اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
10372 |
نام:
دل تنگ
شهر:
درد دل
تاریخ:
8/7/2005 2:58:18 PM
کاربر مهمان
|
ده کورهُُُُ ما بخون که آبادی شد
پیدا سَرَِک رجال آزادی شد
حتی به خمینی بد وبیرا گفتند
سرچشمه آن از دوی خردادی شد
لطفا در باره این شعر نظر بدین ــــــــــــ
|
|
10371 |
نام:
سوفيا
شهر:
زاهدان
تاریخ:
8/7/2005 1:08:04 PM
کاربر مهمان
|
دانشگاه قبول بشم
|
|
10370 |
نام:
آرش ايران دوست
شهر:
اروپا
تاریخ:
8/7/2005 11:35:46 AM
کاربر مهمان
|
در نظامي که امثال "وزارت ارشاد" وجود دارد آزادي و دمکراسي وجود نخواهد داشت!!!
سيهروزي چيزي دارد كه كه افراد ترسو را به خود علاقمند ميكند و آن بخاطر وجود امنيت است. چرا كه سيهروزي كمك ميكند تا احساس ترحم و توجه ديگران به سوي خود جلب نماييم و به آنان تكيه كنيم و بهانهايست براي توجيه شكستها و قصورها. بدبختي، هوش فوقالعادهاي نميخواد، هر ناداني را بيآزمون ميپذيرد اما سعادت شور و درك و شعور را طلب ميكند پس بيايد در جرگهي نادان قرار نگيريم
|
|
10369 |
نام:
حلاج
شهر:
تهران
تاریخ:
8/7/2005 9:54:36 AM
کاربر مهمان
|
جناب ناشناس
====
سلام ورحمت الله
..ممنون از نصایح و راهنماییهاتون ...
===
..گرچه کمی جسته گریخته نوشتین ..اما ..اینها اطلاعات اکتسابی یا ذاتی نیست ... بلکه از بدیهیات است ..که شما اینگونه بهش صحه میگذارید ونشان از لطف شماست .
...نمیدونم واقعا مطلب خاصی گفته شده که جای شبهه برا شما گذاشته که حالا باید قانع بشید ..!!!!
وگرچه با اصل حرفتون که مهربونی و صفا نعمت خدادادیست موافقم ..اما لزوما صادقانه صحبت کردن
نافی مهر وصفا نیست ..وباز اگرچه شیرینی و حلاوت در مذاق آدما متفاوته و هرکس از هر چیز خوشش بیاد از اون تعبیر به شیرینی میکنه ..در واقع بنا نیست هر آن چیز که بر وفق مراد من است انجام بشه تا از اون تعبیر به مهر وصفا بشه ...
بلکه معیار سنجش مهر وصفا وشیرینی ....رعایت نکاتی است که من به اون مکلف شده ام ...
ضمن اونکه اندازه گیری همین معیار هم یک راه وروش خاص داره ....
در هرصورت از حرفاتون یک پند گرفتم ...که انشاالله
محفوظ می ماند.
===
و البته تفالی زدم به دیوان خواجه شیراز که خالی از لطف نیست :
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چکنم با دل مجروح که مرهم با اوست
===
یا حق
|
|
10368 |
نام:
سید
شهر:
سوئد
تاریخ:
8/7/2005 9:46:56 AM
کاربر مهمان
|
بار الهی
دستم را به سوی تو دراز کرده ام با دلی شکسته چشمی اشگ آلود از درگاه پاک مقدست تورا سوگند میدهم به عظمت این روز عزیز که ولادت امام بزرگوار امام محمد باقر ع است حاجت همه بندگان خوب خودت را که چشم امید به درگاه تو دارندبر آورده بفرمائی.
ای مومنین من هم به نوبه خودم برای سلامتی و حاجت شما عزیزان سوره آل عمران وآیت الکرسی .و انا انزلنا فی لیله القدر سوره حمد را می خوانم
و من الله التو فیق
|
|
10367 |
نام:
مرضیه
شهر:
سبزوار
تاریخ:
8/7/2005 9:16:20 AM
کاربر مهمان
|
تا تو هستی وغزل هست دلم تنها نیست
|
|
10366 |
نام:
لام لام
شهر:
تبریز
تاریخ:
8/7/2005 8:51:01 AM
کاربر مهمان
|
خیلی دنبالت گشتم و غرق در اندوه نبودن تو
در غریب اباد ذهنم پرسه می زد یاد تو
تبریکی به وسعت سیاهی چشمان نازنینم صغری
|
|
10365 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
8/7/2005 8:14:06 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستای خوب و مهربونم
************************************************
سلام لیلا خانم از اصفهان
و
سلام حلاج دوست واقع بین و کمی تلخ من
**********************************************
لیلا جان چند روزی بود که نمیتونستم به سایت سر بزنم به این دلیل که با همه غرورم شکسته شدم و نیاز شدید به خلوت داشتم که سکوت خلوت منو به سکونی برسونه که در اون با خدا باشم. گرچه با همه ایمانم هنوز از خیر بودن سختی خدا ناآگاهم.
لیلا جان درخصوص صحبتهای حلاج بگذار بهت بگم
البته با اجازه
تصور میکنم حلاج هیچ نیتی برای زیر سوال بردن احساسات لطیف تو نداشته
شاید نوع بیانش که متاسفانه اغلب تلخه و برعکس من و ما بدون کوچکترین احساسی این تصور رو در تو بوجود آورده که .....
عزیزم بیا واقعا احساسات پاک ، لطیف و دست نخورده خودت رو برای جاهایی خرج کن که نهایت لذت رو ببری . گفتگوی خالصانه تو با خدای خودت هیچ نیازی به نشون دادن راه و روش از طرف من و ما نداره .
باور نمیکنم تو به خاطر راهنمایی دوستی که تازه اون هم نگران تو بوده فراموش کنی که در مکانی با خدای خودت حرف میزدی که صدها دلشکسته توش قدم میزدن و شاید حرفای تو مسکن قوی بود برای دردهای دلشون.
یادمه حرف حلاج رو دوستای دیگه با زبون دیگه بهت گفتن . لفظ غریب و غریبی توی اوج حرف زدن با خدا ، خوب ، کمی نامانوسه
تو در نهایت لطف و عشق کردن با خدا از غربت خودت میگی درصورتیکه تصور من خواننده از حرفای تو اینه که باید از عشق و دلدادگی و صفای دلت بگی و خوب چه بهتر که ما غربتزده ها رو هم مهمون دلت کنی .
پس بهتره لوس نشی . قربون دلت برم .
***********************************************
حلاج
مهربونی و صفا نعمتیه که قطعا خدا به هر کسی نداده . شما با این اطلاعات ذاتی یا اکتسابی خودت خیلی جای مهربونی کردن داری چرا این بیان شیرین و شیوا رو تلخ میکنی به نوع حرف زدنت در شماره ۱۰۳۵۶ توجه کن . اینهمه تلخی برای چیه ؟
نه کسی از تو کمک خواسته و نه کسی تو رو نیازمند دونسته . ما همه توی غربت دلمون میاییم سایت تا با درد دل کردن و درد دل خوندن باورمون بشه که الحمدالله بچه مسلمون هنوز زیاده ، منتظرای آقا از درون همین جماعت بیرون میان و تو !!!!!!!!!!!!!!!!!!
مهربونی دلت رو با تلخی میگی .
کاش میتونستم بیشتر از این باهات حرف بزنم جوری که قانع بشم . اما جسارت ندارم حتی پیشنهادش رو بدم.
حلاج دوست خوبم بیا و مهربونی دلت رو با شیرینی و لطف هدیه کن.
لیلا جان منتظرم . سعی کن اشتباه نکنی و با احساسات لطیفت تصمیم نگیری.
یا علی
|
|
10364 |
نام:
مرضیه علیشاهی
شهر:
سرزمین تنهایی
تاریخ:
8/7/2005 7:22:00 AM
کاربر مهمان
|
می خواستم بپرسم فقط باید راجع به امام و آقا نوشت ؟؟؟
|
|
10363 |
نام:
غروب
شهر:
دریا
تاریخ:
8/7/2005 6:34:32 AM
کاربر مهمان
|
خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم وتو چون خود نداری
|
|