شهید آوینی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
101782
نام: مهسا
شهر: تالش
تاریخ: 1/11/2013 6:19:29 PM
کاربر مهمان
  کمکم کن تنهام نذار هیچوقت
101781
نام: فدایی
شهر:
تاریخ: 1/11/2013 5:36:06 PM
کاربر مهمان
  http://emoghavmati.blogfa.comg/
سلام علیکم
حقیر یک وبلاگ با موضوع اقتصادی ایجاد نموده ام . از دوستان دعوت میکنم با این وبلاگ سر بزنیید . نظرات خویش و دیدگاه های خود را در باب موضوعات مطرح شده یا پیشنهاد موضوع بفرمایند .....اجرکم عندالله
101780
نام: محبوبه
شهر: اراک
تاریخ: 1/11/2013 4:32:29 PM
کاربر مهمان
  سلام اقا سید, شهید بزرگوار بعد از چند سال یه دفه دلم تنگ شد سر بزنم به سایتی که به اسم شماست نمیدونم بغض گلوم را فشار میده دلم تنگه دلم میخواد شهدا دوباره دعوتم کنم میدونم خیلی بدم اما امیدم به خداست به خاطر مشکلاتم نیست که یادتونم به خدا انقدرام بی معرفت نیستم چند سال قبل که برای اولین بار بهسایتتون سر زدم خیلی غصه داستم با دعای شما مشکلاتم برطرف شدامسالم ارشد میکروب بزشکی دانشگاه شاهد قبول شدم از همتون ممنونم وبراتون از خدا عاقبت بخیری میخوام بازم برام دعا کنید که لایق همه چیزایی که خدا به من دادهباشم تورا خدا یادم باشید التماس دعا
101779
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 1/11/2013 3:54:32 PM
کاربر مهمان
  برخی از پیامدهای استخفاف و بی توجهی به نماز
1ـ قهر و قطع رابطه با عترت:
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در یک بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند:
«لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاه»9؛ آن کس که نماز را تضییع نماید از من نیست.
امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین می‏فرمایند:
اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوه کیف محافظتهم علیها 10 ؛ شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.
اینکه در اسلام به مسأله‌ی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادت‏ها آنچنان عادت نشود که به واسطه‌ی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود.
2ـ غضب خداوند:
قرآن کریم با نکوهش افرادی که نماز را ضایع می‏کنند(وای بر نمازگزاران آنان که نماز را سبک میشمارند) یا نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. مسلمانان را از این عمل بر حذر می‏دارد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند:
فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّهٍ غَضَبُ اللّه عزوجل 11 ؛ تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال می‏گردد.
3ـ عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:
کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین می‏فرماید:
«من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله ... و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء »12 ؛ هر کس به نمازش بی‌توجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمی‏گردد دعایش به آسمان راه نمی‏یابد.
4ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:
قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به کسانی که نماز را کوچک می‏شمارند زیان‏ها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و یا استخفاف کننده به نماز این تأثیر را درک نکند و متوجه علت مضیقه‏ها و گرفتاری‏های خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزی کسانی که نماز را کوچک می‏شمردند بر می‏دارد.13 پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهی‌دستی و نیاز را پیش بینی نموده و می‏فرماید: قال رسول الله ص عشرون خصله تورث الفقر ... و الاستخفاف بالصلاه 14 ؛ استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهی‌دستی می‏شود.
5ـ سختی احوال قبر و قیامت:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل می‏گرداند که او را بر عرصه‌ی قیامت وارونه بر زمین می‏کشد و مردم به او نگاه می‏کنند و با شدت و سخت‏گیری مورد محاسبه قرار می‏گیرد
101778
نام: ر.ی
شهر:
تاریخ: 1/11/2013 3:53:08 PM
کاربر مهمان
  {دعا کنید عاقبت بخر شویم.}
101777
نام: توبه کننده
شهر: ورامین
تاریخ: 1/11/2013 2:47:17 PM
کاربر مهمان
  خدایا یادته؟
اونروز دستتو گرفتم کشیدم بردم پیش اون.
با انگشت مستقیم نشونت دادم گفتم:خدا من اینو میخوام,خودت درستش کن.
نگاهی بهش انداختی و گفتی:این؟؟؟من بهتر از اینو بهت میدم.
گفتم:نه.من اینو خیلی دوست دارم فقط همینو میخوام.
گفتی:نمیشه,آخه اون مال کسی دیگه شده.
بعد روتو برگردوندیو قدم زنان رفتی...
خدایا یادته؟؟؟
##############################
در من.....
کوچه هایی است که با تو نگشته ام,
سفرهایی است که با تو نرفته ام,
روزهایی است که باتو سر نکرده ام,
شبهایی است که با تو آرام نگرفته ام,
عاشقانه هایی است که باتو نگفته ام,
میبینی چقدر باتو کار دارم؟!
زودتر بازگرد...
****************************

تو دلم یک دنیا حرف دله,اما نمیتونم به زبون بیارمو بنویسم.
قرار بود اگر خدا حاجتمونو بده شهادت امام رضا بریم مشهد...اما جز شکست چیزی نصیبم نشد.یا ضامن آهو بهم نگاه کن و حاجتمو بده...
101776
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 1/11/2013 2:36:56 PM
کاربر مهمان
  سلام عطیه خانم عزیز رفتین پیش امام رضا برام دعا کنید دل تنگشم خیلی دیگه عصبی شدم چهار سال ندیدن روی ماهش کم نیست.امام رضا به جان جوادت قسم میدم هم زود زود ببینمت هم حاجتمو بدی عطیه جان سلام منو به آقام برسون.
101775
نام: فاطمه
شهر: بوشهر
تاریخ: 1/11/2013 2:05:49 PM
کاربر مهمان
  یا امام رضا یا غریب الغربا کمکم کن کمکم کن
101774
نام: asal
شهر: رشت
تاریخ: 1/11/2013 2:04:47 PM
کاربر مهمان
  دوستم دلش ميخوادماشين داشته باشه ولي خدابهش نميده اخه چرا؟
101773
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 1/11/2013 1:45:17 PM
کاربر مهمان
 
بهشت و جهنم کجاست

روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.

مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند، مرد روحانی گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!
<<ابتدا <قبلی 10184 10183 10182 10181 10180 10179 10178 10177 10176 10175 10174 بعدی> انتها>>



Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved