اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
102482 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
1/19/2013 2:26:56 PM
کاربر مهمان
|
هرکه را چون اشک جادادم به چشم
عاقبت بی آبرویم کرد و بررویم چکید
|
|
102481 |
نام:
باران
شهر:
عشق
تاریخ:
1/19/2013 2:22:21 PM
کاربر مهمان
|
چرا بارون نمیاد ؟
|
|
102480 |
نام:
راستین
شهر:
غریبم
تاریخ:
1/19/2013 2:17:34 PM
کاربر مهمان
|
مرگ وزید و دود سیگارت در مه آلودگی جاده گم شد;آنقدر "اتفاق" بودی که سرانجام از ریشه افتادی... دوباره دلتنگش شدم خیلی دلم تنگشه روزگار اگه هزار بار هم نبودنت رو بهم دیکته کنه بازم نمره م صفر میشه... نبودنت رو،یاد،ن می گی رم... خدایا حاجت دارم امیدم هم فقط به توئه.فقط تو .ناامیدم نکن.شیدا جان منم امشب واسه سلامتی تنین صلوات میفرستم.خدایا خوبش کن دوستمو.آمین.
|
|
102479 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
1/19/2013 2:17:17 PM
کاربر مهمان
|
سلام شیدای عزیز از مشهد
خوبم ۰۰۰الحمدلله ۰۰۰۰اما دلم درد میاد وقتی صیغه بودم دوروز کنار نامزدم نبود اون وقت پشت سرم میگن عقد بود طلاق گرفت امان از حرف مردم ۰۰ میترسم با وجود این حرفها جلوی ازدواج بعدیم گرفته بشه ۰۰ هرچند اگه خدا نظر کنه مرد م هیچکارن ۰۰ای خدا درد دلمو به کی بگم جز خودت یا امام رضا ۰۰یا امام رضا ۰۰ به قرآن دلم درد اومده ۰۰ خدایا دلم درد گرفته میشنوی میدونم میشنوی ۰۰یا امام رضا دلم شکسته بغض خفم میکنه کجا برم جز دره خونه خدا و ائمه پناهی جز شما ندارم ۰۰ منو از زمین محو کن خدا دیگه تحمل نیش و کنایه ندارم ۰۰دیگه تحمل ندارم یا امام زمان یا امام حسین ۰۰خدایا اگه بهم صبرندی داغون میشم شیدای عزیز دعام کن دلم اروم شه و صبرم زیاد تا توزندگی کم نیارم اه اه اه شکررررررررررررررررر خداااایا شکرت هزار مرتبه شکرت راضیم به رضایت
پرورگارا واگذار کردم به خودت ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
گاهی با یک قطره لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام قلبی اسوده میشود
گاهی بایک کلمه انسانی نابود میشود
گاهی بایک بی مهری دلی میشکند
مراقب بعضی یکها باشیم درحالیکه ناچیزند ، همه چیزند
یا حق التماس دعا
|
|
102478 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
1/19/2013 1:56:53 PM
کاربر مهمان
|
سلام حاج آقا خسته نباشید. حاج آقا مسئولین محل کار من این اجازه رو بهم دادن که هر روز نهار سفارش بدم(از پول اینجا که دستِ خودِ منه)
من قبلا چون شک داشتم پرسیدم (از سایت نهاد و با توجه به مرجع تقلیدم که حضرت آقا هستند) جوابی که دادند این بود که اگه برای غذام بودجه ای در نظر گرفتن خوردن اون غذا برام هیچ مسئولیت و اشکال شرعی نداره.
اما چیزی که باعث شک من میشه اینه:
بودجه ای وجود نداره و فقط و فقط بخاطر این می گن اینجا نهار و شام بخورم که مبادا یک لحظه برم خونه و کارهاشون بمونه.چون تقریبا میشه گفت اینجا همه کارا به عهده منه.و فقط به اندازه دو ساعت تایم کلاسم در هفته میذارن به خودمو کارام برسم!!!که اونم هر چند وقت یه بار رفتنم رو کنسل می کنن. و پولی هم که دست منه از محل درآمدمونه که قانونی باید تحویل بدیم اما چون هزینه هامون بالاست مجبوریم از روی اون پول خرج کنیم.
حالا موندم حکم شرعی اون غذا چیه؟
واقعا با توجه به این شرایط بلامانع میشه یا نه؟
و اگه مشکلی داره لازمه که من پول تمام اون غذاهایی که تاحالا خوردم رو جایگزین کنم؟
|
|
102477 |
نام:
بنده خدا
شهر:
امید به رحمت پروردگار
تاریخ:
1/19/2013 1:54:10 PM
کاربر مهمان
|
درود آقای سیف الدوله عزیز یه استخاره هم برای بنده حقیر بگیرید
|
|
102476 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
1/19/2013 1:17:16 PM
کاربر مهمان
|
0000000000000000000000000000000 حضرت علی(ع)صحنه مرگ راچنین بیان می فرمایند: درلحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شودرنگ می پرد. مرگ می آید.زبان می گیرد.انسان هنوزمی بیندومی شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد.فکرش کارمی کند.باخودفکرمی کندکه عمرش رادرچه راهی صرف وتباه کرده وایامش راچگونه سپری کرده است؟درآن لحظه ازاموال وثروت هایی که درطول عمرش جمع کرده یادمی کندوباخودمی گوید:این اموال راازچه راهی بدست آورده ام وفکرحلال وحرام آن نبودم اکنون گناه وحسابش بامن است ولذت وبهره اش بادیگرانُ ولی مامورمرگ همچنان روح اوراازاعضای اوجدامی کندتازبان وگوش هم ازکارمی افتدوفقط چشمانش می بیندوبه اطراف خودنگاه می کندوتلاش ووحشت حرکت اطرافیان خودرامشاهده می کند.دیگرنمی شنودوحرفی هم نمی زند.درلحظه آخرروح ازچشم هم گرفته می شودواومانندمرداری درمیان دوستان وبستگان می افتدوهمه ازاومی ترسندوازکنارش فرارمی کنندوپس ازاندکی اورابه خاک سپرده ازاودورمی شوندواورابه دست عملش می سپارندوبرای همیشه ازدیدارش چشم می پوشند.! درروایات آمده جان کندن انسان گنه کارشبیه کندن پوست ازبدن حیوان زنده است.وهنگام مرگ خوبان بشارتی به آنهاداده می شودکه چشمانشان روشن شده(جایگاهشان رادرآن دنیامی بینند)به مرگ علاقه پیدامی کنندوراحت جان می دهند. امام کاظم(ع)درموردراحت مردن کافرمی فرمایند:راحت مردن کافربه خاطرتسویه حسابی است که خداوندنسبت به کارهای نیک آنان انجام می دهدواین آخرین لذت یاراحتی است برای آنان ونیزآخرین پاداش ثواب وحسنه ای است که برای آنان بوده است
|
|
102475 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
1/19/2013 1:12:03 PM
کاربر مهمان
|
من رفتنی ام اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه! گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه گفتم: اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم گفت: من رفتنی ام! گفتم: یعنی چی؟ گفت: دارم میمیرم! گفتم: دکتر دیگه ای.. خارج از کشور؟ گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد! گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟ فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟ گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن.. تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم!؟ خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم؛ اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد! با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.. آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه! سرتونو درد نیارم من کار میکردم؛ اما حرص نداشتم.. بین مردم بودم؛ اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.. ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.. مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.. خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربانی کرد. حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟ گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟ گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!! یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم! با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟ گفت: بیمار نیستم! هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم.. گفتم: پس چی؟ گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟ گفتن: نه! گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند: نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟ 0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000
|
|
102474 |
نام:
علیرضا
شهر:
خوی
تاریخ:
1/19/2013 1:09:23 PM
کاربر مهمان
|
سلام عزیزانم.من علیرضا هستم ساکن شهرستان خوی...یه مشکلی دارم ک چن ساله باهامه...دنبال سایتی بودم ک التماس دعا بگم...شمارو به فاطمه ی زهرا دعام کنید.www.2looove.blogfa.com
|
|
102473 |
نام:
شيدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
1/19/2013 1:06:17 PM
کاربر مهمان
|
دلشكسته عزيز اگه اشتباه نكنم تعبير خواب خاسته بودي ازحاج آقا _حالت بهتره ؟ دوباره ازحاج آقابپرس بهرحال حاج آقاهستن سرشون شلوغه _حتما متنتونخوندن _مواظب خودت باش خداپشت وپناهت التماس دعا عزيزم
|
|