرمود: «اگر بخواهی از این بیماری شفا پیدا کنی، تنها راهش اینست که به شهر کاظمین مشرّف شوی و کاظمین(ع) را زیارت کنی تا از این مرض رهایی یابی».
او میگوید: من از خواب بیدار شدم، رویای خود را برای مادرم نقل کردم، مادرم گفت: این خواب خوابِ شیطانی است! آنگاه صلیب و زُنار آورد و بر گردنم آویخت. یک بار دیگر به خواب رفتم و در عالم رویا بانوی مجلّلهای را دیدم که سرتاسر بدنش پوشیده بود، تخت مرا حرکت داد و فرمود: «برخیز که صبح صادق طلوع کرده است، مگر پدرم با تو شرط نکرد که به زیارت او مشرّف شوی تا تو را شفا عنایت کند؟». پرسیدم: پدر شما کیست؟ فرمود : «موسی بن جعفر(ع) است». پرسیدم شما کیستید؟ فرمود : «اَنَا الْمَعْصُومَهُ اُخْتُ الرِّضا(ع)»، من معصومه خواهر حضرت رضا هستم. چون از خواب بیدار شدم در حیرت بودم که چه کنم و کجا بروم؟ به دلم افتاد که به خانه سید جلیلالقدر سید راضی بغداد بروم، به منزل سید راضی بغدادی واقع در محلّه «رواق» بغداد رفتم، حلقه در را کوبیدم، از پشت در صدا زد کیستی؟ گفتم: باز کن. هنگامی که صدای مرا شنید، دخترش را صدا کرد و گفت : «دخترم در را باز کن، او یک نفر مسیحی است که میخواهد به اسلام مشرّف شود». هنگامی که در باز شد و به خدمتش شرفیاب شدم، عرض کردم: از کجا متوجّه شدید که من مسیحی هستم و قصد تشرّف به اسلام را دارم؟
|
|
105465 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:23:38 AM
کاربر مهمان
|
حجتالاسلام قاضی زاهدی شاهد یکی از کرامتهای حضرت معصومه(س) در 20 سال قبل بود که متن آن به شرح زیر است: در حدود بیست سال قبل شبی در حرم مطهّر دعای توسّل برقرار بود و من در دعای توسّل شرکت کرده بودم، در وسط دعای توسّل برق قطع شد و مدّتی حرم تاریک بود تا چراغها روشن شد احساس کردم مردم به نقطه خاصّی در حرم مطهّر همانجا که قبر شاه عباس هست، متوجّه شدند. من نیز به آن نقطه کشیده شدم، دیدم یک دختر 17 سالهای را در میان گرفتهاند و همه متوّجه او هستند. معلوم شد که این دختر از 10 سال پیش به دنبال یک بیماری حادّ و مزمن زبانش گنگ شده بود و برای طلب شفا او را به مشهد مقدّس بردهاند و آنجا متوسّل شدهاند، حضرت امام رضا(ع) در عالم رویا فرمودند: «او را به قم ببرید»، اینک او را به قم آوردهاند و از عنایات حضرت معصومه(س) زبانش گویا شده و شفای کامل یافته است.
|
|
105464 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:19:32 AM
کاربر مهمان
|
حجتالاسلام ابن الرّضا از حاج آقای کشفی از خدمتگزاران حرم حضرت معصومه(س) نقل کردند که در ایام جنگ، شبی از شبها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهّر کریمه اهلبیت آورده بودند، در طرف بالای سر حضرت میلههایی نهاده شده بود که اسرا در داخل میلهها و دیگر زائران در بیرون میلهها مشغول زیارت بودند، یک مرتبه دیدیم که زنی از میان تماشاگران جیغ کشید و بلافاصله یکی از اسرا نیز جیغی کشید. معلوم شد که این اسیر از شیعیان عراقی بوده، به خدمت سربازی رفته، توسّط ارتش عراقی او را اجباراً به جبهه بردهاند و آنجا به اسارت نیروهای ایرانی در آمده است. مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده، به ایران آمده، در قم اسکان داده شده و به کلّی از سرنوشت پسرش بیخبر مانده است. این مادر بیچاره، هر شب به حرم مطهّر حضرت معصومه(س) مشرّف میشده، به خدمت بی بی عرض میکرده: بی بی جان من پسرم را از تو میخواهم. آن شب نیز چون شبهای دیگر به حرم مشرّف شده، برای پسرش دعا کرده، به حضرت معصومه(س) متوسّل شده است که یک مرتبه پسرش را در میان اسیران دیده، بی اختیار جیغ کشیده، پسرش نیز متوجّه مادر شده، متقابلاً جیغ کشیده و این گونه از عنایات حضرت معصومه(س) پس از سالها جدایی، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن میشود. پس از این رخداد جالب، توسط سازمان بینالمللی ترتیبی داده شد که این پسر از اسارت آزاد شده به کانون گرم خانواده برگردد.
|
|
105463 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/21/2013 10:16:20 AM
کاربر مهمان
|
اهل قم، زائرين امام رضا حضرت عبدالعظيم حسني عليهالسلام نقل ميکند: از امام حسن عسگري عليهالسلام شنيدم که ميفرمود: مردم قم و آبه آمرزيدهاند، زيرا جدم، امام رضا عليهالسلام را در شهر طوس زيارت ميکنند. آگاه باشيد! هر کسي ايشان را زيارت کند، و در مسير راه، قطرهي باراني به او برسد، خداوند بدنش را بر آتش، حرام ميکند. پاداش زيارت حضرت معصومه «پيشواي ششم شيعيان فرمودند: «به زودي زماني فرا ميرسد که شهر قم و اهل آن حجت ساير مردم خواهند شد. قم شهر امام صادق «امام جعفر صادق عليهالسلام فرمودند: قم، شهر ما و شهر شيعيان ما ميباشد. قم، پاک و پاکيزه است.» زيارت حضرت معصومه همسنگ زيارت امام رضا امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام: «کسي که حضرت معصومه (س) را در قم زيارت کند، مانند آن است مرا زيارت کرده است. پاداش زيارت حضرت معصومه امام الصادق عليهالسلام: «حضرت صادق عليهالسلام فرمودند: همانا زيارت او برابر با کسب بهشت است.» حرم حضرت معصومه، حرم امامان معصوم امام الصادق عليهالسلام: «آگاه باشيد! همانا حرم من و حرم فرزندانم، بعد از من، قم است. قم، پناهگاه فاطمين حضرت صادق عليهالسلام فرمودند: «زماني که رنج و زحمت و گرفتاري به شما هجوم آورد، به قم روي آوريد؛ زيرا قم پناهگاه فاطميان و محل آسايش مؤمنان است.»
|
|