اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
103992 |
نام:
تنها
شهر:
غریب
تاریخ:
2/2/2013 7:15:52 PM
کاربر مهمان
|
سلام میگن واسه کارهات به خدا توکل کن منم به خدا توکل کردم پس چرا کمکم نکرد چرا نتیجش از همه بد تر شد
|
|
103991 |
نام:
رضا شیخی
شهر:
باغ ملک
تاریخ:
2/2/2013 7:10:56 PM
کاربر مهمان
|
جاتون خالی ! دو هفته ای هست دور طراحی نمایشگاه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستیم .... حسابی خسته ام ...
|
|
103990 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
2/2/2013 7:07:41 PM
کاربر مهمان
|
تنها بازماندهی یک کشتی شکسته به جزیره ی کوچک خالی از سکنه ای افتاد.او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد. اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد.سر انجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارا یی های اندکش را در آن نگه دارد. اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به سوی آسمان میرود.متاَسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.از شدت خشم و اندوه در جا خشکش زد.فریاد زد: "خدایا تو چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟" صبح روز بعد با بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته از نجات دهندگانش پرسید:"شما ها از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟"آنها جواب دادند:" ما متوجه علایمی که با دود می دادی شدیم."
|
|
103989 |
نام:
راضی
شهر:
شاهرود
تاریخ:
2/2/2013 7:05:45 PM
کاربر مهمان
|
هوالمحبوب خدایافقط یه نیم نگاه تو برای من کافیه تابه همه چیزهای که می خوام برسم فقط همین
|
|
103988 |
نام:
سایه
شهر:
تهران
تاریخ:
2/2/2013 6:59:24 PM
کاربر مهمان
|
دلم بدجور شکسته ۲۳ سالمه به یه اواره تکیه کرده بودم که سرم خراب شد فقط میخوام ازتون واسم دعا کنید کسی که دلم شکوند خدا جوابش بده
|
|
103987 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/2/2013 6:58:36 PM
کاربر مهمان
|
کیوان گرامی: زاهدی گفت: روزی به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش اینجا چه می کنی؟ گفت: با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمی دهند، اگر از عقبی غافل شوم یادآوریم می کنند و اگر غایب شوم غیبتم نمی کنند.
گاهی وقتا برا اروم شدن میرم قبرستان یره مزار دایی شهیدم ۰۰دایی و عموی مادر و پدرمه آی خدا ای زندگی
|
|
103986 |
نام:
نسرین
شهر:
تهران
تاریخ:
2/2/2013 6:32:44 PM
کاربر مهمان
|
سلام شیدا جون پس من که همراه اول دارم چه طوری باید اینترنتمو فعال کنم دمت گرم به ما هم بگو دیگه.مرسی عزیزم.
|
|
103985 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/2/2013 6:32:10 PM
کاربر مهمان
|
شیدا جان از مشهد خوبی گلم ؟؟
دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه ـ دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که می گی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه
ـ دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه
ـ دوست یعنی وقت اضافه ... یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه
ـ دوست یعنی تنهایی هامو می سپرم دست تو چون شک ندارم می فهمیش ...
ـ دوست یعنی یه راه دو طرفه٬ یه قدم من یه قدم تو ...اما بدون شمارش و حساب و کتاب
ـ دوست یعنی من از بودنت سربلندم نه سر به زیر و شرمنده
|
|
103984 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/2/2013 6:26:35 PM
کاربر مهمان
|
بهلول و صاحب حساب آورده اند که بهلول به بصره رفت و چون در آن شهر آشنایی نداشت برای مدت کمی اطاقی اجاره نمود ولی آن اطاق از بس کهنه ساز و مخروبه بود به محض وزش باد یا بارانی تیرهایش صدا میکرد بهلول پیش صاحب خانه رفته و گفت اطاقی که به من داده اید بی اندازه خطرناک است زیر به محض وزش مختصر بادی صدا از سقف دیوارش شنیده میشود. صاحب خانه که مرد شوخی بود در جواب بهلول گفت عیبی ندارد البته می دانید که تمام موجودات به موقع حمد و تسبیح خدای را می گویند و این صدای تسبیح و حمد اطاق است . بهلول گفت : صحیح است ولی چون تسبیح و تحلیل موجودات به سجده منجر میشود من از ترس سجده اطاق خواستم زودتر فکری بنمایم
|
|
103983 |
نام:
امیدوار به رحمت خدا
شهر:
همدان
تاریخ:
2/2/2013 6:25:46 PM
کاربر مهمان
|
به نام دا سلام دلم گرفته بود گفتم اینجا حرف دله بنویسم یا حسین یا مظلوم اقا جونم اقاجونم یا حسین یا مظلوم حبیب و زهیروقاسم... این مسلم... یا الله یاارحم راحمین یا ابا صالح المهدی ادرکنی
|
|