شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
10392
نام: لیلای غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/8/2005 4:40:45 AM
کاربر مهمان
  ***********************************
السلام علیک یا علی ابن موسی ارضا(ع)

***********************************
10391
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 8/8/2005 3:39:09 AM
کاربر مهمان
  سلام
***********************************************
جوان دانشجو - سلام - فقط میخواستم بگم حرمت سید رو باید نگه داشت حتی اگه بد باشه . سید از نوادگان پیامبره . شاهد بیارم امام راحلمون رو که در مقام خودش زمان خطای بنی صدر گفت : آقای بنی صدر میدونی که بندرصدر سید بود.
ازت ممنونم و برای رفع مشکلاتت دعا میکنم.
***********************************************
دوست دل غمین من - بینوا از نینوا
میدونم دل غمیگینت قد دل من گرفته و تنهاست . منم دلم برای آقا تنگ شده خصوصا برای خوندن یه نماز صبح باحال تو حیاط مهربونیش
دعای دل شکسته در حریم خدا حرمت استجابت داره اگه سیمت وصل شد برای منم دعا کن
***********************************************



سلام لیلا جان - خوبی - خیلی بامعرفتی - ممنونم ازت
من مخلصتم
میلم در اختیار شماست . اتفاقا حقیقتی رو دوست داشتم بهت بگم و این بهترین راهشه .
***********************************************


حلاج - دوست خوبم سلام
نگران نباش قصد مزاحمت ندارم . میدونی من سعی میکنم اول آدما رو بشناسم بعد از روی شناختم باهاشون ارتباط برقرار کنم . درخصوص تو مهربون من دوست دارم فقط نوشته هات رو بخونم و هرازگاهی عرض سلامی . احساس میکنم از هر جور رابطه ای واهمه داری یا نمیدونم چی توی دلته که تصوراتی توی ذهنت میاد که همه رو ترد میکنی . با این وجود دیگه نیازی نمیبینم چیزی که توی ذهنم هست از شما بخوام که به خاطرش منو قانع کنید.
سعی میکنم مزاحمت نشم. منتظر نوشته ها و درد دلای باصفای شما هستم.

در پناه حق باشید.



یا علی
10390
نام: لیلای غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/8/2005 3:05:10 AM
کاربر مهمان
  ××××××××××××××××××××××××××××××××××××××به نام خدایی که یادش قوت قلب شکستمه
*************************************
مهربونی که زیر بارون لطف بنده هاش همیشه منو غرق میکنه.
بگذریم از اینکه بعضی موقع ها ظرفیتشو ندارم.

قبل از هر چیزی می خوام سلام کنم به داداش مهربون و با وفای
خودم******ناشناس******
حالت چطوره؟
کم پیدایی ، راستشو بخوای دلم برات تنگ شده بود.
برا گمنام آبجی قشنگم هم، دلم تنگ شده
این چند روز تو سایت احساس غریبی می کردم تا اینکه با یه بنده خوب خدا
***جناب حلاج***آشنا شدم.
و باز می گم آن چیزی که ما بنده ها رو به هم ربط میده چیزی نیست جز یاد و نام خدا که هدف خلقت هم چیزی جز این نیست
*************************************
اصل مقصود است باقی همه هیچ
*************************************
دیشب روی حرفاش خیلی فکر کردم
میدونی داداش خوبم ، تا حدودی راست میگه
اما
با الفاظ بازی نمی کنم

به هر حال هر کسی یه جوری با خداش حرف میزنه
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
*************************************
در مورد محبت و عشق هم من معتقدم:

اگه ما نتونیم بنده های خدا رو دوست داشته باشیم و ادعا کنیم خدا رو دوست داریم دروغی بیش نیست.
من همیشه فکر می کنم خدا مثل یه خورشید
و ما بنده هاش پرتوهای نور اون خورشیدیم
پس ما چیزی جدای از اون نیستیم و همه یکی هستیم ولی تو قالبهای متفاوت به نام (تن).
اما می خوام بدونم چرا احساس و محبت مثل یه سمه و خطرناکه
اینو آقای حلاج میگه ای کاش برام توضیح می داد
اما اون لحظه ای که همه فرشته ها از خلقت انسان اعتراض کردندو گفتنداین روی زمین فساد و خونریزی به پا می کنه
خدا در جوابشون فرمود:
فعلا صبر کنید بعد از چهل شبا نه روز که کارخلقت تموم شدخداوند گوهر محبت بود که در نهاد انسان به ودیعه گذاشت که حتی کوه هم قدرت تحمل نداشت و قبول نکردو حتی ابلیس هم به آن راه پیدا نکرد
پس چرا همچین چیزی باید خطر ناک باشه
چیزی که الان مثل یه کلید گمشده است

شاید به جرات می تونم بگم تنها چیزی که دارم همین محبت و عشق به مردمه
به قول شهید چمران:


اگر خدا از من سندی بطلبد قلبم را میدهم
و اگر حاصل عمرمرا بخواهد اشک راتقدیم می کنم
و یا جایی دیگه میگه:


و نمی دانند که بزرگترین ابعاد زندگی را درک نکرده اند و من قدر خود را بزرگتر از آن می دانم که محبت خوش را از کسی دریغ کنم حتی اگر آن کس محبت مرا
درک نکند من بزرگتر از آنم که به
خاطر پاداش محبت کنم یا در ازای عشق تمنایی داشته باشم
من در عشق خود می سوزم و لذت می برم و این بزرگترین پاداشی است که در جواب عشق من به حساب میاید
و الی آخر

بگذریم
اما خوشحالم از اینکه یکی هم مثل من فکر می کنه و حداقل درد دلای منو بازی با الفاظ نمی دونه.
چون که همین الفاظ به خودی خود نمی تونن قشنگ باشن چیزی به نام محبته که اینها رو به هم ربط میده که ما اینو نمی دونیم
راستی می تونم ازتون خواهش کنم آدرس ایمیلتون رو برام بنویسید
منتظرم
لیلا


10389
نام: بينوا
شهر: نينوا
تاریخ: 8/8/2005 2:52:06 AM
کاربر مهمان
  سلام
چي بگم دلم خيلي گرفته دلم برا آقا امام رضا خيلي تنگ شده دلم مي خواد برم به پابوسش بشينم توي حرم نگاه كنم به گنبدش حرف دلم را بزنم تا كه دلم قوت بگيرد .....
10388
نام: حامد
شهر: یز د
تاریخ: 8/8/2005 2:51:00 AM
کاربر مهمان
  مردم از درس فقر
10387
نام: حامد
شهر: یزد
تاریخ: 8/8/2005 2:39:36 AM
کاربر مهمان
  سلام به تمام ایرونیهای با صفا
دلم برای خودم تنگ شده
10386
نام: آنا
شهر: غم
تاریخ: 8/8/2005 2:35:39 AM
کاربر مهمان
  دوستان خوبم از همگي التماس دعا
در اين ايام برادار كوچولوي مرا كه اميد به دعاي شما دارد را فراموش نكنيد
اميد وارم در قيامت از نزديك ببينمتان و ...
10385
نام: حامد
شهر: یز د
تاریخ: 8/8/2005 2:08:34 AM
کاربر مهمان
  صفای زندگی عشق است
10384
نام: علی
شهر: زنجان
تاریخ: 8/8/2005 2:07:35 AM
کاربر مهمان
  سلامبر پسر خاله های زورو یعن پسر خاله های علی هاشمی فرزند محمد هاشمی ساکن در زنجان به شماره شناسنامه ۹۱۰۷ اما پسر خاله ها به ترتیب الفبا کوکه خودشم از نوع بهداشتی ۲ اما این چهار نفر از نظر اکیو تقریبا به یک اندازه هستند شاید من اشتباه می کنم مصطفی ومرتضی نصیری و رسول ومحمد مهدی رضایی وسید محسن موسوی و دختر خواهر کوچلووناز مامانم ملیکا جون علي يارتان
10383
نام: صادق
شهر: زنجان
تاریخ: 8/8/2005 1:57:49 AM
کاربر مهمان
  مگفتیم به کنکور در بیام کار تمام شده است فکرش را نمی کردم که کار تازه شروع شده یه کلام به اذری یاشاسین زنجان سایر ترکلر
<<ابتدا <قبلی 1045 1044 1043 1042 1041 1040 1039 1038 1037 1036 1035 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved