شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
104032
نام: بدبخت ترین آدم دنیا
شهر:
تاریخ: 2/3/2013 10:30:26 AM
کاربر مهمان
  میدونید چرا اسممو بدبخت تریت آدم دنیا گذاشتم چون از خدا خیییییییلی دور شدم خیییییییییلی
دیگه نمیتونم بهش نزدیک بشم تا آخر عمر تو باتلاق گناه افتادم هرچی سعی کردم نشد توبه کنم نشد برام دعا کنید ولی میدونیم که دیگه راهی برای ادم شدن ندارم. دیگه نمیتونم به آرزوهام برسم
104031
نام: زهرا
شهر: ايلام
تاریخ: 2/3/2013 10:25:30 AM
کاربر مهمان
  سلام ب همه دوستان خوبم.
فرشته از شهر غم(خدا کنه ک تو شاديا غرق شي عزيزم) و سميرا از عاشقان.ممنون ک جواب سوالامو دادين هرچند دوس داشتم بقيه دوستان هم جواب ميدادن.حقيقتش سوالاي ک من پرسيدم الان واسه خيليا ترديد و دودلي بوجود آوردن يکيشم خود من،هرچند من هم خودم ب اين واقفم ک تو اولي عقل بهتره و تو دومي ايمان.و خودم هيچ چيز رو باايمانم عوض نميکنم بخاطر هيچکسم حاضر نيستم ذره اي شک ب ايمان واعتقاداتم وارد شه،اما ازاين جهت پرسيدم ک خيالم راحت شه ک خدايي نکرده با تصميمم دل کسيو نشکونده باشم و بعدها مسئوليتي ب گردنم نباشه چون ب قطع و يقين صراط مستقيم رو طي کردن بدون عقل وايمان ميسر نيست.فرشته جان و بقيه دوستان دعا کنيد ک تو اين مقطع از زندگيم ک دوراهي هاي زيادي سر راهمه بتونم با صبر وآينده نگري راه درستو انتخاب کنم.التماس دعاي ويژه.درپناه حق.
104030
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 2/3/2013 10:08:38 AM
کاربر مهمان
  راستین گرامی از غریبم آرام باش
امام باقر علیه السلامفرمودند:
بهشت پیچیده در سختی و صبر است، پس کسی که در دنیا بر سختی ها صبر کند داخل بهشت خواهد شد. و جهنم پیچیده در لذت ها و شهوات است پس کسی که به لذت ها و شهوات نفسانی بپردازد داخل جهنم خواهد شد. کافی، 2 / 89

انشاءالله خدا بهت صبر بده
قوی باش مومن
104029
نام: گل یاس
شهر: غریب
تاریخ: 2/3/2013 10:08:23 AM
کاربر مهمان
  امام صادق(علیه السلام)
در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نمازصبح ، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب.
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست .
(اصول كافی،ج1،ص30)

امام صادق(علیه السلام)
برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.
(جهادالنفس،ح۵۳)
104028
نام: بهاره بزی
شهر: زاهدان
تاریخ: 2/3/2013 9:58:29 AM
کاربر مهمان
  سلام....استادی داشتم....داداشی داشتم....به اسم دلخسته به اسم دلداده به اسم اندکی صبر سحر نزدیک است...مدتیه نیس....رو دله شکستم بنویس خدا که اروم باشم...خطت خوبه خدا؟پس بنویس که بغضام خورده شن.....
104027
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 2/3/2013 9:45:23 AM
کاربر مهمان
  شاد باشید
*********جملات طنز**********
داشتم تو اتوبان میرفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود
و داشت می افتاد باباش هم اصلا حواسش نبود.
رفتم کنارش هر چقدر بوق میزدم نمی فهمید.
آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم :
پس چرا حواست به بچه ات نیس ؟؟؟
یدفعه دو دستی زد تو سرشو گفت :
اصغر پس ننت کوووووووو؟؟!!!!
104026
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 2/3/2013 9:36:49 AM
کاربر مهمان
  خراسان: پسرک همراه پدر خود سوار بر موتورسیکلت به حاشیه شهر رفتند تا از یک آشنای قدیمی دید و بازدید کنند.

