فصل دوم: زندگی و اندیشهی سیدحسن نصرالله
همانگونه كه صهیونیستها برای برپایی اسراییل از هیچ كوششی دریغ
نكردهاند، ما نیز با جدیت تلاش خواهیم كرد تا اسراییل نابود شود.
خودش میگوید، بچه که بودم شال مشکی و بلند مادربزرگم را دور سرم میپیچاندم و
به حاضران میگفتم روحانی هستم، پشت سرم نماز بخوانید.
سیدحسن نصرالله روحانی و رهبر 46 ساله لبنانی حزبالله این روزها رفته رفته
به شخصیتی کاریزماتیک در سطح جهان اسلام و بلکه در میان ملل آزادیخواه جهان
تبدیل میشود. او متولد 31 اگوست1960 روستای البرزویه در 10 کیلومتری شرق بیروت
جنوب لبنان است. و جنوب لبنان سرزمینی است به وسعت دلهای مسلمین، جایی که خون
شکوفه میکند، عشق میبارد، و جوانان پرشور با فریاد عاشورایی خود و دستهای
پرتوان لرزه بر اندام دشمن غاصب صهیونیستی میافکنند. پدر سیدحسن (عبدالکریم)
میوهفروش بود و او نیز برای کمک به پدر گاهگاهی به دکان وی سر میزد. در همین
دکان بود که نصرالله نوجوان عکسی از امام موسی صدر را بر سینه دیوار دید و
نخستین جرقههای محبت امام موسی صدر و جنبش امل، چشم و دل او را شیفته و روشن
کرد. جنبش امل آن روزها به جنبش محرومان شهرت داشت و این روحانی چریک از همان
نوجوانی به صف مجاهدان در راه خدا پیوست.
◊ نوجوانی
شخصیت نصرالله در محله کرنتینا شکل گرفت. با آن که با علمای وقت در تماس
نبود و آشنایی چندانی نداشت و خانوادهاش از لحاظ مذهبی صاحب رتبه و جایگاهی
شاخص نبود، اما سید برخلاف دوستانش که همیشه راهی تفریحگاههای بیروت و
مکانهای ورزشی میشدند، به مناطقی چون النبعه، سن الفیل و برج حمود علاقهی
خاصی داشت. در واقع علاقهی او به دین فراتر از حیطهی آداب و شعائر دین بود و
به نماز و روزه و واجبات تنها اکتفا نمیکرد و بیشتر در این مناطق گشت و گذار
میکرد تا از فضای معنوی مساجد آنجا بهره برده و مطالعه بیشتری داشته باشد.
سیدحسن تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای کوی النجاح و سنالفیل پشت سر گذاشت
و همزمان با جنگ داخلی لبنان در سال 1975 بالاجبار به اتفاق خانواده به
البرزویه بازگشت.
طی این سالها جنبشهای چپ مارکسیستی و کمونیستی در البرزویه بسیار فعال
بودند و در واقع فضای سیاسی بسیاری از نقاط لبنان متأثر از جریان چپ بود. با
این حال سیدحسن به جنبش امل پیوست. این جنبش را امام موسی صدر هدایت میکرد و
شهید چمران نیز از فعالان عملیاتی آن بود. دیری نگذشت که نصرالله به عنوان
نماینده امل در زادگاه خود رو به فعالیت سیاسی گسترده آورد.
◊ جوانی
نصرالله در شهر صور دوره دبیرستان را گذراند و در همین شهر بود که علاقه
وافرش به مطالعات دینی او را به نجف هدایت کرد. سیدحسن در مسجد صدر شهر صور با
روحانی و مدرس علوم دینیای به نام محمدالغروی آشنا شد و الغروی او را کمک کرد
تا با وجود سنی کمی که داشت، در 16 سالگی رهسپار حوزه علمیه نجف شود.
نصرالله نوجوان در نجف به شدت در مضیغه مالی قرار گرفت و با این حال به
مطالعه ادامه داد. او ابتدا سراغ آیهالله محمدباقر صدر رفت و این جا بود که
سیدحسن را به سیدعباس موسوی معرفی کردند.
«وقتی برای اولین بار به دیدن موسوی رفتم سعی کردم به عربی فصیح صحبت کنم و
از لهجه لبنانی پرهیز داشته باشم. اما وقتی متوجه شدم موسوی نیز از هموطنانم و
اهل شهر شیت النبی در دره بقاع است، غافلگیر شدم»
دوستی و مودت سیدحسن نصرالله و سیدعباس موسوی از همین دیدار آغاز میشود و
موسوی به توصیه آیه الله صدر تلاش میکند احتیاجات این طلبه نوجوان و شیفته را
در حوزه نجف برآورده کند تا بتواند تحصیلاتش را ادامه دهد.
در همین سالها او با فاطمه یاسینی اهل روستای لبنانی العباسیه ازدواج
میكند و حاصل این ازدواج چهار فرزند است كه پسر ارشدش هادی نام داشت و سیدحسن
را گاهی ابوهادی نیز خطاب میكنند. سال 1978 سیدحسن نصرالله مقدمات را در حوزه
نجف به پایان رسانید.
شرایط سیاسی عراق در این سالها به شدت امنیتی شده بود و تحولات سیاسی در
جهت معاندت با طلاب دینی حوزه علمیه پیش میرفت. بسیاری از طلبههای لبنانی نجف
به اتهام همکاری با «حزبالدعوه» عراق، جنبش امل لبنان و یا ارتباط با «حزب بعث
سوریه» تحت تعقیب قرار میگرفتند.
در سال 1978 نیروهای امنیتی رژیم بعث عراق به حوزه علمیه نجف هجوم بردند.
هدف از این عملیات دستگیری سیدعباس موسوی بود. نصرالله که شرایط را برای ادامه
تحصیل دشوار میدید و شدیداً تحت فشار بود، به لبنان بازگشت و در حوزه علمیه
بعلبک به تحصیل و تدریس علوم دینی مشغول گشت.
◊ ورود به حزبالله
از این تاریخ به بعد فصل جدیدی در زندگی سیدحسن نصرالله آغاز میشود. او در
بعلبک علاوه بر پرداختن به علوم دینی و تحصیلات حوزوی، از آموزشهای نظامی نیز
غافل نمیشود و به فراگیری دورههای مختلف چریکی میپردازد و به پشتوانه این
آموزشها و بروز تواناییهایش در مدیریت و فرماندهی به عنوان نماینده جنبش امل
در دره بقاع لبنان منصوب میشود. همکاری نزدیک او با شهید سیدعباس موسوی که خود
مؤسس مدرسه الامام المنتظر(عج) بود در کنار تحصیلات حوزوی، ابعاد سیاسی او را
وسعت بخشید.
ربودن مرموزانهی امام موسی صدر در لیبی منشأ تحولات بسیاری در جنبش امل شد
و اختلافات در سطح سران این حزب شدت گرفت. در سال 1982 همزمان با آغاز اشغال
لبنان جنبش امل اساساً به دو شاخه تقسیم شد. جریان اول به رهبری نبیهبری
خواهان همپیمانی با نیروهای جبهه نجات ملی بود و جریان دوم كه با هدایت شهید
سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله شکل گرفته بود خواهان تشکیل جبهه متحد نیروهای
اصولگرای شیعی بر علیه تجاوزگران صهیونیسم بود. این جریان با امتناع از جریان
نخست که بشیر جمیل عنصر وابسته به اسراییل را در خود داشت، قوت یافت و با
پیوستن نیروهای حزبالدعوه به رهنمود علامه سیدمحمد حسین فضلا...، اتحادیه
دانشجویان مسلمان، برخی اعضای جنبش فتح (همراهان ابوجهاد «خلیل الوزیر») و دیگر
احزاب لبنان هستهی اولیه حزبالله را تشکیل داد. سیدحسن نصرالله از همان اوان
تشکیل حزبالله نقش مهمی در ساختارسازی، توسعه و تداوم حرکت حزبالله ایفا نمود
و در جذب جوانان شیعی برای پیوستن به حزب فعالیت گستردهای داشت.
◊ دبیرکلی حزبالله
پس از مدتی سیدحسن به عنوان معاون دفتر حزب در بیروت در کنار السیدابراهیم
الامین ایفای مسؤولیت کرد و به تدریج پلههای ترقی را پیمود تا اینکه مسؤولیت
تنفیذ مصوبات شورای مرکزی حزب در مقام معاونت اجرایی را عهدهدار شد.
با این حال، سیدحسن نصرالله از فضای درس و بحث و تحصیل علوم دینی در آن زمان
فاصله نگرفت و در سال 1989 به قم عزیمت کرد و در حوزه علمیه این شهر به ادامه
فراگیری علوم حوزوی پرداخت.
هنوز یکسالی از حضور او در قم نگذشته بود که با شدت یافتن حملات اسراییل
علیه لبنان و اختلافات جنبش امل با حزبا...، بار دیگر به لبنان بازگشت و در
کنار برادران مبارز حزبالله به جنگ علیه رژیم غاصب اسراییل پرداخت. در سال
1992 سیدعباس موسوی دبیرکل وقت حزبالله توسط رژیم اسراییل ترور شد. پس از
شهادت موسوی، با اجماع شورای رهبری حزبا...، سیدحسن نصرالله به سمت دبیرکلی
حزب منصوب گردید.
◊ حزبالله منشأ تحول
از این زمان به بعد حزبالله نقش جدیدی در تحولات منطقه ایفا نمود. پس از
شهادت سیدعباس موسوی که تأثیر زیادی بر روحیه مقاومت رزمندگان حزبالله گذاشته
بود، سیدحسن نصرالله با درایت، بهرهمندی از هوش و نبوغ سرشار خود و تفکر ملهم
از رهبری حضرت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران توانست همرزمانش را به
بهترین وجه رهبری کند و با آمدن به صدر حزب، تشکیلات شیعه لبنان را از قالب
دفاعی و نظامی امنیتی به حوزههای اجتماعی و خدمات ملی نیز ارتقا دهد، تا آنجا
که حزب از جایگاه سیاسی موثقی در ساختار سیاسی لبنان برخوردار شد و در انتخابات
پارلمانی سالهای 1996، 2000 و 2005 به پیروزیهای چشمگیری دست یافت.
◊ شهادت سید هادی
با این حال در این ایام، سپتامبر 1997 ماه تلخی برای حزبالله بود. در این
ماه پیکر دو شهید حزبالله که بدست ارتش رژیم اشغالگر افتاده بود بدون اطلاع از
هویتشان در تلویزیون اسراییل پخش شد و به ناگاه همه از صفحههای تلویزیون
مشاهده کردند که تصویر خونین یکی از دو شهید، پیکر مطهر سید هادی فرزند ارشد
سید حسن نصرا...، است. این حادثه تلخ نه تنها بر عزم سیدحسن نصرالله خدشهای
وارد نساخت، بلکه روحیه او را دو چندان کرد و با پشتیبانی مردم لبنان توانست در
سال 2000 طعم شیرین پیروزی را با عقب راندن اسراییل از لبنان و پایان قریب به
یک دهه اشغال درک کند. پیروزی چشمگیری که هیچگاه از خاطرهها محو نشد و این
فرزند صالح امام خمینی(ره) را در یادها جاودان کرد.
◊ ویژگیهای بارز
سیدحسن نصرالله پس از صبحیالطفیلی و شهید سیدعباس موسوی، سومین دبیرکل
حزبالله لبنان است. او همواره یکی از اهداف اصلی ترورهای هدفمند سرویسهای
جاسوسی و تروریستی رژیم صهیونیستی بوده است به طوری كه مقامات رژیم صهیونیستی
به صراحت او را تهدید به ترور كردهاند.
سیدحسن نصرالله از دانش آموختگان مکتب سازشناپذیری امام خمینی(ره) است که
با حمایت و پشتیبانی مردم لبنان توانسته حزبالله را جایگاهی فراتر از یک حزب
ببخشد و بدون تحمیل دیدگاه خود مبنی بر ایجاد جمهوری اسلامی لبنان بر پایه
اهداف انقلاب اسلامی ایران، از مسیری دموکراتیک و مردمی به این مهم دست یابد.
پشتیبانی میلیونی مردم لبنان در سال 2005 از نصرالله و پیروزیهای چشمگیر او
در جریان حمله اخیر اسراییل به لبنان (جولای 2006)، از او چهرهای فراملی ساخته
و شخصیتهای جهان را به تفکر وا داشته است. تجلیل تحلیلگرانی چون نوام چامسکی و
رهبران کشورهای اسلامی از همت و ارادهی پولادین این سید بزرگوار، بار دیگر
جهان تشیع را به صدر اخبار رسانهها آورده و عزت و اقتدار اسلامی را در جهان به
منصهی ظهور رسانده است.
رهبر 46 سالهی حزبالله همواره برشناخت دشمن تأکید ورزیده است. او در
مصاحبهای از علاقهی وافرش به مطالعه سخن میگوید، بخصوص مطالعهی خاطرات
چهرههای سیاسی و اشاره میکند که برای دستیابی به مقاصد دشمنانش کتاب «خاطرات
شارون» و «مکانی زیر نور آفتاب» اثر بنیامین نتانیاهو را خط به خط خوانده است.
در تحلیلی از شخصیت نصرالله آمده است:
«نصرالله اکنون به یکی از قدرتمندترین و کاریزماتیکترین چهرههای خاورمیانه
مبدل شده است. او رهبری است که دست به مبارزهای بیپایان برای احقاق حقوق
اعراب و مسلمانان زده است و تحت رهبری او، حزبالله جدیترین دشمن اسراییل غاصب
شناخته میشود. برای او حزبالله تنها یک جنبش مقاومت نیست، بلکه او معتقد است،
حزبالله حامل پیام اعتقاد به اسلام است. او معتقد است که اسلام راه چارهی
تمام مشکلات جامعه بشری است و با این حال به صراحت میگوید که ما نمیخواهیم به
زور مردم را وادار به گرویدن به اسلام کنیم.»
یكی دیگر از نكات بارز این روحانی مبارز اراده راسخ او در نبرد با دشمن غاصب
و صبر و تحمل او در مواجه با تلخكامیهاست. در تاریخ لبنان، چه در زمان جنگ
داخلی و چه در دوران تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی هیچگاه دیده نشده است كه
فرزند یكی از رهبران جنبش در راه مبارزه به شهادت برسد و در عملیاتی مشاركت
داشته باشد، حال آن كه پسر ارشد این سید بزرگوار در جریان عملیات نظامی به
شهادت رسید و پیكر خونآلودش از تلویزیونها پخش شد و این نه تنها خللی در
مبارزه با رژیم صهیونیستی ایجاد نكرد، بلكه عزم نصرالله را جزم و روحیة او را
دوچندان نمود به نحوی كه همگان بر جدیت او در مبادرت به بیرون راندن دشمن
صهیونیستی از خاك لبنان صحه نهادند.
دیگر آن كه سیدحسن نصرالله در بحرانیترین شرایط نیز توجه به كسب علم را از
یاد نبرد و در ارتقای دانش حوزوی خود كوشید. سفر به قم در حین مبارزه و تدریس
در مدارس علمی حوزوی در لبنان در كنار مبارزه و مهم شمردن درس و بحث از خصوصیات
بارز این چهره محبوب بوده است.
نبوغ و هوش سیاسی اجتماعی این شخصیت مردمی نیز بسیار قابل توجه است و او كه
به صراحت از سوی رژیم صهیونیستی تهدید به ترور شده است با بهرهمندی از نبوغ
سرشار خود و اراده خداوند كام دشمنان را در رسیدن به این هدف تلخ كرده است.
سیدحسن نصرالله در تصمیمگیری و جهتگیری سیاسی هیچگاه به دشمنانش دستاویز
نداده و در عین حال از صراحت كلام فروگذار نبوده است. مصاحبه انتقادآمیز او
خطاب به سران عرب خود نمونهی بارزی از این صراحت كلام و تأكید بر راهی است كه
تا به امروز با خون جوانان بسیاری مسیرگشایی شده است.
◊ محبوبیت سید حسن نصرا...
در وصف محبوبیت سیدحسن نصرالله آمده است: «بالا گرفتن بحران خاورمیانه و
رهبریهای این مرد 46 ساله در این شرایط حساس باعث شده تصاویر این روحانی چریک
نه تنها در محلههای شیعهنشین لبنان نصب شود، بلکه زینتبخش بسیاری از
محلههای سنینشین در این کشور مدیترانهای که بخش بزرگی از مردم آن را مسیحیان
تشکیل میدهند باشد. شخصیت این مرد و محبوبیتاش از مرزهای لبنان و شهرهای
شیعهنشین گذشته و در آستانه تبدیل شدن به یک اسطوره برای مسلمانان است. اکنون
در لبنان سخنرانیهای آتشین و انقلابی نصرالله به جای موسیقی از ضبطهای
تاکسیهای بیروت پخش میشود و بسیاری از جوانان جملههایی از سخنانش را روی
حافظه موبایلهای خود ضبط کردهاند تا در زمان زنگخوردن موبایلهایشان به جای
موسیقی نوکیا، از صدای گرم و انرژیبخش سید لذت ببرند.»
شخصیت سیدحسن نصرالله و پیروزیهای چشمگیر و دور از انتظار مقاومت اسلامی
لبنان مانند انهدام ناوچهی جنگی و تانكهای پیشرفتهی (میركاوا) صهیونیستی
(جولای - اگوست 2006) زبانزد مسلمانان جهان شده است.
