اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
104022 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/3/2013 9:26:05 AM
کاربر مهمان
|
امواج پراز تلاطم ... اما آرام معنای صفا و شور و اخلاص ومرام ای کاش که ماهم به شهادت برسیم مانند تمام قاصدکها ..... گمنام
|
|
104021 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/3/2013 9:24:47 AM
کاربر مهمان
|
0شهید اندرزگو و امداد امام زمان (علیهالسلام) این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده و شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کردهاند: یک بار مجبور شدیم به صورت قاچاقی از طریق مشهد به افغانستان برویم. بین راه رودخانه وسیع و عمیقی وجود داشت که ما خبر نداشتیم. آب موج میزد بر سر ما و من دیدم با زن و بچه نمیتوانم عبور کنم. راه بر گشت هم نبود، چون همه جا در ایران دنبال من بودند. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان- عجل الله فرجه- شدیم. نمیدانم چه طور توسل پیدا کردیم. گفتیم: «آقا! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب در نمانند، آقا! اگر من مقصرم اینها تقصیری ندارند.». در همان وقت اسب سواری رسید و از ما سوال کرد این جا چه میکنید؟ گفتم میخواهیم از آب عبور کنیم. بچه را بلند کرد و در سینهی خودش گرفت. من پشت سر او، خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب؛ در حالی که اسب شنا میکرد راه نمیرفت. آن طرف آب ما را گذاشتند زمین و تشریف بردند. من سجدهی شکری به جا آوردم و درهمان حال گفتم بهتر است از او بیشتر تشکر کنم. از سجده بر خاستم دیدم اسب سوار نیست و رفته است. در همین حال به خودم گفتم لباسهایمان را دربیاوریم تا خشک شود. نگاه کردیم دیدیم به لباسهایمان یک قطره آب هم نپاشیده ! به کفش و لباس و چادر همسرم نگاه کردم دیدم خشک است. دو مرتبه بر سجدهی شکر افتادم و حالت خاصی به من دست داد
|
|
104020 |
نام:
علی
شهر:
شهرستان سراب
تاریخ:
2/3/2013 9:23:54 AM
کاربر مهمان
|
سلام به تمام هم وطنان عزیزم انشالله همیشه شاد باشین شاد زندگی کنید
|
|
104019 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/3/2013 8:55:29 AM
کاربر مهمان
|
علیکم السلام کیوان گرامی: دایی مامانم و عموی پدرم ما یعنی پدرو مادرم همه فامیلیم ۰۰مادرم با داییش تقریبا همسن بودن مثل برادر و خواهر باهم خیلی خوب بودن یعنی نزدیک هفت سال باهم تویه خونه پدربزرگم زندگی میکردن مامانم مجرد بود به خاطر همین من بهش میگم دایی ۲۳ سالش بود شهید شد
همونی که دلم یه شب گرفت و دعواش کردم اومد توخوابم درست بعد برگشت راهیان بود ۰۰ التماس دعا یاعلی
|
|
104018 |
نام:
سمیرا
شهر:
شیراز
تاریخ:
2/3/2013 8:54:42 AM
کاربر مهمان
|
سلام به خانم زهرا از ایلام ایمیلم باز نمیشه اگه باز شد حتمامی فرستم ........... سلام شیدا جان از مشهد ببخشید جسارتا بسته های ایرانسل بالپ تاب رو می شه بیشتر توضیح بدید.چه جوری راه اندازیش کنیم
|
|
104017 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/3/2013 8:10:53 AM
کاربر مهمان
|
سلام زهرا جان از شهر ایمیل
بین عشق و عقل باید مطابق عقل عمل کرد ۰۰رو عقل که باشه طرف هربدی که به زندگی آینده لطمه بزنه در نظر میگیری و میگی نه
ولی امان از عشق که طرف حتی اگه زشت ترین کارو انجام بده اما چون عاشقی هیچی جز خوبی هاش به نظرت نمیاد
مردم دیده ی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر ترا ذاکر نیست
اما بین عشق و ایمان ۰۰ایمان رو انتخاب میکردم اما بدون عشق هم نمیشه زندگی کرد هردو باهم باشن خیلی زیبان
حالا من یه سوال ازت دارم جوونای امروزی چه جوری عاشق میشن؟؟؟
عاشق چی میشن ؟؟ عاشق کی میشن؟؟؟ آیا ایمان طرف براشون مهمه ؟؟؟؟ ابروی مومن براشون مسئله نیست ؟؟؟ آه چی بگم که دلم پره ۰۰ اگه این خدا نبود نمیدونم ما بنده ها چه میکردیم خدایا ارومم کن ۰۰۰۰
|
|
104016 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/3/2013 7:56:00 AM
کاربر مهمان
|
سلام سارا جان از غریب اگه واقعا مشکل اعصاب با دارو حل میشه برو جلو برا ازدواجش پیش قدم شو یا نه مشکل دیگش جوری که نمیشه زندگی کرد باهاش حالا به خاطر دل شوهرت برو صحبت بکن به دختره همه چیرو بگو برادر شوهرت هرجوری هست خلاصه یه عمر زندگی هست انتخاب و بزار برعمده دختره اگه دختره بگه نه دیگه از دست شما هیچ کاری بر نمیاد
یه عمر زندگی ۰همه دلخوشی و خوشبختی یه زن هم توزندگی شوهرشه
هرچی مصلحت باشه همون میشه تو هیچکاره ای برو صحبت کن الته خدا رو ناظر بدون انشاءالله هیچ مشکلی پیش نمیاد یاعلی التماس دعا
|
|
104015 |
نام:
کیوان رونما
شهر:
منوجان
تاریخ:
2/3/2013 6:25:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت خانم زهرا از ایلام: ایمان بالاتر از هر سه تا هست چون عقل و عشق را در بر داره اگه ایمان باشه مطمئن باشید از هفت آسمان رد میشید و دیگه عقل و عشق پله صعود براتون میشه ولی یه چیزی (عشق =احساس )این خطرناک هست مشورت با پدر و مادر یادتون نره)
|
|
104014 |
نام:
سارا
شهر:
غریب
تاریخ:
2/3/2013 3:12:12 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان حرف دل.یک کمک وهم فکری از شما میخوام من همه چیز را میگم وشما بگین من چه کار کنم.شوهرم میخواد برای برادرش زن بگیره واونم از دختر فامیل نزدیک من پدر ومادر شوهرم چند سال هست به رحمت خدا رفته ولی چند مشکل هست برادر شوهرم پسر خوبی بود واقعا حتی خودم میخواستم یکی ار خواهرم براش بگیرم ولی بعد از فوت پدرش ویکسری مشکلات دیگر مشکل اعصاب پیدا کرد خیلی شدید حالا چند سالی میشه بهتر شده و دارو مصرف میکنه نه زیاد ولی مشکل دیگری هم بود انکه من درزندیگی با برادرش مشکل داشتم ودارم واحساس خوشبختی نمیکنم واقعا برام سخت هست ولی باداشتن بچه هام ودوستاشتن زندگیم تحمل میکنم و اینها باعث شد که برای خواهرم پیش قدم نشوم وخواهرم ازدواج کرد رفت وحالا سن برادر شوهرم 34 سالش هست ودختری را که شوهرم میگه برو با خانوادش حرف بزن26 ساله اش هست میدانم اگر بگم همه خانوادم مخالفت میکنه ولی اگر من اسرار کنم میشه حالا من چی کار کنم میترسم از خدا که بگه از نرسیدن دو جون ویا از رسیدنشون وخدای نخواسته بدبخت بشن منو نفرین کنه دوستان کمکم کنید شما اولین کسی هستین که گفتم فعلا شوهرم از من خواسته ولی من حتی به دختره یا حتی به شوهرم هچی جوابی نگفتم حالا میگیند چه کار کنم ؟خدایا کمکم کن دوستان نظر شما برام خیلی مهم هست یا حق
|
|
104013 |
نام:
سید ثارالله موسوی
شهر:
کاشان
تاریخ:
2/3/2013 2:33:52 AM
کاربر مهمان
|
تو رو به خدا یک نفر به گوش مسئولین برسونه یک مقدار به روند افزایش افسار گسیخته قیمتها نظارت کنه. عملا نظارت کنن نه حرفا
|
|