شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
10362
نام: حشمت الله
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 6:31:58 AM
کاربر مهمان
  هر انچه براي خود می خواهی برای دیگران نیز بخواه
هر انچه براي خود نمی خواهی برای دیگران نیز مخواه
10361
نام: سمیه
شهر: نمی دونم
تاریخ: 8/7/2005 6:23:04 AM
کاربر مهمان
  خیلی خسته ام خیلی دلم تنگه می خوام فریاد بزنم .
10360
نام: راضیه
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 6:20:24 AM
کاربر مهمان
  الهم عجل لولیک الفرج واحفظ قائدنا الخامنه ای وخذل الکفار والمنافقین
10359
نام: راضیه
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 6:20:20 AM
کاربر مهمان
  الهم عجل لولیک الفرج واحفظ قائدنا الخامنه ای وخذل الکفار والمنافقین
10358
نام: ساقی
شهر: ساغرستان
تاریخ: 8/7/2005 6:17:38 AM
کاربر مهمان
  صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ صلواتٌ
صلوات صلوات صلوات علی محمد
10357
نام: عبدالکریم
شهر: یاسوج
تاریخ: 8/7/2005 5:34:03 AM
کاربر مهمان
  با سلام
من بصورت اتفاقی وارد سایت شما شدم
از زندگی یکنواخت خسته شده ام
10356
نام: ایلار
شهر: مرند
تاریخ: 8/7/2005 5:31:16 AM
کاربر مهمان
  ما به هم می رسیم یا نه
10355
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 8/7/2005 4:58:07 AM
کاربر مهمان
  خانم لیلای غریب از اصفهان ......
سلام ورحمت الله .
...
...خوب ...بماند ...
اما با تعاریفی که شما از عشق کردید مخالفم ...
اگر مجالی داشتید ..کتابهای :
عشق از دیدگاه ابن عربی ..
و سخن عشق ..تالیف دکتر فاطمه طباطبایی ...و مقایسه دیدگاه امام خمینی و ابن عربی در باب عشق را مطالعه بفرمایید .
ضمنا من قصد کمک به کسی رو ندارم ..چون خودم نیازمند کمکم و بی تعارف هر کس خودش میدونه چی کاراست ....با عرض پوزش از اینکه وقت شما و این صفحه رو گرفتم .
===
پاینده باشید وپو ینده وهمیشه سبز در پناه حضرت حق
یا حق
10354
نام: لیلا ی غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 4:55:16 AM
کاربر مهمان
  ادامه....
مطمئن باش خدا صدامو می شنوه
ای کاش خدا رو می شناختم
ای کاش توی معرفت خدا غرق میشدم
ای کاش...
اما میدونی یه چیزی ته قلبم میگه
می رسی به اون چیزی که می خوای
دیگه نمی خوام حرف بزنم چون احساس میکنم

من وتو (آقای حلاج) از هم خیلی دوریم

چون من خدا رو توی احساس عمیقم میبینم
و تو...
من خدا رو تو وجود یه گل می بینم توی پرچم ایی که داره
لطافت خدا رو توگلبرگای لطیفش میبینم
وقتی اونها رو لمس میکنم
دوست دارم اون لحظه هق هق گریه کنم
عظمت خدا رو تو وجود بنده هاش می بینم که بعضی موقعها نمی تونم به چشماشون نگاه کنم و توی آسمونی که توش گم میشم
خدا رو تو پدیده هاش می بینم
و با خودم میگم هیچ هنر مندی با هیچ قلمی نمی تونه حتی عکس این گل رو بکشه چه برسه به اینکه خلقش کنه
می دونی برای اولین بار که گل نرگس دیدم شاید یه رب -(۱۵دقیقه)بهش خیره شده بودم
یادم نمی ره اما اون گل با اون کوچیکی ولی خیلی قشنگ بود

اره آقای حلاج من خدامو اینجوری شناختم
توی احساسی که خدا بهم هدیه داده
وتو
نمی دونم
اما اینو میدونم که هر چی باشه قشنگه
چون همون هم ماله خداست
منو ببخش اگه تند حرف زدم البته مثل حرف زدن خودت بود
برای همیشه خدا حافظ
لیلای غریب
10353
نام: لیلا ی غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 4:24:25 AM
کاربر مهمان
  یا حق
دوباره سلام
جناب آقای حلاج از تهران***********

اول از هر چیزی ممنونم که ایرادهای منو
متذکر شدی
به قول شما شاید کمی احساسی باشم
اما نا امید نیستم
و اسیر لفظ و کلمات هم نیستم
و مهمتر از همه (غریب )هم نیستم
اگر چه با لفظ غریب خودم را معرفی کردم
ولی...
شما متا سفانه به الفاظ توجه میکنیدو به
ظاهر کلمات چه بسا که در پشت این کلمات
رازهایی نهفته است
که من میدانم و خدایم
اگه نوشته های قبلی منو خونده باشید
از خدا خواستم غریب تر باشم
حتی به خدا گفتم این غریبی کمه

منظورم این بوده که نمی خوام با غیر تو آروم بشم
اگه همیشه برات سواله که مگه میشه برا خدا نوشت؟

بهتره برات سوال باشه مگه میشه آدم درد
دلای بقیه رو کپی پیست کنه توی حرف دل
منو ببخش چون همیشه برام سواله که چرا
جناب حلاج
چرا همیشه حرفا و درد دلای بقیه رو مینویسه
چرا حرفهای خودشو نمی زنه
و من میگم مگه میشه آدم ...
چون اونها حرفهای تو نیستند درد دل بقیه هست
من هیچوقت تو نوشته هام از خدا گلایه نکردم
و از نا امیدی حرف نزدم
می تونی از خدا بپرسی
ببین خدا این بنده هات چطور دل منو میشکنن
به خیال خودشون...
راستی مطالبی که مینویسی
خیلی طولانیه
اگه لطف کنید کمتر باشه بهتره
شاید هم اگه آدرس سایت رو بدی بهتر باشه
تا اینقدر تو زحمت نیفتی

خدایا منو ببخش اگه بندتو از خودم رنجوندم
شاید.......................
مهربونم****************************
یه عاشق همیشه بیقراره
دوست خوبم حلاج************************
عشق یعنی هر چی تناقض با هم
امید در عین نا امیدی
خوف در عین رجا
صبر در عین بی صبری
شاید تا حالا عاشق نشدی
اما من یه عاشقم
می دونی فرق من با بقیه چیه
اینه که عشقمو هیچوقت ندیدم
و با یادشه که دارم زندگی میکنم
با ذکرشه که دلم آروم میگیره
حلاج
***********************
می دونم که می خوای بهم کمک کنی
اما برا یه عاشق صبر مفهومی نداره
اگه دعا میکنم خدایا منو از این تن رها کن اگه میگم خدایا منو به وصال برسون
برای اینه که خسته شدم
بعضی موقعها از این آدمهایی که خیلی دوسشون دارم دلم میگیره
اما باز به خدا میگم هر چقدر که بد باشن
بنده های تو هستند
و من نوکرشونم
اما
<<ابتدا <قبلی 1042 1041 1040 1039 1038 1037 1036 1035 1034 1033 1032 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved