اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
103962 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 4:05:51 PM
کاربر مهمان
|
فرمانده مان مي گفت:مواظب باشيد هر چه دم دستتان مي آيد نخوريد، خصوصا تير و ترکش!!! اينها بيت المال است حساب وکتاب دارد...فردا بايد جوابگو باشيد، مال ملت بيچاره ي عراق است.از گلوي خودشان بريده اند،سر و ته خرجشان را زده اند شندر غاز تهيه کرده اند و داده اند براي مهمات،آنوقت شما راه به راه آنها را ميخوريد و شهيد و مجروح مي شويد!؟!!!آخر اين درست است؟؟؟ شما انصاف نداريد؟؟نشنيده ايد که: «في حلالها حساب و في حرامها عقاب»دنيا ارزش ندارد ، يک ذره جلوي شکمتان را بگيريد...!
|
|
103961 |
نام:
نرگس
شهر:
قزوین
تاریخ:
2/2/2013 4:02:11 PM
کاربر مهمان
|
«یارب العالمین» سلام آقا شهاب گرامی خدا قوت لطف کنید برای من یک جزءو۱۴دسته گل صلوات ثبت بفرمايد .ممنون التماس دعا
|
|
103960 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 3:58:50 PM
کاربر مهمان
|
در یکی از روزها خبر رسید که ابراهیم و جواد ورضا گودینی پس از چند روز ماموریت از پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند.از اینکه آنها سالم بودند خیلی خوشحال شدیم. جلوی مقر شهید اندرزگو جمع شدیم.دقایقی بعدماشین آنها آمد وایستاد.ابراهیم ورضا پیاده شدند.بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند وروبوسی میکردند. یکی از بچه ها پرسید:آقا ابرام ،جوادکجاست؟ یک لحظه همه ساکت شدند. ابراهیم مکثی کرد.در حالی که بغض کرده بودگفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشین نگاه کرد. یک نفر آنجا دراز کشیده بودوروی بدنش هم پتویی قرار داشت.سکوتی کل بچه هارا فراگرفته بود. ابراهیم ادامه داد:جواد! جواد! یک دفعه اشک از چشمانش جاری شد. چند نفر از بچه هابا گریه داد زدند: جواد، جواد! وبه سمت عقب ماشین رفتند!همینطور که بقیه هم گریه میکردند، یکدفعه جواد از خواب پرید!نشست وگفت: چی شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه میکرد. بچه ها با چهره های اشک آلود وعصبانی به دنبال ابراهیم می گشتند.اما ابراهیم سریع رفته بود داخل ساختمان!
|
|
103959 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 3:57:00 PM
کاربر مهمان
|
فاو بودیم ! بچه ها سنگر رو گذاشته بودند رو سرشون، که یوسفی گفت : اومد ! ساکت باشین ! علیرضا، پتویی برداشت و دوید، ایستاد دم درسنگر. یوسفی دوباره اومد و گفت: حالا میاد" لحظه ای گذشت. صدای پای کسی اومد که بپیچید داخل راهرو سنگر. سعید سعید ... برقو خاموش کرد. سنگر، تاریک تاریک شد. صدای پا نزدیک تر شد. کسی داخل سنگر شد. علیرضا داد زد : یا علی! و پتو رو انداخت رو سرشو کشیدش وسط سنگر. بچه ها گفتند : هورا ! و ریختند روش. می دویدن و می پریدن روش. می گفتند : دیگه برای کسی جشن پتو نمی گیری؟ آقا محمد رضا ؟ لحظه ای گذشت اما صدای محمدرضا در نیومد. سعید برقو روشن کردو گفت : بچه ی مَردُمُو کشتید! و بچه ها رو یکی یکی کشیدعقب. کسی که زیر پتو بود، تکونی خورد. خسروان گفت : زنده است بچه ها. دوباره بچه ها هورا کردند و ریختند روش. جیغ و داد می کردند که ... محمد رضا داخل سنگر شد. همه خشکشون زد.نفسها تو گلومون گیر کرد. همه زل زدند به محمد رضا و نمی دونستند چی بگند و چیکار کنند، که محمدرضا گفت : حاج آقا حجتی اومد تو سنگر و شما این قدر سروصدا می کنید. از فرمانده هم خجالت نمی کشید ؟! حرفش تمام نشده بود که همه یه متر رفتند عقب. چیزی نمانده بود که همه سکته کنیم. گیج و منگ نگاه هم می کردیم؛ که حاجی از زیر پتو اومد بیرون و از سنگر خارج شد .
|
|
103958 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 3:52:16 PM
کاربر مهمان
|
گفتم بروم از دوستانم در گردان مجاور مقر احوالي بپرسم،زدم بيرون،هوا به شدت گرم بود، مثل اينکه طاعون آمده باشد يک نفر هم براي دلخوشي در محوطه نبود.صدازدم: (صاحب خونه) يکي يکي سر و کله شان پيدا شد...! (به...به... چه عجب! بابا خبر مي کردي«گرا» ميداديم برادران بعثي با توپخونه آتيش مي ريختن و مقدمتون رو گلوله بارون مي کريم!!!) ديگري از ان سمت گفت:(پسر اطلاع ميدادي تررابي ويژه«قاطر چي» رو ميفرستاديم دنبالت...) من هم براي آنکه کم نياورم گفتم:(حالا چرا زمين هارا شخم زديد!!!) در جواب گفتند :(به ميمنت ورود حضرتعالي،بناست بعد از شخم بدهيم علوفه بکارند که اين مدت روکه اينجا تشريف داريد بي آذوقه نمونين!؟!!!)
|
|
103957 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 3:50:18 PM
کاربر مهمان
|
19- من مرد جنگم (الکی من خالی بندم)
20- مواظب باش ترکش کمپوت نخوری (تابلویی بود جلوی در تدارکات در منطقه)
21-نازش نده گازش بده.
22- نامه رسان صدام (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)
23- نزدیک نشوید شخصی است وضو و نماز را باطل می کند. (دمپایی نوشته)
24- نمی تونی لطفا مزاحم نشو (لباس نوشته خطاب به گلوله)
25- نه خسته دلاور
26- ورود افراد متفرقه (منظور پرنده های آهنین توپ و خمپاره) ممنوع
27- ورود ترکش از پشت ممنوع ، مرد آن باشد که از روبرو بیاید
28- نیش زدن انواع عقرب و رتیل ممنوع (چادر نوشته)
29- ورود شیطان ممنوع (تابلو نوشته ای با زغال)
30- وای به روزی که بسیج بسیج بشه
31- لطفا تک نزنید (روی کفش نوشته شده بود)
32- لطفا خالی نبندید (داخل چادر نوشته شده بود)
33- مسافرکش کربلا (لباس نوشته راننده مینی بوس در خط)
34- می خواهیم بریم کربلا...منم میام...جا نداریم... با تاکسی بیا میدان مین
35- وایسا که اومدم (سینه لباس نوشته ای که پشت آن نوشته بود: بدو که می رسی!)
36- ورود اشیاء داغ مخصوصا ترکش ممنوع (لباس نوشته)
37- ورود پاهای متفرقه اکیدا ممنوع (پوتین نوشته پای شهید)
38- هرکس می خواهد حوری های بهشت را ببیند از این طرف برود (تابلویی بود که فلش آن جهت حرکت به خط مقدم را نشان می داد.)
39- هر که زجرش بیش، اجرش بیشتر.
40- همه از من می ترسند، من از لندکروز (روی تریلی نوشته شده بود)
|
|
103956 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 3:49:42 PM
کاربر مهمان
|
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:
1- لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!!
2- لطفا سرزده وارد نشوید (همسنگران بی سنگر) (سنگر نوشته است و خطابش موشها و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.)
3- مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید.
4- مسافر بغداد (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)
5- معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل (کلاه و سربند نوشته)
6- ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز (در اوایل میادین مین می نوشتند و خالی از مطایبه نبود.)
7- ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع
8-ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع (پشت کلاه کاسک نوشته بود)
9- ورود هر نوع ترکش خمی از 60،81،120 و کاتی به دست و پا و سر و گردن و شکم ممنوع می باشد.
10- مرگ بر صدام موجی
11-لبخندهای شما را خریداریم.
12- لطفا پس از رفع حاجت آب بریزید تا کاخ صدام تمیز باشد.
13- ورود برادر ترکش به منطقه ممنوع
14- لطفا وارد میدان مین نشوید.
15- مرگ بر هزاردام این که صدام است.
16- مزرعه نمونه سیب زمینی (تابلو ورودی میادین مین گذاری شده)
17- مشک آهنی (تانکر آب نوشته)
18- من خندانم قاه قاه قاه (این جمله با خط درشت پشت پیراهن شهید مهدی خندان جمعی گردان عمار لشکر 27 نوشته شده بود)
|
|
103955 |
نام:
ملتمس دعا
شهر:
آشوب
تاریخ:
2/2/2013 3:45:59 PM
کاربر مهمان
|
سلام همه ی حرف دلی های عزیز و مدیریت محترم حرف دل سلام دوستان بنده دو تا سوال از حاج آقا پرسیدم که از شانس بدم نیستن که جواب بدن. ازتون خواهشی دارم و اون اینه که در مورد سوال دومم که راجع به یکی از دوستانم پرسیده بودم راهنماییم کنید. ( در مورد سوال اولم کمک کنید خوشحال میشم) خیلی سعی کردم نظرشو راجع به ولایت تغییر بدم اما متاسفانه اونقدر مغزش رو با دروغ های عجیب و غریب راجع به رهبری پر کردن که سودی نداشت. هر چند بعضی وقتا خیلی تو فکر فرو میره طوری که حس می کنم به حرفای خودش شک می کنه. خودشم همچین تقصیری نداره کل خانواده و فامیلاشون طرز فکرشون اینطوریه. قبول کنیم که خیلی از ماها باید شاکر باشیم که خانواده های ولایت دوستی داریم. التماس دعا یا علی ----------------------------- کیوان رونما - منوجان سلام خدمت برادر بزرگوار ممنون بابت نظرتون. البته بنده خودم بیشتر بخاطر همین نکته که فرمودین( نپذیرفتن ولایت رهبری) هستش که دودل شدم. چون به نظر بنده الباقی به خودش ربط داره. و یه خواهشی داشتم از شما... امروز متوجه شدم شما اسم یکی از دوستانمون یعنی جان و جوانیم فدای رهبرم رو یه جور دیگه می نویسین. جسارته اما گفتم بگم؛ حتما خودتون متوجه نشدین. بازم عذر می خوام که جسارت کردم. التماس دعا یا علی
|
|
103954 |
نام:
شهاب
شهر:
اُمید به رحمت خدا
تاریخ:
2/2/2013 2:54:17 PM
کاربر مهمان
|
.:: یَارَبّ العَالَمین ::.
* برگ گرامی از زیر سقف آسمون ، سلام و عرض ادب.
میزبان هر یک از وبلاگ ها به طور مثال بلاگفا یا پارسی بلاگ و ... هر کدوم قسمتی دارند به نام راهنما که می تونید مواردی رو که در طراحی وبلاگتون بهش نیاز دارید در اون جا پیدا کنید و اگه دیدید باز هم نکته ای مبهم براتون باقی مونده از مسئول فنّی اون میزبان سوال بفرمایید.
معمولاً هر میزبان قالب های متعدّدی رو از قبل طراحی کرده و پیشنهاد می ده و شما می تونید تغییراتی رو بسته به سلیقه تون در قالب ایجاد کنید امّا اگه بخواهید تغیرات کلّی و اساسی در قالب داشته باشید باید با یک طرّاح وب مشورت کنید و کمک بگیرید.
* قالب ساز آنلاین پیچک:
با مراجعه به این آدرس و دادن اطلاعات لازم می تونید قالب آنلاین بگیرید:
http://pichak.net/online-template
* آموزش طراحی قالب وبلاگ پارسی بلاگ:
http://ide.parsiblog.com/Archive/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4+%D8%A8%D8%AE%D8%B4+%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%8A+%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF/
* آموزش طراحی قالب وبلاگ بلاگفا:
http://1001matlab.blogfa.com/post-41.aspx
http://www.aparat.com/v/TfwRq
بنده رو بابت تأخیرم در وظیفه ی پاسخگویی به شما بزرگوار عفو بفرمایید.
موفق باشید.
|
|
103953 |
نام:
سمیرا
شهر:
شیراز
تاریخ:
2/2/2013 2:43:15 PM
کاربر مهمان
|
سلام به اقاشهاب ممنون که زحمت کشیدید منم همه کارشو انجام دادم دیدیم شما ثبت کردیدثبت نکردم یه سوال چرا نوشتید نوبت پایانی .ممنون یا حق
اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ♥ بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ♥
« إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا. »
همانا خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند ؛ (پس)اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملاً تسليم (فرمان او) باشيد.{ سوره ی مبارکه ی الاحزاب آیه 56 }
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:
« مَن صَلَّی عَلی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ فیمَا بَینَ الظُهرَینِ عُدِلَ سَبعینَ رَکعَهّ. »
هر کس بین دو نماز ظهر و عصر ، بر پیغمر خدا و خاندان او درود فرستد ، برابر با هفتاد رکعت نماز خواهد بود.
☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ خـتـــم صـلـــوات حــرف دل ؛ نوبت دوازدهم(نوبت پایانی) ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸
● دسته گل صلوات یکصد تایی 1: ملتمس دعای گرامی از شهر آشوب ● دسته گل صلوات یکصد تایی 2 الی 31: خانم مارال از شهر فراموش شده ها ● دسته گل صلوات یکصد تایی ۳۲الی۳۶:جان وجوانیم فدای رهبرم ◊ نکات لازم به توجّه:
◊ این ختم صلوات به نیّت دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت حجّت(عج) و هديه به آن حضرت و اهل بيت معصومين عليهم السّلام می باشد و می بایست همراه با خلوص نيّت و وضو انجام شود تا هديه اي مناسب براي آن بزرگواران باشد. ◊ هر یک از اعضاء محترم حرف دل(قدیمی و جدیدالورود) با اعلام آمادگی خود در فضای معنوی حرف دل ، تعداد صلوات های مورد درخواستشون رو اعلام بفرمایند تا براشون ثبت بشه وبراي ايجاد نظم بهتره بسته ي صدتايي درخواست بشه. ◊ فرستادن صلوات هاي انتخاب شده زمان و مهلت مشخصي نداره و هر موقع که بفرستيد مناسبه امّا فرستادن اون ها به عنوان یک دِین بر عهده ی شخصی که با اختیار کامل درخواست داده هست و اگه امکان فرستادنشون به هر دلیل براش میسر نیست باید اعلام کنه که به نام شخص دیگری ثبت بشه. ◊ این نوبت ، نوبت پایانی دوره ی اوّل می باشد و تا پیدا شدن بانی ثبت آمار انجام نخواهد شد و ادامه نخواهد داشت و به محض پیدا شدن یک نفر برای ثبت دقیق و مستمرّ آمار ان شاء الله ادامه خواهد یافت.
التمــ♥ــاس دعــ♥ــا.
اَللًّهُـ‗__‗ـمَّ صَـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم
|
|