شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
103632
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:53:20 PM
کاربر مهمان
  اگر کار و کوشش با محبت توام نباشد پوچ و بی ثمر است ، زیرا اگر شما با محبت به تلاش برخیزید ، می توانید ارواح خویش را با یکدیگر گره بزنید و آنگاه ...
همه ی شما با خدای بزرگ پیوند خورده اید.
103631
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:49:55 PM
کاربر مهمان
  خدایا مرا ببخش بخاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود...
103630
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:46:23 PM
کاربر مهمان
  به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید ...
به شبنم این بهانه های کوچک است که ...
در دل ، سپیده می دمد و جان تازه می شود.
103629
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:45:12 PM
کاربر مهمان
  گاهی برخی از برکات خداوند با شکستن تمامی شیشه ها وارد می گردند .
103628
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:43:49 PM
کاربر مهمان
  منتها این کار برنامه‏ریزى مى‏خواهد. مراقب باشید شادى در مردم با لودگى و ابتذال و بى‏بندوبارى همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادى داده نشود. همه‏جور مى‏شود به مردم شادى داد؛ از نوع صحیح آن شادى داده شود.
گاهى اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال مى‏کند؛ گاهى هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آن‏طور شادى را ایجاد کند. شادى کردن و شادى دادن به مردم، به‏معناى لودگى نیست.
یکى از آقایانى که در صدا و سیما گاهى صحبت مى‏کند و مصاحبه‏هاى خوب و صحبتهاى خوبى دارد - من گاهى گوش کرده‏ام - اصلاً شوخى نمى‏کند؛ اما تعبیرات و کیفیت بیانش طورى است که انسان گاهى بى‏اختیار لبخند به لب مى‏آورد؛ این‏طور خوب است.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار رییس و مدیران سازمان صدا وسیما11/09/89
(گاهى یک لبخند شما، از دارو و درمانى که براى این بیمار به کار میرود، ارزشش بیشتر است، اثرش بیشتر است. بیمار دچار آشفتگى است، دچار ناراحتى است - بخصوص بیماران سخت - کمک به او، فقط کمک به جسم او نیست؛ جسم او را با دارو و درمان و تزریق و تدابیر پزشکى بایستى علاج کرد؛ اما روح او با محبت، با لطف، با نوازش، با مهربانى درمان میشود. گاهى این درمان روحى، حتّى جاى درمان جسمى را هم میگیرد؛ این، هم علمى است، هم به تجربه ثابت شده است که شادى روح انسان، شادى عصبى و احساسى انسان، بر روى جسم او تأثیر مثبت میگذارد)
103627
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:43:18 PM
کاربر مهمان
 
این جمله از کیست؟
( یکى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است)
الف) چارلی چاپین
ب) دکتر شریعتی
ج) فرانسیس بیکن
د) آیت الله خامنه‌ای
زیاد فکر نکنید، گزینه صحیح (د) است. شاید خیلی از شما خوانندگان جملات آیت‌الله‌ ‌خامنه‌ای پیرامون لبخند را نشنیده باشید.
وقتی کلیپ صوتی سخنان رهبری راجع به لبخند را از تلفن همراه برادرم شنیدم، برایم خیلی جالب بود که رهبرمسلمین جهان صحبت از شادی و ضرورت داشتن لبخند در جامعه سخن به میان می‌آورد.اما بسیاری از ما شیعیان نسبت به این مهم بی توجه هستیم.
از زمان های گذشته تا کنون دشمنان اسلام سعی در سیاه نمایی و خشن بودن مسلمانان را داشته اند.این قضیه را میتوان از فیلم‌های دنیای غرب متوجه شد که مدام به مخاطب خود القا میکنند که مسلمانان افرادی عبوس، عصبانی، خشن و غیر لطیف هستند.
حال سخنان بسیار زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب پیرامون لبخند را میخوانی:
یکى از مقوله‏هاى بسیار مهم و یقیناً یکى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است. لبخند یکى از نیازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بى‏شادى و بى‏لبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى، زندگى با لبخند است.
حضرت على فرمود: «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه»؛ اگر غصه‏یى دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن این‏طورى است. لبخند و شادى مؤمن در چهره‏ى اوست. اصلاً چهره‏ها باید شاد باشد.
اگر با چهره‏ى خودتان مى‏توانید به جامعه شادى بدهید، باید این کار را بکنید. شادى لازم است و باید آن را براى مردم تأمین کرد؛
103626
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:32:40 PM
کاربر مهمان
  شهاب - امیدوار به رحمت خدا
سلام خدمت برادر بزرگوار. خدا قوت. لطفا یک جزء برا بنده ثبت بفرمائید. ازتون التماس دعای ویژه دارم.
یاعلی
--------------------------------
سمیرا - شیراز
خسته نباشی عزیز دل. بی زحمت ۵ دسته صلوات برام ثبت کنین. زنده باشی. التماس دعا . یاعلی
--------------------------------
سلام به همه ی برادرا و خواهرای حرف دل
انشالله روزی برسه که همه اینجا فقط از شادی هاشون بنویسن...آمین.
بنده این روزا خیلی به دعاهاتون احتیاج دارم.آقا شهاب،برادر سیف الدوله،شیدای عزیز،جان و جوانیم فدای رهبرم، زینب سلامات(به شهدا نزدیکی الان خواهرم؛فراموشم نکنی)،مارال،راستین،دلشکسته،سوگند،سمیراها،آسمان،آقا کیوان،آقامجتبی،غریب امام هادی،نسرین،تنین،الهام ها،زهرا،فاطمه،سردرگم و بقیه که همه عزیزن برام.خواهش می کنم دعام کنین. بایه صلوات یا هر طور که دوست دارین.
التماس دعای فراوان
یاعلی
103625
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:14:02 PM
کاربر مهمان
  در طول مسير سبا مي‌گفت: «خونه آقا چرااين طوريه؟ اين همه مهمون چه طوري ميخوان جا بشن؟ خونه آقا مبل داره؟..»
به محل مورد نظر رسيديم، سخنراني حاج آقا پناهيان شروع شده بود و سبا همچنان چشم مي‌گردوند تا آقا را ببيند؛اين دختر كوچولو در صفحه نمايش حسينيه امام خميني(ره) تصوير امام خامنه‌اي را كه مي‌ديد، فرياد مي‌زد: «آقا...» خانم‌ها هم به صداي او برمي‌گشتند نگاه مي‌كردند.بهانه‌گيري‌هايش شروع شد كه منو ببر پيش آقا ميخوام از نزديك ببينم و نارنگي رو بدم...بعد از بهانه‌گيري‌ها خوابش برد، من هم نارنگي ‌را از جيب لباسش برداشتم كه اگراز خواب بيدار شد، دوباره بهانه نگيرد؛ آخرهاي برنامه و بعداز مداحي سعيد حداديان، سبااز خواب بيدار شد، دوباره سؤال‌هايش شروع شد، وقتيكه ظرف شام را ديد با چشمهاي خواب‌آلود و تبسمي كه روي لب‌هايش بود، پرسيد: «اينو آقا داده براي من؟...».كم كم جمع كرديم كه بسمت خانه برگرديم، شب باراني و پياده از بيت تا مترو با سباي شيطون، صفايي داشت.داشتيم به نزديك منزل مي‌رسيديم كه سبا دستش را داخل جيبش كردو با هيجان گفت: «عمه! نارنگي توي جيبم نيست، شايدافتاده باشه خونه آقا. آخ جون آقا ميره و نارنگي رو برمي‌داره...».
103624
نام: ملتمس دعا
شهر: آشوب
تاریخ: 1/29/2013 11:13:29 PM
کاربر مهمان
  از وقتي كه «سبا» كوچولوي ما،زبان بازكرد،وقتي تصويرامام خامنه‌اي را درتلويزيون و يا روي ديوار مي‌ديد، فرياد مي‌زد:«آقا،آقا...».سال گذشته يكي دو بار توفيق شدكه در مراسم شب‌هاي محرم به حسينيه امام خميني(ره)بروم، وقتي مي‌آمدم به او مي‌گفتم«رفتم خونه آقا» او مي‌گفت «عمه!آقا چي مي‌گفت..،نگفت سبا چی‌كار ميكنه؟».
خيلي دوست داشت با من بياد، چون پارسال نتونستم اين دختركوچولوي 3 ساله را با خودم به بيت ببرم، به خودم قول دادم كه امسال يك شب باهم بريم بيت.
شب سخنراني حاج آقا پناهيان قسمت شد كه من و سبا حركت كنيم به سمت بيت؛ چفيه‌اي كه از بيت به دستم رسيده بود،روسري سبا بود و مادرش سربند يازهرا(س) را هم روي پيشاني‌اش بسته بود، سبا با رضا، داداش 15 ماهه‌‌اش خداحافظي كرد و براه افتاديم.ساعت 4و نيم بعداز ظهر نزديك ايستگاه مترو علي‌آباد رسيديم، هوا باراني بود و دستاي سبا داشت، سرد مي‌شد؛در پله‌هاي برقي يك سربازوظيفه دوتا نارنگي از جيبش درآورد و به سبا داد. سبا هم گرفت و گفت: «عمه، شهيد بمن نارنگي داد» سبا به سربازها مي‌گويد «شهيد».نارنگي‌ها در جيب لباس گرم سبا جا گرفت؛ سبا كه بعد از ظهر را هم نخوابيده بود، توي مترو خوابش برد، بعد از عوض كردن خط و رفتن به سمت خط چهارراه وليعصر(عج) از خواب بيدار شد؛ براي خواندن نماز مغرب به ايستگاه مترو رفتيم، سبا هم ايستاد و نماز خواند و بعد از نماز يكي از نارنگي‌ها را از جيبش درآورد و گفت: «عمه!بيا يكي از نارنگي‌ها را باهم بخوريم،يكي ديگه روهم ببريم براي آقا..».يكي از نارنگي‌ها را خورديم، از مترو چهارراه وليعصر(عج) بسمت بيت رفتيم،كوچه حسينيه خيلي شلوغ بود؛ سبا مي‌گفت: «اينها هم ميخوان برن خونه آقا؟!» گفتم :«بله». از محل برگزاري مراسم به سمت بالا كه ميرفتيم، مارا به طبقه سوم راهنمايي كردند،
103623
نام: امیدوار به رحمت خدا
شهر: همدان
تاریخ: 1/29/2013 11:09:08 PM
کاربر مهمان
  سلام بر همه دوستان
ممنونم از نسرین خانوم و لطفی که کردید
تبریک می گم به عاشق شهدای عزیز واقها ارزویه خوشبختی می کنم برات خواهر عزیزم برا منم دعا کن
خانوم محمدی از شهر زیبایی ها دلمون براتون تنگ شده مادر بزرگوارم من مطمئنم با سلامت کامل بیشتر به ما سر میزنید شما از دوستان قدیمی سایت هستید منتظر ارامش همیشگیتون هستم
***************************************
دیدن اشک پدر سخته به والله
اقا جونم اقا چی شده چه خطای بزرگیه اقا
اقا جونم تا حالا تو زندگیم همه چی دادی بهم اقا غلط کردم از سه سال پیش تا حالا اقا التماستون می کنم اقا به حرمت این اقا سید ببخشیدم اقا اقا به حرمت شهید علم الهدی ببخشیدم شرمنده ام سر افکنده اقا سخته همه چیزها اقا کمکم کن تا حالا دست رد به سینم نزدید اقا اقاجونم...
بچه ها واقعا محتاج دعا هستم چه روزها که در عمرم ندیدم ...

اللهم عجل لولیک الفرج
<<ابتدا <قبلی 10369 10368 10367 10366 10365 10364 10363 10362 10361 10360 10359 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved