شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
104062
نام: سیف الدوله
شهر: شهرقدس
تاریخ: 2/3/2013 2:03:16 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه اي

اللهم انصر الاسلام و المسلمین

سلام خدمت همه خواهران و برادران ارجمند

با عرض پوزش فراوان من باب عدم حضور بنده در حرف دل که صد البته از کم سعادتی ام می باشد ،در صورت تمایل دوستان اگر کار ضروری داشته باشند ، می توانند از مدیریت محترم حرف دل شماره ارتباطی بنده را دریافت نمایند.

خدمت به دوستان برایم افتخاری است.


اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه اي

اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم

اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم

اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم
104061
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 2/3/2013 1:57:36 PM
کاربر مهمان
  قربون خال هاشمیت آقا
104060
نام: غریب
شهر: تنهایی
تاریخ: 2/3/2013 1:44:23 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان

اره درسته همه چیز سر به فلک کشیده قیمتاشون نمیدونم اخرش میخوان چکار کنند فقط دم از شهدامیزنند کسی نیست به رهبر وسخنرانی های نماز جمعه توجه کنند که میگند خیلی روو مردم فشار اومده تو این چند وقته دزدی غوغا کرده شدید برای چی به خاطر همین گرونی هاست.
برنجو از در مغازه میدزدند چایی رو میدزدند چند روز پیش مغازه داری صحبت میکرد که چند تا کیسه خالی برنجو پر شن کردم گذاشتم در مغازه که بدونن برنج دارم چون از در مغازم برنج دزدیدند

مکه در مغازه ها باز ومیرن نماز وبرمیگردن دریغ از این چیزا ولی اینجا روز روشن جلو چشمات دزدی میکنند

======================
کاش یکم این هزینه های مکه رو هم کم کنند برای حج عمره نفری سه میلیون تومان باید واریز کنند یکی از اشناهامون چند روزپیش گریه میکرد که چند سال با کم ساختیم از لباس نو زدیم که تونستیم برای مکه اسم بنویسیم ولی امسال که اسممون در اومده نمیدونیم از کجا شش میلیون بیاریم که واریز کنیم واقعا سخته بعد این همه چشم انتظاری حالا مابقی هزینشو نداشته باشی

یکی از دوستان خانوادگیمون میگفت برای حج واجب باید نفری نزدیک شش میلیون واریز کنیم این بنده خدا وضع انچنانی نداره میگفت میرم میفروشم از خودمو که خانومم بره خانومشم میگفت من اینطور راضی نیستم که توبه خاطر من مکه تو بفروشی که من برم وخودت نیایی تویی که انقدر ارزومکه رو داشتی
ولی باید این حرفهارو به چه کسانی زد چرا اینقدر هزینه شاید یک بدبختی که چند سال قبل اسم نوشته ولی حالا که نداره جواب این همه سال چشم انتظاریرو کی باید بده چرا دارن این کارارو میکنند

دعا کنید از این گرونی ها نجات پیداکنیم انشالله
104059
نام: کیوان رونما
شهر: منوجان
تاریخ: 2/3/2013 1:42:40 PM
کاربر مهمان
  کز مایع بیچارگی قطمیر مردم می شود/ماخولیای مهتری سگ می کند بلعام را/
قطمیر:سگ اصحاب کهف
ماخولیا:بیماری و ‏...
بلعام:بلعم باعورا
104058
نام: مریم
شهر: ۸۶۷
تاریخ: 2/3/2013 1:38:37 PM
کاربر مهمان
  نماز ظهرو تو جمکران خوندم واسه همتون دعا کردم تا مشکلاتمون حل بشه .......
104057
نام: المیرادادخواهی
شهر: تهران
تاریخ: 2/3/2013 1:35:41 PM
کاربر مهمان
  ممنون من به کمک شما توانستم نماز و خدا را درک کنم
104056
نام: کیوان رونما
شهر: منوجان
تاریخ: 2/3/2013 1:32:38 PM
کاربر مهمان
  حسین از نجف آباد سلام:
من هم موافقم هر جا خواستید مردم اومدند یه جا شما به خاطر مردم کوتاه بیایید.
بخدا این همه زحمت این همه خون فردا دامن گیر میشه
‏(شرمشان باد زهنگامه رسوایی خویش/این متاع شرف از وسوسه بفروختگان‏)‏
.......
دلشکسته گرامی پس از خانواده شهیدان هستید من عاشق این افرادم که برای دین.وطن ایران بزرگ.ناموس همه چیز خودشون رو دادند خوش بحالت
......
خانم سمیرا از شیراز سلام:
‏ این داستان ها منبع دارند
104055
نام: رویا
شهر: تکاب
تاریخ: 2/3/2013 1:32:29 PM
کاربر مهمان
  رسیدن به هدف نهایی
104054
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 2/3/2013 1:25:18 PM
کاربر مهمان
  یا لطیف...


روزگاری جنگی در گرفت

نمی دانم تو آن روز کجا بودی؟

سر کلاس؟

سر کار؟

سر زمین کشاورزی؟

جبهه؟

یه ویلای امن دور از شهر؟

نمی دانم

اما می دانم خودم کجا بودم ، در گهواره!

روزگاری جنگی در گرفت .

من و تو شاید آن روز به قدری کوچک بودیم که حتی نمی دانستیم جنگ یعنی چه!

و اگر هم کشته می شدیم حتی نمی دانستیم به چه جرمی!

روزگاری جنگی در گرفت و عده ای بهای آزادی من و تو را پرداختند

و امروز تو ای دوست من:

مواظب قدمهایت باش!

پا گذاشتن روی این خون ها آسان نیست.


((اول از خودم شروع میکنم....
امان از فراموشی لاله ها...........))


"" شادی روح تمام شهدا صلوات ""


104053
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 2/3/2013 1:20:04 PM
کاربر مهمان
  نشستن بهلول در مسند هارون:
روزي بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند خلافت را خالي و بلا مانع ديد فورا" بدون ترس بالا رفت و بر جاي هارون قرار گرفت.چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده كردند فورا" بهلول را با ضرب تازيانه از مسند پايين آوردند. بهلول به گريه افتاد و در همين حال هارون سر رسيد و ديد بهلول گريه مي كند از پاسبانان سبب گريه بهلول را سوال نمود . غلامان واقعه را به عرض هارون رساندند هارون آن ها را ملامت نمود و بهلول را دلداري داد و نوازش نمود. بهلول گفت من بر حال تو گريه مي نمايم نه بر حال خود ، به جهت آن كه من به اندازه چند ثانيه بر جاي تو نشستم اين قدر صدمه و اذيت و آزار كشيدم و تو در مدت عمر كه در بالاي اين مسند نشسته ، آيا تو را چقدر آزار و اذيت مي دهند و تو از عاقبت امر خود نمي انديشي؟
<<ابتدا <قبلی 10412 10411 10410 10409 10408 10407 10406 10405 10404 10403 10402 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved