اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
10422 |
نام:
لیلای غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/9/2005 2:33:34 AM
کاربر مهمان
|
خدایا ما را ببخش********************
گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از بدی آن اطلاعی نداریم
گناهانی را که میکنیم و با هزار قدرت عقل توجیه میکنیم
|
|
10421 |
نام:
سید محمد حسین
شهر:
تهران
تاریخ:
8/9/2005 2:25:57 AM
کاربر مهمان
|
تمام عشق، عشق وجود، عشق معبود، عشق قیام، عشق قعود، عشق سجود، عشق احمد، عشق محمود، عشق علی، عشق عالی، عشق اعلی، عشق فاطمه، عشق حسن، عشق حسین، عشق ناب احدی...
|
|
10420 |
نام:
لیلای غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/9/2005 2:19:28 AM
کاربر مهمان
|
*************************************
السلام علیک یا ابا عبد الله
*************************************
|
|
10419 |
نام:
رضا
شهر:
تهران
تاریخ:
8/9/2005 2:02:11 AM
کاربر مهمان
|
دایی ناشناس محترم
سلام
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد یعنی چه .
با گفتن یا علی چه عشقی آغاز میشود.
التماس دعا
|
|
10418 |
نام:
لیلای غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/9/2005 1:37:32 AM
کاربر مهمان
|
به نام خدایی که همیشه هست
داداش مهربونم
ناشناس*****************************
سلام
بالاخره تونستم
آدرس ایمیلم در اختیار شماست
برای اطمینان اینجا مینویسم
منتظرم
|
|
10417 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
8/9/2005 12:58:16 AM
کاربر مهمان
|
حلاج دوست خوبم - سلام
متاسفانه مطلبی از شما به میل من ارسال نشده . شاید در آدرس من اشتباه کرده باشید .
اگر زحمتی نبود مجددا ارسال بفرمایید.
همون پیشنهادی که به لیلا خانم دادم لطف کنید آدرس رو در میل خود یاهو کپی پیس کنید از طریق سایت اگر ارسال کنید معمولا به این اشتباه برخورد میکنیم.
از لطفت ممنونم
***********************************************
علی آقا ای تبریز - سلام
ممنون از اینکه بحث عشق و احساس و محبت رو ادامه دادی
اما !!!!!!!! با مرام قرار نشد موضوعی رو یادآوری کنی که جای بحث برای تازه واردا داشته باشه .
من هنوزم میگم : ما مخلصیم
بازم عذر میخوام نیت به نگاه حقیر تنها یه کوچولو راهنمایی بود ولاغیر
***********************************************
لیلا جان - سلام
عزیز چرا خبری ازت نیست . خدای نکرده نکنه شما رو هم ناراحت کردم
**********************************************
آقا رضا - از تهران - عرض سلام
ممنون از اینکه به متن ارسالی توجه نشون دادید. ای به چشم تا اونجایی که اطلاعاتم اجازه بده درخدمتم و نظرات شخصی خودم رو هم میگم تا انشاالله بتونیم روی نظرات هم بحث کنیم.
اما دوست من شما هم مطلب دارید بفرمایید .
یا علی
|
|
10416 |
نام:
سید محمد حسین
شهر:
تهران
تاریخ:
8/9/2005 12:46:56 AM
کاربر مهمان
|
داشتم باهاش حرف می زدم. بهش گفتم دلم واسه امام رضا تنگ شده. یهو بلند شد پشتشو کرد به من. شروع کرد به گریه کردن. پیش خودم گفتم چه اشتباهی کردما. حتماً فکر کرده که دوستش ندارم. رفتم پیشش که بهش بگم منو ببخشه. رفتم جلوش وایسادم، اشکاشو پاک کردم و دستش رو تو دستم گرفتم، بهش گفتم ببخش. گفت تو می دونی من چقدر وقته که نرفتم مشهد؟
یکه خوردم... دیدم از درد فراق دوباره داره گریه می کنه. بهم گفت خوش به حالت که بازم داری می ری مشهد.
خیلی خجالت کشیدم که راجع بهش اینطوری فکر کردم.
|
|
10415 |
نام:
مهسا حسن زاده
شهر:
دهلی نو هندوستان
تاریخ:
8/9/2005 12:40:18 AM
کاربر مهمان
|
با سلام امروز روز شهادت امام هادی است و من این سایت را یافتم و از خداوند ممنونم.لطفن ما غریبان را در غربت با دعای خیر یاد کنید و به همه بگویید قدر ایران اسلامی را بدانند و از برکات ان استفاده کنند .اینجا وقتی دلت برای امام رضا تنگ میشود چاره ای جز یک سلام از راه دور نداری .خدا حافظ.
|
|
10414 |
نام:
حلاج
شهر:
تهران
تاریخ:
8/9/2005 12:34:56 AM
کاربر مهمان
|
بنام خدا
=====
گفتگوی ناپلئون بناپارد با خدا
*****************************
در رویا ها دیدم که با خدا گفت وگو میکنم ...
خدا پرسید : پس تو میخواهی با من گفت وگو کنی ...
من در پاسخ گفتم : اگر وقت دارید ...خدا خندید ..وقت من بی نهایت است ..
در ذهنت چیست که میخواهی از من بپرسی ..
پرسیدم : چه چیز بشر شما را سخت متعجب میسازد ...؟
خدا پاسخ داد : کودکی اشان ..اینکه از کودکی شان خسته میشوند عجله دارند که بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدتی آرزو میکنند که کودک باشند ..
...اینکه آنها سلامتی خود را از دست میدهند تا پول بدست آورند و بعد پول شان را از دست میدهند تا سلامتی اشان را بدست آورند ..اینکه با اضطراب به آینده مینگرند و حال را فراموش میکنند .اینکه آنها به گونه ای زندگی میکنند که گویی هرگز نمی میرند .
و بگونه ای زندگی میکنند که گویی هرگز زندگی نکرده اند و بنابراین نه در حال زندگی میکنند نه در آینده .
دستهای خدا دستانم را گرفت و برای مدتی سکوت کردیم و من دوباره پرسیدم ....
بعنوان یک پدر میخواهی کدام درس زندگی را به فرزندانت بیاموزی ؟
او گفت : بیاموزید که آنها نمیتوانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد . و بیاموزید که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند .
بیاموزید که فقط چند ثانیه طول میکشد تا زخم های عمیق در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنیم . اما سالها طول میکشد تا آن زخمها را التیام بخشیم .
بیاموزید که ثروتمند کسی نیست که بیشترین را دارد ..ثروتمند کسی است که کمترین را نیاز دارد .
بیاموزید که دو نفر میتوانند با هم به یک نقطه نگاه کنند و آنرا متفاوت ببینند.
خداوند لبخند زد وگفت :
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم همیشه ....
.....
...
..
|
|
10413 |
نام:
علی
شهر:
تبریز
تاریخ:
8/8/2005 11:22:01 AM
کاربر مهمان
|
خدا عشق است. (او) به ما عشق می ورزد نه از آن رو که ما انسانهایی شریف و نیک هستیم. عشق خدا به ما علی رغم خطاها و لغزشهایمان پیوسته جاری است. عشق خدا ما را به بلندایی می رساند که از آنجا می توانیم خود را چنانچه خداوند ما را نظاره می کند مشاهده کنیم. آنگاه تشخیص می دهیم ما جسمهایی که به خود پوشیده نیستیم. ما حتی ذهن که می اندیشد نیستیم بلکه پرتوی از اولوهیت هستیم. جی.پی.وسوانی
عمو نا شناس منو یادت میاد؟؟؟؟؟
خوب اگه یادت هم نیاد زیاد فکر نکن من همون علی هستم که کفر می گفتم(البته به گفته شما)فقط خواستم اینو بگم که برگشتم به روزهای گذشته ................
مریضها رو یادتون نره دعاشون کنید
التماس دعا
یا علی
|
|