اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 101452 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
1/7/2013 12:20:17 PM
کاربر مهمان
|
به نام خدواند یکتا و بخشنده مهربان
سلام به تک تک دوستان خوبم
از بیل گیتس پرسیدند : از تو ثروتمند تر هم هست ؟؟
گفت : بله فقط یک نفر .
پرسیدند : چه کسی ؟؟
گفت : سال ها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشه‌های خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم ، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد .
از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد ، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم .
خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه مرا دید .
گفت : این روزنامه مال خودت . بخشیدمش ، بردار برای خودت.
گفتم : آخه من پول خرد ندارم !!
گفت : برای خودت !! بخشیدمش !!
سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم .
دوباره چشمم به یک مجله خورد دست کردم تو جیبم باز، دیدم پول خورد ندارم .
باز همان بچه بهم گفت : این مجله رو بردار برای خودت .
گفتم : پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد این جا دچار این مسئله می شه ، بهش می‌بخشی ؟؟!!
پسره گفت : آره من دلم می خواد ببخشم ، از سود خودم می بخشم .
به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم ، خدایا این بر مبنای چه احساسی این را می گوید .
بعد از نوزده سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم ، تا جبران گذشته رو بکنم .
گروهی را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته.
یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره .
خلاصه دعوتش کردند اداره .
از او پرسیدم : منو می شناسی ؟؟
گفت : بله !! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون .
گفتم : سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه می فروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی ، چرا این کار را کردی ؟؟
گفت : طبیعی است ، چون این حس و حال خودم بود .
گفتم : حالا می دونی چه کارت دارم ؟؟ می خواهم اون محبتی که به من کردی را جبران کنم .
جوان پرسید : چه طوری ؟؟
گفتم : هر چیزی که بخواهی بهت می‌دهم .
( خود بیل گیتس می گوید این جوان وقتی صحبت می کرد مرتب می‌خندید . )
جوان سیاه پوست گفت : هر چی بخوام بهم می دی ؟؟
گفتم : هر چی که بخواهی !!
گفت : واقعاً هر چی بخوام ؟؟
بیل گیتس گفت : آره ، هر چی بخواهی بهت می دم ، من به پنجاه کشور آفریقایی وام داده‌ام ، به اندازه تمام آن‌ها به تو می‌بخشم .
جوان گفت : آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی !!
گفتم : یعنی چی ؟؟ نمی‌توانم یا نمی‌خواهم ؟؟
گفت : می‌خواهی اما نمی تونی جبران کنی .
پرسیدم : چرا نمی توانم جبران کنم ؟؟
جوان سیاه پوست گفت : فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم .
ولی تو در اوج داشتنت می‌خواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه.
اصلا جبران نمیکنه .
با این کار نمی‌تونی آروم بشی .
تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست !!
بیل گیتس می‌گوید : همواره احساس می‌کنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان سی و دو ساله مسلمان سیاه پوست .
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
| 101451 |
نام:
شكست خورده
شهر:
ساري
تاریخ:
1/7/2013 12:05:18 PM
کاربر مهمان
|
من مكه رفتم نميخواستم گناه كنم بايك مردي كه در شرف طلاق هست آشنا شدم. من باكره نيستم و خودمون براي هم صيغه محرميت موقت يك ساله خونديم.
اين كارم اشتباه است؟
از چند مرجع تقليد هم چندها بار پرسيدم ولي براي دل خودم باز ميخوام بدونم.
|
|
| 101450 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
1/7/2013 12:03:38 PM
کاربر مهمان
|
سلام سمیرا خانم میشه به نیت من ۵دسته گل محمدی ثبت کنیدممنونم
=======================================
سلام خدمت مدیریت حرف دل خداقوت ازتون درخواستی داشتم واینکه اگه میشه بشه پشت سر هم پیام ارسال کرد چون گاهی نیاز میشه که بخواهیم پشت سر هم کامنت بگذاریم ودر این مورد به مشکل برمیخوریم بعد از اینکه پیام اول ارسال میکنیم هنگاه ارسال پیام دوم پیغام میده که شما هم اکنون پیام ارسال کردید ممنون میشم این مشکل را مرتفع کنید.
***************
مدیریت حرف دل
باسلام
در صورتی که تمایل دارید بلافاصله حرف دل دیگری ثبت نمایید، باید از بروزر دیگری استفاده نمایید. مثلا یک حرف دل را در بروزر Internet Expelorer و حرف دل بعدی را در بروزر Mozila Firfoxو حرف دل سوم خود را مثلا در بروزر Chrome Google می توانید بلافاصله ثبت نمایید.
ومن الله التوفیق
|
|
| 101449 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
1/7/2013 11:52:30 AM
کاربر مهمان
|
سلام سنگ صبورای حرف دل
وسلام مخصوص به "نام: روزگار تلخ ؛شهر: مرداد سرد""
سلام الهام جان
میدونی خدا به هر کسی این افتخارو نمیده که آیه های قشنگ و نورانیش رو حفظ کنه.
میدونی خدا چقدر دوست داشته که حافظ قرآنی .
خانوم گل اونقدر مرگ همسرتون فکرتون رو مشغول کرده که میگید حافظتون دیگه یاری نمیکنه.الهام جون خانومم بیا و واسه شادی روح اون مرحوم از همین امروز قرآن رو باز کن و از خودش بخواه که کمکت کنه که زندگیت به روال عادی برگرده.اینو که شما بهتر میدونید که نگاه کردن به این آیه های نورانی چقدر دلچسبه.
مطمئنم که همه آیه ها تو ذهنت موندن و هنوز هم اونا رو حفظی اما..................
خانوم گل از همین امروز از خدا مدد بخواه.با قرآنش آشتی کن.از خود قرآن کمک بخواه.
اینجا تنها نیستی همه بچه ها دوست دارن و واست دعا میکنن.
مطمئن باش خود آسیدمرتضی هم واست دعا میکنه.
دختر خوب میدونی ناامیدی از درگاه خداوند از گناهان کبیره س.
ازدرگاهش ناامید نشو.
مراقب خودت و دختر گلت باش .صورت ماهشو ببوس .
بخدای مهربون سپردمتون
"اگه ایمیل داری بذار اونجا بهتر میتونیم باهام حرف بزنیم"
|
|
| 101448 |
نام:
بنده
شهر:
قم
تاریخ:
1/7/2013 11:48:29 AM
کاربر مهمان
|
آقاسید میشه ماراهم دعاکنید تا ازخواب غفلت بیدار شیم؟آقاسید این دوروزمون بدشده این قدر بد که اگه بصیرت نداشته باشی میری طرف یزیدیان.اقاسیددعاکن برامون که بی بصیرت نشیم کاری نکنیم که دل رهبرعزیزمون روبرنجونیم.کاش آدمای این دوروزمون یکمی به فکر مهدی (عج)بودن به فکر اون خونهایی که خانواده شهدا دادندبه فکر آخرت......
ای کاش که بودند.....
|
|
| 101447 |
نام:
بهار
شهر:
تهران
تاریخ:
1/7/2013 11:34:05 AM
کاربر مهمان
|
سلام اقا شهاب اگه میشه یه جز هم به من بدین مرسی
|
|
| 101446 |
نام:
روزگار تلخ
شهر:
مرداد سرد
تاریخ:
1/7/2013 11:15:31 AM
کاربر مهمان
|
یه روزی توی دفترم نوشتم
اگه دنیا رو بری بگردی / می دونم نرفته برمی گردی /
آره عاشق تر از من چه کسی؟
سلام خوب من / امروز دوباره دخترت بنای ناسازگاری را گذاشته بود پلک نزده اشکاش می ریزه می دونم می بینی می دونم هر روز سر و کله زدن با بهونه گیری هاش را می بینی اما چیزی نمی گی این دختر خیلی بهونه گیره خیلی گریه می کنه.
نمی خوای مثل قبل کمکم کنی یادت نیست همیشه حرف تو را گوش می کرد. شاید بقیه به من بخندن اما یادته براش می گفتی امروز مامان را اذیت نکنی ها انگار می فهمید و اون روز آرومتر بود. یادته وقتی می گفتی زبونت را دربیار فوری برات زبون در می آورد؟
مادرت همیشه سر این موضوع ناراحت بود و دعوات می کرد می گفت عادت می کنه اما عادت نکرد. دخترمون با ادبه مگه نه ؟حالا هم بهش بگو اینقدر بی تابی نکنه بگو آروم باشه بخدا خسته ام یادمه یه سال قبل انگار خواب دیده بود گفت مامان خونه مون آتیش گرفته بود من گریه کردم بابایی گفت گریه نکن دخترم نترس من خاموشش می کنم بعدش بابایی آتیش را خاموش کرد اون موقع نفهمیدم معنی این حرف چیه اما چند روز بعدش چیزی دیدم شبیه معجزه یه آتیشی که داشت می افتاد توی زندگیمون و تو خاموشش کردی اون موقع بود که فهمیدم نگران دخترت هستی وای که اگه این آتیش را توی خواب دخترت خاموش نکرده بودی الان ماداشتیم توی اون آتیش توی آتیش یه نامرد عوضی می سوختیم خیلی شانس آوردیم خیلی ! پس باز هم کمکمون کن راستی یه چیزی برات بگم بخندی مدتی قبل رفته بودیم گلزار شهدا می گفت مامان برای قبر خدا قرآن خوندم دختر کوچولوی من فکر می کرد قبر شهدا قبر خداست سوره های قرآن را خیلی قشنگ یاد گرفته دعاکن همیشه موفق باشه
بچه های حرف دل سلام / یه سلام ویژه به سوگند از امان از جدایی و ملتمس دعا از شهر آشوب وغریب از شهر تنهایی /و سلام به همه اونایی که این نوشته ها را می خونن /شاید نوشته های من خیلی تلخ باشه /خیلی ها را ناراحت کنه وخیلی ها دوست نداشته باشن این نوشته ها را بخونن اما بخدا دست خودم نیست دلم پر از درده کسی را هم واسه دردل ندارم یه روز اتفاقی وارد این سایت شدم و ازش خوشم اومد اگه همین چیزا راهم ننویسم چه کنم؟ تنها دلخوشی من نوشتنه دلم می خواد همه چیز را فراموش کنم به خودم میگم از نو شروع می کنم به خودم می گم هستند کسانی بدتر از من اما باز بر می گردم خونه اول ای کاش دوسش نداشتم ای کاش اینقدر عاشقش نبودم کسی باورش نمیشه که من دیوونه اش بودم کسی باورش نمی شه بعد تقریبا چهار سال هنوز اسمش را که میارم اشکام بی اختیار روی گونه هام می لغزه هنوز وقتی ازش حرف می زنم انگار کنارمه انگار اون هم بی من نمی تونه فکر می کنید نمی خوام فراموشش کنم؟ نمی خوام دخترم به آرامش برسه؟
بخدا می خوام نمی تونم سخته باور کردنش سخته دیدن چشمای ناز و معصومش !چه کنم که فراموش نمی کنم هنوز صداش تو گوشمه هنوز صدای دوست دارماش هنوز صدایی که پایین پله داد می زد کجایی دلم برات تنگ شده تو گوشمه چه کنم که برام هیچ چیزی جلوه نمی کنه؟ چه کنم که حتی یه آرزوی کوچیک هم ندارم خسته ام خسته! دوست دارم برام دعا کنید/ سوگند خانم من حافظ قرآن بودم اما متاسفانه لیاقت نداشتم از یادم رفته انگار دیگر حافظه ام مرا یاری نمی کند
از همه التماس دعا
|
|
| 101445 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
1/7/2013 10:59:43 AM
کاربر مهمان
|
سلام آقا سید مرتضی
سلام بزرگوار
سلام سردار
سلام صاحبخونه
سلام عزیز دل
سلام سنگ صبورم
قربون صورت نورانیت
قربون صدای دلنشینت
قربون قلمت
قربون دلنوشته هات
قربون دلتنگی هات
قربون جدت
آقا سید مرتضی ، سردار قلعه ،تورو به جون مادر پهلو شکستت منو دریاب.
به وسعت هفت آسمون دلم گرفته.
سیدمنو دریاب.
خود خود خود خدا رو میخوام.
سید خیلی دعام کن.
خیلی محتاجم.
ممنون سید مرتضی
ممنون
ممنون
|
|
| 101444 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
1/7/2013 10:56:39 AM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند یکتا
شهاب
سلام
خدا قوت
لطفا صدتا جلا دهنده و خوشبو کنندهء روح و جان محمدی ( صلوات ) برای من هم در نظر بگیر .
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
| 101443 |
نام:
نرگس
شهر:
کرج
تاریخ:
1/7/2013 10:56:12 AM
کاربر مهمان
|
*هوالمرتاح*
سلام و عرض ادب خدمت اهالی با خدا و باصفای حرف دل.
***خاک پای مولای گرامی سپاسگذار از لطف پاکتان و التماس دعا به هنگام جاری شدن الماس از چشمه زمزمتان .
***شهاب گرامی لطفا ثبت صد مروارید ذکر ناب از دریای کرامت برای اینجانب و همچنین ثبت جزء .سپاسگذار و التماس دعا به هنگامی که وجودتان سرشار از عشق به الله است.
***طعم بسیاری از شکستهای زندگی را کسانی چشیده اند که در دو قدمی کامیابی از تلاش خود دست کشیده اند.
|
|
