اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
105302 |
نام:
دلتنگ
شهر:
تهران
تاریخ:
2/18/2013 10:35:55 PM
کاربر مهمان
|
سلام من و همسرم تصمیم گرفتیم از هم جدا بشیم خیلی زندگی و همسروبچم دوست دارم اما دیگه از بی توجهی وبی مبالاتی شوهرم نسبت به زندگی خسته شدم هیچ جوره نمی خواد کنار بیاد برام دعا کنید خیلی می ترسم هر نذری بگید کردم حتی فرستادمش کربلا اما نشد امشب تولد امام حسن عسگریه اقا صاحب الزمان رو به مقام پدرش قسم میدم که یه کاری برای زندگیم بکنه یه جوری شوهرم به زندگی برگرده اونا ازدستشون همه کار بر می یاد امامن دستم خالیه کاری جز دعا نمی تونم بکنم
|
|
105301 |
نام:
نردبانی سوی خدا
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/18/2013 10:34:42 PM
کاربر مهمان
|
♥ اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ♥ بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ♥
« إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا. »
همانا خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند ؛ (پس)اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملاً تسليم (فرمان او) باشيد.{ سوره ی مبارکه ی الاحزاب آیه 56 }
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:
« مَن صَلَّی عَلی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ فیمَا بَینَ الظُهرَینِ عُدِلَ سَبعینَ رَکعَهّ. »
هر کس بین دو نماز ظهر و عصر ، بر پیغمر خدا و خاندان او درود فرستد ، برابر با هفتاد رکعت نماز خواهد بود.
☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ خـتـــم صـلـــوات حــرف دل ؛ نوبت شانزدهم ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ *دسته گل صلوات یکصدتایی1الی 2:جناب سیف الدوله گرامی از قدس(جمعا5دسته گل)
*دسته گل صلوات یکصدتایی۳الی۷:خانم ساجده گرامی از شهر انتظار)۵دسته گل) *دسته گل صلوات یکصدتایی۸الی۵۷:عاشق شهدای گرامی از شهر شهدا(۵۰دسته گل)
نکات لازم به توجّه:
◊ این ختم صلوات به نیّت دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت حجّت(عج) و هديه به آن حضرت و اهل بيت معصومين عليهم السّلام می باشد و می بایست همراه با خلوص نيّت و وضو انجام شود تا هديه اي مناسب براي آن بزرگواران باشد. ◊ هر یک از اعضاء محترم حرف دل(قدیمی و جدیدالورود) با اعلام آمادگی خود در فضای معنوی حرف دل ، تعداد صلوات های مورد درخواستشون رو اعلام بفرمایند تا براشون ثبت بشه وبراي ايجاد نظم بهتره بسته ي صدتايي درخواست بشه. ◊ فرستادن صلوات هاي انتخاب شده زمان و مهلت مشخصي نداره و هر موقع که بفرستيد مناسبه امّا فرستادن اون ها به عنوان یک دِین بر عهده ی شخصی که با اختیار کامل درخواست داده هست و اگه امکان فرستادنشون به هر دلیل براش میسر نیست باید اعلام کنه که به نام شخص دیگری ثبت بشه. ◊ به محض پایان هر نوبت ، نوبت بعدی این طرح به حول و قوّه ی الهی آغاز و اعلام خواهد شد.
التمــ♥ــاس دعــ♥ــا.
اَللًّهُـ‗__‗ـمَّ صَـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم
|
|
105300 |
نام:
مهدی
شهر:
برازجان
تاریخ:
2/18/2013 9:44:16 PM
کاربر مهمان
|
زندگی در گروی چیست
|
|
105299 |
نام:
زهرا
شهر:
عشق
تاریخ:
2/18/2013 8:47:43 PM
کاربر مهمان
|
دوست من همیشه رو به نور بایست اگرمیخواهی تصویرزندگی ات سیاه نیفتدهمیشه خودت رانقدبدان تادیگران تورانسیه نفروشندسعی کن استاد تغییرباشی نه قربانی تقدیردررزندگیت به کسی اعتمادکن که بهش ایمان داری نه احساس وهرگز بخاطرمردم تغییرنکن این جماعت هرروزتورایک جورمی خواهندمردم شهری که همه در ان میلنگندبه کسی که راست راه می رود می خندند
|
|
105298 |
نام:
علی
شهر:
کرج
تاریخ:
2/18/2013 8:05:00 PM
کاربر مهمان
|
دلم محبت میخواد
|
|
105297 |
نام:
کیوان رونما
شهر:
منوجان
تاریخ:
2/18/2013 7:51:42 PM
کاربر مهمان
|
زینب از اصفهان سلام بسیار زیبا می نویسید ... جان و جوانیم فدای رهبرم کاش در نوشتن مطالب کمی دقت داشتید شما که به خاطرکمبود یه واژه ناراحت میشید کاش احترام دیگران رو هم نگه میداشتید گمان کنم ارزش احترام از یه واژه بالاتره ..... فیروز جان سلام ممنون که یاد ما بودید
|
|
105296 |
نام:
عاطفه
شهر:
برازجان
تاریخ:
2/18/2013 7:48:16 PM
کاربر مهمان
|
الهم عجل لولیک الفرج
|
|
105295 |
نام:
نردبانی سوی خدا
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
2/18/2013 7:40:00 PM
کاربر مهمان
|
يه روز مسوول فروش ، منشي دفتر ، و مدير شرکت براي ناهار به سمت سلف قدم مي زدند… يهو يه چراغ جادو روي زمين پيدا مي کنن و روي اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه… جن ميگه: من براي هر کدوم از شما يک آرزو برآورده مي کنم… منشي مي پره جلو و ميگه: «اول من ، اول من!… من مي خوام که توي باهاماس باشم ، سوار يه قايق بادباني شيک باشم و هيچ نگراني و غمي از دنيا نداشته باشم»… پوووف! منشي ناپديد ميشه… بعد مسوول فروش مي پره جلو و ميگه: «حالا من ، حالا من!… من مي خوام توي هاوايي کنار ساحل لم بدم ، يه ماساژور شخصي و يه منبع بي انتهاي آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»… پوووف! مسوول فروش هم ناپديد ميشه… بعد جن به مدير ميگه: حالا نوبت توئه… مدير ميگه: «من مي خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توي شرکت باشن»!
نتيجه اخلاقي: اينکه هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه!
|
|
105294 |
نام:
نردبانی سوی خدا
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
2/18/2013 7:38:45 PM
کاربر مهمان
|
آقاي جك رفته بود استخدام بشود ، صورتش را شش تيغه كرده بود و كروات تازه اش را به گردنش بسته بود ، لباس پلو خوري اش را پوشيده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاي مدير شركت جواب بدهد. اقاي مدير شركت بجاي اينكه مثل نكير و منكر ، آقاي جك را سين جين بكند ، يك ورق كاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به يك سئوال پاسخ بدهد. سئوال اين بود: شما در يك شب بسيار سرد و طوفاني ، در جاده اي خلوت رانندگي ميكنيد ، ناگهان متوجه ميشويد كه سه نفر در ايستگاه اتوبوس ، به انتظار رسيدن اتوبوس ، اين پا و آن پا ميكنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه هستند تا اتوبوس بيايد و آنها سوار شوند. يكي از آنها پيره زن بيماري است كه اگر هر چه زودتر كمكي به او نشود ممكن است همانجا در ايستگاه اتوبوس غزل خداحافظي را بخواند. دومين نفر، صميمي ترين و قديمي ترين دوست شما است كه حتي يك بار جان شما را از مرگ نجات داده است. اما نفر سوم دختر خانم بسيار زيبا و جذابي است كه زن رويايي شما مي باشد و شما همواره آرزو داشتيد او را در كنار خود داشته باشيد . حال اگر اتوموبيل شما فقط يك جاي خالي داشته باشد ، شما از ميان سه نفر كداميك را سوار ماشين تان مي كنيد؟؟؟ پير زن بيمار؟؟ دوست قديمي؟؟ يا آن دختر زيبا را ؟؟
جوابي كه آقاي جك به مدير شركت داد، سبب شد تا از ميان دويست نفر متقاضي، برنده شود و به استخدام شركت درآيد.
و اما پاسخ آقاي جك: آقاي جك گفت: من سوييچ ماشينم را ميدهم به آن دوست قديمي ام تا پير زن بيمار را به بيمارستان برساند و خود من با آن دختر خانم در ايستگاه اتوبوس ميمانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار كند
|
|
105293 |
نام:
زحل
شهر:
قائمشهر
تاریخ:
2/18/2013 7:34:05 PM
کاربر مهمان
|
کاش هیچ وقت هیچکس توزندگیش نگه ک ا ش کاش الان تواین ثانیه دقیقه توآغوشت بودم تاقیام قیامت عاشقتم و محتاج آغوش گرمت د و و و و ست داااااااااارم
|
|