سیدحسن این روزها سمبل مقاومت و قهرمانی محبوب نزد مردم سوریه نیز شده است.
پرچمهای حزبالله و تصاویر دبیركل آن را نه تنها در خیابانها، سردر و داخل
مغازهها و پشت شیشهی خودروها میتوان دید، كه بسیاری از مردم، منازل خود را
به این تصاویر تزیین كردهاند.
به اعتقاد كارشناسان: «جنبش حزبالله و دبیركل آن از سال 2000 كه نقش اصلی
را در بیرون راندن اسراییل از جنوب لبنان ایفا كرد، هرگز به اندازة این روزها
مورد تحسین نبوده است. و رژیم صهیونیستی نتوانسته است به هدف اصلی خود یعنی
انهدام معنوی یا مادی حزبالله دست یابد.»
در واقع گسترهی نفوذ و محبوبیت حزبالله مرزهای لبنان را درنوردیده است، تا
آن جا كه حمایتهای مسلمانان اهل سنت جنوب شرقی آسیا از حزبالله و رهبر مقاومت
اسلامی توطئهی تفرقهافكنانه جنگ سنی و شیعه را نقش بر آب كرده است، تمام جهان
اسلام نسبت به مقاومت اسلامی لبنان ادای احترام میكند. مردم شرق آسیا در همین
ارتباط طی دیدار رایس از مالزی (1 اگوست 2006) در برابر چشمان وی با اهتزاز
درآوردن پرچم حزبالله و تكریم شخصیت مبارز سید حسن بر این حقیقت پای میفشارند
كه «وعده پروردگار حق است.»
◊ اندیشه و دیدگاه
بدون شک یکی از مهمترین عوامل شکلگیری جنبش حزبالله در آغازین سالهای دهه
80، تأثیرات شگرف اجتماعی سیاسی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام
خمینی(ره) و همچنین شخصیت کاریزماتیك، عدالت محور، ظلم ستیز و سازشناپذیر
حضرت امام(ره) بود. در واقع اندیشه جهانگستر ایشان در مبارزه با قدرتهای
استعماری و پاسداری از کیان اسلام و ملت در برابر تجاوزات بیگانگان، انگیزه
سرشاری برای شکلگیری جنبشی اصولگرا، تحولخواه، تشیع محور و بسیجی در لبنان
فراهم آورد. شهید سیدعباس موسوی، سیدحسن نصرالله و بسیاری دیگر از آزادیخواهان
لبنان با درک این مهم و الهام از شخصیت والای حضرت امام (ره)، به بسیج جوانان
پرشور لبنانی پرداخته و جنبش حزبالله را به عنوان یک سازمان مردمی و مبارز شکل
بخشیدند.
سیدحسن نصرالله به عنوان دبیرکل جنبش حزبالله همواره بر اهمیت و نقش جهادی
حضرت امام(ره) تأکید ورزیده و در موضعگیریهای سیاسی به ضرورت تقویت مبانی
اعتقادی و روحیهی تشیع در مبارزه با دشمنان اسلام اشاره نموده است. نگرش
عاشورایی سیدحسن و تبیین جایگاه اهل بیت رسول اکرم(ص) در تقویت بنیان اجتماعی
حزبالله همواره در بیان و عملکرد این رهبر استشهادی مشهود است.
در ارتباط با تأثیرات و نقش رهبر معظم انقلاب حضرت آیهالله خامنهای (مدظله
العالی) بر روحیات و خصوصیات سیدحسن نصرالله و بهرهمندی از نظرات ایشان ذکر
بخشی از سخن او درباره معظمله خالی از لطف نیست. او میگوید:
«آیهالله خامنهای در مسایل بینالمللی کارشناستر از همه کارشناسان است.
آقا در لبنان بسیار محبوب هستند، طوری که در لبنان وقتی شنیده میشود کسی در
ایران به آقا انتقاد میکند یا با ایشان مخالفت میشود با تعجب و ناراحتی
میگویند که اینها آقا را و قدر او را نمیشناسند. آقا فرمودند: «پیروزی شما
خیلی نزدیک است. نزدیکتر از آن چه شما به ذهنتان برسد، همه شما با چشمان خود
خواهید دید.» و بعد از چند روز ما دیدیم بدون دلیل اسراییل دارد فرار میکند.»
و البته تفضّل رهبر معظم انقلاب و عنایت ویژه ایشان به حزبالله و دبیرکل آن
نیز قابل چشمپوشی نیست. نگاه پرمحبت حضرت آّیهالله خامنهای و ادبیات
تسلیبخش ایشان در بیاناتی که به مناسبت شهادت فرزند ارشد سیدحسن نصرالله ایراد
فرمودند، و یا پیام اخیر ایشان (11/5/85) خطاب به جهان اسلام كه سیدحسن نصرالله
را رهبر دلاور و مؤمن عبی نامیدند، خود گویای توجه ویژه مقام معظم رهبری به
جنبش حزبالله و شخص سیدحسن نصرالله میباشد.
مبتنی بر همین تأثیرات و آرزوهای اعتقادی و تجربیات فردی، ابوهادی مشروعیت
رژیم صهیونیستی را به تمامی زیر سؤال میبرد و در این جنگ مقدس همگان را به
اتحاد فرا میخواند. او در اوایل سال 1999 در آستانه پیروزیهای سال 2000 در
جمع رزمندگان حزبالله میگوید:
همانگونه که صهیونیستها برای برپایی اسراییل از هیچ کوششی دریغ نکردهاند،
ما نیز با جدیت تلاش خواهیم کرد تا اسراییل نابود شود. مبارزه با اسراییل هنوز
به پایان نرسیده است و پیروزیهای بزرگ در انتظار ماست.»
و در این راه همواره کوشیده است، از ایجاد اختلاف و دو دستگی که در نظرگاه
مقام معظم رهبری آسیب و آفت پویایی جنبشهاست پرهیز داشته و بر اتحاد مسلمین در
این مبارزهی مقدس تأکید ورزد. وی در آخرین مصاحبه خود با شبکه الجزیره
میگوید:
امروز حزبالله لبنان در یک جبهه با اسراییل میجنگد و در جبههی دیگر در
کنار برادران فلسطینی خود که از اهل تسنن هستند میجنگند. جنگ حزبالله لبنان
با اسراییل به معنای واقعی جنگ امت اسلامی با اسراییل است و همین موضوع
میتواند منجر به اتحاد اهل تشیع و اهل تسنن شود... این حزب چه بخواهد و چه
نخواهد به نمایندگی از امت اسلامی وارد این جنگ شده است»
سیدحسن نصرالله استراتژی مبارزه با اسراییل را راهبردی سازش مدار نمیپندارد
و به نتیجهگرایی آن اعتقاد دارد و ایستادگی، مقاومت و اعتقاد به داشتن توانایی
لازم برای شکست اسراییل و بازپسگیری حق و زمین از اصول تفکیک ناپذیر اوست. او
برای تحقق این هدف، توجه ویژهای به قدرت مردمی داشته و با اتکا به این قدرت
است که تمامی نقشههای رژیم صهیونیستی را نقش برآب کرده است.
اتكال به فضلالهی و حمایت و پشتیبانی مردم یكی از دلایل عمده پیروزیهای
چشمگیر مقاومت اسلامی بوده است و سیدحسن نصرالله با تأسی از این حمایت و گفتمان
عاشورایی خویش هرگز وامدار قدرتها استكباری و حتّا سران عرب نبوده و آنان را
بارها به باد انتقاد گرفته است:
«ما از برخی کشورهای عربی هیچ انتظاری نداریم و مطمئنیم که تمامی دلهای
ملتهای عربی و اسلامی با ما است و از ما حمایت میکنند و اگر حکومتهای آنها
به آنها فرصت بدهند خشم و نفرت خود را نسبت به موضعگیریهای حکومتهای خود و
جنایات اسراییل در لبنان ابراز میکنند. ما امروز به کشورها و حکام این کشورهای
عربی میگوییم ما نه خواهان شمشیرهای شما در این نبرد هستیم و نه خواهان
حمایتهای قلبی و سیاسی شما هستیم و نه نیازی به آن داریم. تنها انتظار ما این
است که فقط بیطرفانه عمل کنید.»
و این دیدگاه عاشورایی مسؤولیت و وظیفه این سیدبزرگوار را بیش از پیش سنگین
میکند . مسؤولیتی که نتیجهی آن به تعبیر مقام معظم رهبری این است: «این ملت
مقاوم و آن مجاهدان شجاع زیر بار چنین ظلمی نخواهد رفت و جز براساس مصالح خود
تصمیمی نخواهند گرفت.»
و بر همین اصل است که مقام معظم رهبری در نهایت محبت خطاب به حزبالله و
دبیرکل آن میفرمایند:
سلام بر ملت لبنان، سلام بر حزبالله پیروز و سلام بر رهبر دلاور و مؤمن
عربی سیدحسن نصرالله .