خورشید از وسط آسمان به زمین خیره شده بود که این پدر و پسر به کوره آجرپزی رسیدند و موتورسیکلت را در سایه درختی پارک کردند. محمد و پدرش با استقبال گرم آشنای قدیمی خود روبه رو شدند.آنها پس از خوردن یک فنجان چای داغ سر سفره غذا نشستند و آبگوشت خوشمزه ای را نوش جان کردند.

محمد که احساس خوشحالی زیادی می کرد در محوطه کوره مشغول بازی شده بود و به این طرف و آن طرف می دوید. پدر او و دوست قدیمی شان نیز گرم صحبت بودند و باهم خاطرات گذشته را مرور می کردند. اما افسوس که شبح مرگ در تعقیب این پسر ۱۲ساله بود و او آخرین دقایق زندگی اش را با بازیگوشی سپری کرد.

در این لحظه پدر محمد که انگار دل نگران پسرش شده بود از اتاقک بیرون آمد و او را صدا زد. اما پسرک که به این طرف و آن طرف می دوید در برابر چشمان پدرش به داخل کوره آتش سقوط کرد و درحرارت ۸۰۰درجه کوره ای که ۱۲سال، مداوم روشن مانده بود سوخت و اثری از او باقی نماند.

پدر محمد که با دیدن مرگ سوزناک فرزندش کنترلی بر رفتار و حرکاتش نداشت بلافاصله جلو رفت و با گریه و ناله پسر خود را صدا می زد اما هیچ پاسخی از او نمی شنید. او آن قدر به شعله های آتش نزدیک شده بود که خودش نیز از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شدید شد و برای مداوا به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) مشهد انتقال یافت.

پدر محمد هم اکنون تحت درمان قرار دارد اما او هیچ گاه خاطره تلخ این مصیبت حزن انگیز را از یاد نخواهد برد و این حادثه وحشتناک می تواند هشداری باشد برای تمام پدران و مادران که هنگام مراجعه به مکان های جدید، تفریحگاه ها و حتی در مسافرت مراقبت بیشتری از فرزندان خود داشته باشند.
104025
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 2/3/2013 9:32:00 AM
کاربر مهمان
  یالطیف...

خدا
تنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود...
تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت...
تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر می خرد...
تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند...
وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید...
وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود...
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن...


خدایا تنهام نذار...
104024
نام: حسين
شهر: نجف آباد
تاریخ: 2/3/2013 9:30:43 AM
کاربر مهمان
  با درود و سلام و صلوات خدمت آقا امام زمان
اي كاش اين مسولين ما به حرفهاي رهبرمان گوش ميدادند و با همدلي باعث خوشحالي مردم و ارواح شهدا ميشدند يكي به اينها بگه به ارواح پاك شهدا اختلافات شخصي را كنار بذاريد و يه فكري به حال قيمتهايي كه هر روز داره سربالا تر ميره بكنيد كه افراد شيطان باعث دلسرد كردن مردم نشوند ما اين همه خون نداديم كه شماها...
104023
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 2/3/2013 9:30:43 AM
کاربر مهمان
 
مثل مداد باش !
________________________________________
پسرک از پدر بزرگش پرسید :
- پدر بزرگ درباره چه می نویسی ؟

پدربزرگ پاسخ داد :
درباره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی ، تو هم مثل این مداد بشوی !

پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :
- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام !

پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه کنی ، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی :

صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست ، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد .

صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر ) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی ، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .

صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه ، از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصحیح یک کار خطا ، کار بدی نیست ، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری ، مهم است .

صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است .

و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی ، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی ، هشیار باشی و بدانی چه می کنی .
<<ابتدا <قبلی 10409 10408 10407 10406 10405 10404 10403 10402 10401 10400 10399 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved