شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
105362
نام: ﺳﺎﺭا
شهر: ﻻﻫﻴﺠﺎﻥ
تاریخ: 2/19/2013 7:35:45 PM
کاربر مهمان
  ﺳﻼﻡ و ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ
اﺯ ﻛﺪﻭﻡ ﺩﺭﺩﻡ ﺑﮕﻢ, 2ﺳﺎﻝ ﻋﻘﺪ ﻛﺮﺩﻡ اﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﭘﺪﺭﻡ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﻜﻨﻢ,ﺷﻮﻫﺮﻡ 5ﺳﺎﻝ ﺑﻴﻜﺎﺭ اﺳﺖ, ﻓﻮﻕ ﻟﻴﺴﺎﻧﺲ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﺩاﺭﻩ و ﻫﻨﻮﺯ ﻛﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮﺩﻩ, ﺣﺘﻲ ﻛﺎﺭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﺪاﻱ ﻫﻢ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﻓﺮﺩﻱ ﻋﺼﺒﻲ و ﺳﺮﻛﺶ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ اﻳﻨﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻜﺎﺭﻳﺸﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﻙ ﻣﻴﻜﻨﻢ ,ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪا ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻴﺪ
105361
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهرخدا
تاریخ: 2/19/2013 7:01:29 PM
کاربر مهمان
  در کنار کوه بزرگ و بلند
خارج از ده زن نجیبی بود
خانه ای بود آن طرف دیگر
صاحب او زن عجیبی بود

آن یکی خوب وآن یکی بد بود
این دو همسایگان، زمانی دور
آن یکی بود، وقیح و بد کاره
وان دگر هم به پاکیش مغرور

روزی از روزهای سرد پاییزی
زیر رگبار وحشیانه ی باد
کوه راسخ چنان به خود لرزید
زلزله بر تن زمین افتاد

چونکه امداد مردمی‌آمد
سنگ بر خانه‌ها فراوان بود
مرده بودند هر دو همسایه
زیر سنگها، جسم بی جان بود

شب که شد کدخدا به خوابش دید
آن زن نیک را در عذابی سخت
زن بدکاره بود، در باغی
از گل و جویبار و دار و درخت

کدخدا ناگهان پریداز خواب
با خدا گفت ،حرفهای زیاد
وعدهای جهنم ات پوچ است
چون که بردی گناه او از یاد

او که یک زن ِ زناکار است
عاقبت در بهشت برین باشد
او که پاک است و ذاکر ِ قرآن
آخر کارش اینچنین باشد

ای خدا حرف بنده ات بشنو
از هم اکنون دگر زنا کارم
زندگی را دهم به نفس عماره
لذتی جاودان به سر دارم

بعد ِ اندیشه‌های طولانی
غرق شد او به خواب رویایی
لحظه لحظه دید عبادت زن را
تا رسید او به روز رسوایی

روزی از روزها به خوابش دید
آن زن رو سیاه بیمار است
گوشه ای ناتوان به بستر بود
بینوا با اجل به پیکار است

باد هم لحظه‌ها به در کوبید
گفت همسایه اش به فریادی
ای خدا ، مردِ دیگری آمد
رو سیا راچه طاقتی دادی؟

شب گذشت و سحر نمایان شد
هر زمان باد تند بر در زد
زن همسایه با دلی پر خون
آه سر داده حرف ِ دیگر زد

شُست آن شب گناه بدکاره
جنتی را برایش اهدا کرد
کل عمرو عبادت خود را
آن شب او با گناه اعطا کرد

کد خدا ناگهان پریداز خواب
ترس بر صورتش نمایان بود
سالیان دراز این جمله
نقل مجلس میان یاران بود

این سخن را کنون به گوشت گیر
تهمت ناروا نزن ای دوست
از دل کس مگر خبر داری
بر قضاوت فقط خدا نیکوست
105360
نام: مجید
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 7:01:18 PM
کاربر مهمان
  سلام به تنهای تنها از شهر فقط خدا شما برای گشایش کارهاتون وبه اجابت رسیدن خواسته هاتون حتما نسبت به انجام واجبات شرعی و نماز اول وقت دقت نظر داشته باشید و در انجام اونها سهل انگاری نکنید بعد هم نسبت به همه چیز زود قضاوت نکنید به نظر حقیر به حول و قوه ی حق تعالی گره ای ندارید که اسم اون رو بشه مشگل گذاشت پس شکرش رو به جا بیاریدوآخراینکه برای امر تحصیل و دانشتون در حد وسعت قلب کوچکی که دارم دعا میکنم پس کسی که خدا رو داره تنهای تنها نیست.یاعلی.
105359
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر: شهرخدا
تاریخ: 2/19/2013 6:54:16 PM
کاربر مهمان
  سلام برادر ارجمند
آقا کیوان رونما
باور کنید اون شخص من نبودم

من چی کار به عقاید شما دارم

من همین یه نام کاربری رو دارم بنده خدا.این روزام که سرم شلوغه وقت ندارم و نمی تونم خیلی مطلب بذارم.

حالا دیگه بقیه چیزا بر می گرده به وجدانتون که باور کنید یا نه.

105358
نام: مریم
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 6:21:47 PM
کاربر مهمان
  یا بقیه الله............باز هم سه شنبه شب و دلم....
105357
نام: کیوان رونما
شهر: منوجان
تاریخ: 2/19/2013 4:52:51 PM
کاربر مهمان
  سلام ‏
جان و جوانیم فدای رهبر
شما هر چی بخواهید دزباره عشق به رهبر می گویید اما تا ما بیان می کنیم سریع جبهه می گیرید حرف همه ما یکی است ولی هرکسی به طریقی بیان می کند
ادبیات و طرز بیان ها فرق می کند
شما در آن نوشته که نام خود را ذکر نکرده بودید بسیار تند نسبت به نوشته های بنده نظر دادید که ‏(اگر قرار باشد اسلحه بدست کسی بدهد دست شما وامثال شما نمیدهد
‏ و بسیاری حرف ها از این قبیل
...
بسیار تا بسیار ناراحت شدم چون بدون شناخت نظر دادید
105356
نام: تنهای تنها
شهر: فقط خدا
تاریخ: 2/19/2013 4:46:30 PM
کاربر مهمان
  سلام اقا مجید از تهران

بنده هم التماس دعا از شما و تمامی عزیزان دارم
105355
نام: بی نام
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/19/2013 4:45:40 PM
کاربر مهمان
  خدایا دیگه خسته شدم میشه برگردم
105354
نام: امید تاکر
شهر: گنبد کاووس
تاریخ: 2/19/2013 4:38:48 PM
کاربر مهمان
  سعی کنید در رسالت نوکری اهل بیت (ع) ؛ به مرحله باور برسید و مواظب باشید هرگز جز برای رضای خدا کاری نکنید.
105353
نام: امیدم به خدا
شهر: خدا
تاریخ: 2/19/2013 4:31:01 PM
کاربر مهمان
  سلام تارا از بوشهر منم مثل تو شکست خوردم وبرای فراموشی خاطراتم سرکارم باحقوقی کم خدا را هزار بار شکر تو خونه دیونه میشدم خیلی سخته برات دعا میکنم خدا کمکت کنه با حقوق کم سر کار بری بهتره که توخونه باشی و فکر ونیش وکنایه دیونت کنه
<<ابتدا <قبلی 10542 10541 10540 10539 10538 10537 10536 10535 10534 10533 10532 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved