عمليات عليه «سفارت آمريكا در بيروت شرقى»
موقعيت هدف
روز پنجشنبه 1363/5/11 ه.ش (2اوت1984م) طى مراسمى كوچك، با حضور
«بارتولوميو» سفير آمريكا در بيروت، ساختمان پنج طبقهاى كه چندى قبل از «آل
بعقلينى» خريدارى شده بود تا امور كنسولى مسيحيان شرق بيروت را انجام دهد، به
عنوان ساختمان جديد سفارت آمريكا در لبنان، افتتاح شد.
محل قبلى سفارت كه در محلهى «عِينالمَريسه» در منطقهى مسلماننشين غرب بيروت
قرار داشت، روز دوشنبه 1361/1/29 ه.ش)18آوريل1983م)، طى يك عمليات شهادتطلبانه
منهدم شده بود. پس از آن حادثه، قرار شد تا ساختمان جديد در منطقهى «دِير
عوكر» كه شهركى است با ويلاهاى شخصى و آپارتمانهاى لوكس، در كنار جادهاى
باريك در دامنهى بلندىهاى مشرف بر درياى مديترانه كه در جنگهاى داخلى كمتر
آسيب ديده بود، به عنوان محل اصلى سفارت تجهيز شود.
نگهبانى در بخش مسيحى نشين بيروت، براى صد نفر از نيروهاى «تفنگدار دريايى
مارينز» كه مسئوليت حفاظت از پايگاهها و دفاتر آمريكا در لبنان را بر عهده
داشتند، بسيار راحتتر بود؛ چرا كه اين منطقه محل زندگى مسيحيان و تحت سلطهى
نيروهاى فالانژيست بود. در مقايسه با حوادث خشونت بار سه سال گذشته در منطقهى
مسلمان نشين غرب بيروت، در آنجا فقط چند انفجار كوچك اتفاق افتاده بود. اين
منطقه از لحاظ روانى و روحى، براى آمريكايىها امتيازهاى زيادى داشت كه غالبا
آنجا را همچون دژ، محكم و نفوذناپذير مىپنداشتند.
با وجودى كه محل جديد سفارت در ميان مواضع و تدابير شديد حفاظتى و امنيتى كنترل
مىشد و همهى تجربيات گذشته و ضربه پذيرىهاى سفارت قبلى در آن منظور و برطرف
شده بود، ولى به گفتهى مسئولين امنيتى آمريكا، آنها با عجله محل سفارت را به
شرق بيروت منتقل كردند و به همين لحاظ بسيارى از اصول ايمنى، امكانات و ابزار
آلات ضرورى حفاظتى بهكار گرفته نشد. «رابرت لورا» مسئول امنيت سفارت، بعدها
اظهار داشت: «يك مانع فولادىِ ضد ضربه و انفجار كه قرار بود داخل مجتمع سفارت
در شرق بيروت تعبيه شود، به دليل انتقال سريع به محل جديد، نصب نشده بود.»
همه اين تحليلها و توضيحات براى كاستن از عظمت ضربهاى بود كه بر دستگاه
امنيتى آمريكا وارد شده بود. همه اينها در حالى بود كه اين ساختمان از طريق يك
جاده مارپيچ، با مواضع بلند بتونى كه ميان هر كدام يك اتاقك قرار داشت و در
آنها نگهبانى مسلح ايستاده بود، حفاظت مىشد و به دليل كثرت مواضع و حفاظت،
آنجا به «قلعهى آمريكا در بيروت» معروف شده، از نظر كارشناسان آمريكايى،
كاملاً ضد ضربه و غيرقابل نفوذ بود.
زمينههاى حمله
در آن برهه از زمان، آمريكا در شوراى امنيت سازمان ملل متحد،قطعنامهى اين
سازمان مبنى بر خروج فورى اسرائيل از لبنان را «وتو» كرده بود و فشار زيادى بر
دولت لبنان مىآورد تا صلح با اسرائيل را بر آن تحميل كند؛ به همين لحاظ،
آمريكايىها بيش از هر زمان ديگر انتظار حمله و عكس العمل مسلمانان لبنان را
مىكشيدند.
روز پنجشنبه 1363/6/15 ه.ش (6سپتامبر1984م) دو هفته قبل از حمله به سفارت،
آمريكا، قطعنامهى ديگر شوراى امنيت را كه در آن اسرائيل موظف شده بود از آزار
و اذيت ساكنان غير نظامى منطقهى جنوب لبنان كه در اشغال داشت، خوددارى كند،
وتو كرد. دو روز بعد از آن بود كه سازمان جهاد اسلامى طى بيانيهاى كه در بيروت
منتشر شد، خطاب به سردمداران آمريكا اعلام كرد:
«اين بى توجهىهاى مداوم از سوى آمريكا نسبت به ملت ما، پاسخ مناسبى خواهد
داشت. ما به زودى عليه يكى از مهمترين موسسات آمريكايى در خاورميانه دست به
عمليات خواهيم زد. قهرمانان ما حاضرند جان خود را فدا كنند تا يكى از مراكز
آمريكايى يا اسرائيلى را هر چند بى اهميت باشد نابود سازند» در ادامهى بيانيه
خطاب بهرئيس جمهورى آمريكا آمده بود:
«و تو اى حاكم كاخ سفيد! منتظر ضربههاى دردناك ما باش. قبل از موعد انتخابات،
ضرباتى كه ما وارد خواهيم كرد، بسيار دردناكتر از ضربههاى سفارت در بيروت
غربى و مركز فرماندهى نيروهاى تفنگدار آمريكايى در بيروت خواهد بود».
عمليات
ساعت 11/45 صبح به وقت بيروت، روز پنجشنبه 1363/6/29 ه.ش (24ذيحجه1404ه.ق،
20ستپامبر1984م) بود. هفده ماه از حادثهى انفجار سفارت آمريكا در بيروت غربى،
يازده ماه از انفجار مقر مارينز مىگذشت و «رونالدريگان» مىرفت تا خود را براى
انتخابات دور بعدى رياست جمهورى آماده سازد.
يك دستگاه ماشين «دوج وان» سفيد رنگ استيش××× 1 بعضى منابع عنوان كردند داراى
پلاك سياسى هلندى و يا آلمانى بوده است؛ ولى خبرگزارىها آن را داراى پلاكِ
سفارت آمريكا دانستهاند، بنابر بعضى اظهارات، اين ماشين دو سال قبل، از محل
سفارت آمريكا در بيروت غربى به سرقت رفته بود و طى اين مدت در جايى پنهان نگه
داشته شده بود. ××× از جادهى مارپيچ، به طرف درِ اصلى سفارت رفت. برخى منابع
مدعى شدهاند كه چون عُرف ماشينهاى آمريكايى اين بود كه دو نفر يكى به عنوان
راننده و ديگرى براى حفاظت در ترددهاى درونشهرى در آن قرار داشته باشند، اين
ماشين نيز دو سرنشين داشتهاست.
حدود 500 كيلوگرم مواد منفجره از انواع مختلف داخل اين اتومبيل كه از نوع
ماشينهاى دوجى بود كه سفير آمريكا گاهى از آنها براى رفت و آمد خود استفاده
مىكرد، جاسازى و آمادهى انفجار شده بود. رابين رايت، دربارهى عمليات عليه
سفارت آمريكا در دير عوكر مىنويسد:
«روز 20 سپتامبر 1984، يك روز شرجى مديترانهاى، و با توجه به اوضاع و احوال
بيروت، روز آرامى بود. «كِنى راجِرز» يك اسكاتلندى تنومند كه آن زمان موقتاً
مأمور خدمت در بيروت بود، در پاركينگ سفارت آمريكا در بخش شرقى بيروت، نگهبانى
مىداد. او منتظر بود تا «ديويد ميرز» سفير انگليس در بيروت، از ملاقات رسمىاش
با «ريگينالد بارتولوميو» همتاى آمريكايىاش باز گردد.
را جرز عضو «پليس نظامى سلطنتى» و از مأموران يگان امنيتى تشكيل شده براى حفاظت
از مأموران سياسى انگليس بود. نگهبانى دادن در بخش مسيحى نشين شرق بيروت، خيلى
راحت به نظر مىرسيد. در مقايسه با حوادث خشونتبار سه سال گذشتهى منطقهى
مسلمان نشين غرب بيروت، در اينجا فقط چند انفجار كوچك اتفاق افتاده بود.
منطقهى شرقى از نظر روانى همخيلى امتياز داشت.
در لحظاتى كه راجرز در كنار اتومبيل «ليموزين» ضد گلولهى سفير انگليس نگهبانى
مىداد، در انتهاى خيابان مسدود شده با موانع مختلف جلوى سفارت آمريكا،
صحنهاى توجهش را جلب كرد. راجِرز، روز بعد آنچه را كه ديده بود،اين گونه
تعريف كرد: در آن لحظه نگاهم به پايين جاده بود كه يك كاميون شورولت سفيد رنگ
با نمرهى سياسى ديدم. اين طور به نظر آمد كه سرنشينان كاميون، با نگهبان ورودى
جاده، درگيرى لفظى پيدا كردهاند. ]يكى از نگهبانان كه جزو پليس لبنان بود، به
راننده مشكوك شده، و از او درخواست مدارك شناسايى خود و ماشين را داشت. [يكى از
آنهايى كه داخل كاميون بود، با اسلحهى خود يك تير به طرف نگهبان شليك كرد،
سپس راننده به شدت گاز داد و ماشين با سرعت به طرف ساختمان اصلى سفارت حركت
كرد. يكى ديگر از نگهبانها به طرف ماشين تيراندازى كرد؛ شايد سه تير شليك شد.
ولى چون شيشهى عقب ماشين ضد گلوله بود، تيرها به راننده آسيبى نرساند. در اين
لحظه بود كه كاميون به محلى كه من در آنجا ايستاده بودم، رسيد.
راجِزر، در آن لحظه متوجه شد آنچه كه مىترسيده و خارجيان را در لبنان سخت به
وحشت مىانداخته، در شُرف وقوع است؛ يك كاميون حامل بمب دارد به طرف در ورودى
ساختمانى كه دو نمايندهى سياسى خارجى در آن هستند، پيش مىآيد. او مىگويد: از
لاى در، پنج گلوله به طرف راننده شليك كردم و ديدم كه راننده به جلو و روى
فرمان خم شد. او در همان لحظهى خم شدن، فرمان را به راست چرخاند. كاميون به
پهلو پيچيد و با يك كاميون آمريكايى كه در آنجا پارك شده بود، برخورد كرد و در
اين لحظه انفجار رخ داد.
«لارى گيل» عضو نيروى دريايى آمريكا، در آن پنجشنبهى آفتابى، مأمور پست بازرسى
شمارهى يك بود. اين پست، دريچهاى بود روى دروازهى بزرگ كه به هالِ ورودى
سفارت باز مىشد. او مىگويد: من صداى تيراندازى و كشيده شدن لاستيكهاى ماشين
روى زمين را شنيدم و به دنبال آن، همه جا در تاريكى فرو رفت.
لارى، به شدت به پلكانِ پشت سرش خورد و بىهوش بر روى زمين پرت شد. «ترى تورِل»
درجهدار آمريكايى نيز به سوى آسانسور مىرفت كه انفجار اتفاق افتاد و موج
انفجار، آروارههاى او را خرد كرد؛ البته ترى موفق شد كه با دستگاه بىسيم
همراه خود به مربيان آمريكايى ارتش لبنان كه در وزارت دفاع بودند، اعلام آماده
باش قرمز بدهد.
سرگرد «آلِكس فرانكو» كه از حادثهى انفجار بمب در ساختمان قبلى سفارت آمريكا
جان سالم به در برده، و به خاطر كمكى كه به يكى از نظاميان كرده بود يك درجه
ترفيع گرفته بود، مىگفت: صداى شكسته ولى آشناى تورل را شنيدم كه از آن سوى
بىسيم مىگفت كه سفارت منفجر و به هواپرت شده است. در آن لحظه يك آن به ياد
انفجار سفارت در 17 ماه قبل و بلايى كه سر خودم آمد، افتادم.
در حقيقت كماندوهاى شيعى از نتيجهى كار ناراحت بودند. اقدام قهرمانانه راجرز و
يك نگهبان لبنانى كه آمريكايىها معتقدند در حقيقت گلولهى كارساز را او به سوى
راننده شليك كرده است باعث شد كاميون با 3000 كيلوگرم مواد منفجره، در ده مترى
درِ ورودى اصلى متوقف شود و نتواند از آنجا جلوتر برود. در غير اين صورت،
تعداد كشتهها بسيار زيادتر مىشد. ژنرال آمريكايى كه بر روى اين موضوع تحقيق
كرده است، مىگويد: اگر اين انفجار در ساختمان صورت مىگرفت، خسارات و تلفات به
پنج برابر مىرسيد.
ساعتى پس از حادثه، اين خبر به سراسر دنيا مخابره شد:
بيروت، لبنان- آسوشيتد پرس
راديو لبنان و فرستندههاى خصوصى، خبر يك انفجار را در ساختمان فرعى سفارت
آمريكا در شرق بيروت منتشر كردند. راديو دولتى لبنان اطلاع داد كه انفجار در
داخل ساختمان اتفاق افتاده و آتش سوزى به بار آورده است.
«خبر فورى - 20 سپتامبر 1984«
اين بار هم سفير كشورِ به ظاهر ابرقدرت آمريكا، همچون همكار سابق خود، در دفتر
كارش، در زير خروارها بتون، خاك و آهن ماند و باز كاركنان و نيروهاى آمريكايى
مجبور شدند با دست خالى، قطعات فرو ريختهى ساختمان را كنار بزنند تا عالىترين
نمايندهى خود در لبنان را از زير آوار بيرون بكشند.
بارتولوميو، سفير آمريكا در لبنان،از ناحيه دست و سر به شدت مجروح شد و به دليل
و خامت حالش، در بخش ويژهى بيمارستان «اَبوجودَه» در شرق مسيحى نشين بيروت
بسترى شد و تحت عمل جراحى قرار گرفت. ديويدميرز، سفير انگليس نيز كه در طبقهى
چهارم با او جلسه داشت، از ناحيه فك و هر دو پايش مجروح شد.
در اين انفجار «مقر گردهمايى اعضاى جناح مسيحيان راستگرا» موسوم به «جبههى
لبنانى» در منطقهى ديرعوكر، كه در نزديكى سفارت قرار داشت، به شدت مورد آسيب
قرار گرفت.
انفجار كه حفرهاى به عمق 3 متر ايجاد كرده بود، 16 دستگاه ماشين داخل سفارت را
منهدم كرد و تعدادى را نيز كشته و مجروح ساخت. «كِنِتوِلش» افسر ستاد
فرماندهى، كه چهار ماه مىشد به لبنان آمده بود و به عنوان هماهنگ كنندهى
عمليات در دفتر خدمات محرمانهى وزارت دفاع آمريكا كار مىكرد، هنگامى كه در
اتاق كار خود در طبقهى سوم سفارت مشغول نوشتن يك گزارش با ماشين تايپ بود، شدت
انفجار او را چنان به ديوار كوبيد كه گردنش شكست.
تلفات
دربارهى تلفات اين عمليات، اظهار نظرهاى مختلفى شده است. رابين رايت، تلفات
اين حادثه را 40 كشته كه فقط 2 نفرشان آمريكايى بودهاند، و بيش از 20 مجروح
عنوان كرده است. نمايندگى خبرگزارى فرانسه در بيروت، از قول منابع امنيتى گفت:
«بالغ بر 23 نفر كشته و 60 نفر مجروح شدهاند.»
«جبههى مقاومت ملى لبنان» تلفات اين حمله را 23 كشته و 96مجروح اعلام كرد. در
همان حال خبرگزارىهاى ديگر، از قول منابع آمريكايى، آمار كشتهها را 30 نفر و
مجروحين را 60 نفر ذكر كردند؛ در حالى كه هيچ اشارهاى به هويت آنان نشده بود.
در اين عمليات، بزرگترين ضربه براى آمريكا، اين بود كه چنين حادثهاى در
سفارتِ به شدت حفاظت شدهاش كه به آن «قلعهى آمريكا» مىگفتند، اتفاق افتاده
بود. به نوشتهى روزنامه «ديلى تلگراف»، اين انفجار توانست موانعى را در هم
بشكند كه به «دندانهاى اژدها» معروف بود.
بلافاصله پس از انفجار، نيروهاى محافظ سفارت كه سالم مانده بودند و از «دَرَك»
(ژاندارمرى) لبنانى و نيروهاى آمريكايى مارينز تشكيل مىشدند، از ورود
خبرنگاران و عكاسان به محل حادثه جلوگيرى كردند.در حالى كه عدهاى ميان آوار به
دنبال نگهبانان و كاركنان كشته و مجروح شده مىگشتند، تعدادى از كارمندان، در
ميان ويرانههاى خونين شده، بهدنبال برگهها و اسناد سرّى سفارت كه در ميان
خاك و آهن پراكنده شده بود، مىگشتند و آنها را جمع مىكردند.
ساعتى بعد، گروههاى ويژهى تحقيق انفجار، در محل سفارت حاضر شدند و در ميان
قطعات منهدم شدهى ماشين، به دنبال تكههاى پلاك و موتور آن براى شناسايى
گشتند. رابين رايت، پيرامون حوادث و اتفاقات بعد از انفجار مىنويسد:
«پس از حادثهى انفجار، آمريكا سعى كرد وجههى خود را حفظ كند. «جورج بوش»
معاون رئيس جمهورى، طى يك صحنه سازى گفت: بگذاريد من يكچيز را به شما اطمينان
بدهم، آمريكا در اين حكومت هيچگاه و هيچگاه اجازه نخواهد داد كه تروريسم يا
ترس از تروريسم، سياست خارجى آمريكا را تعيين كند. ما از موضع خودمان عقب
نخواهيم نشست؛ چرا كه تروريستها به صحنه آمدهاند. ما ابر قدرتيم و قوى و
مغرور هستيم. ما اصول ثابتى داريم و اين اصول به ما اجازه نمىدهند كه بگذاريم
تروريسم سياست خارجى ما را تعيين كند.
البته در آمريكا انتخابات رياست جمهورى در پيش بود و از ظواهر امر اين گونه بر
مىآمد كه حكومت ريگان و مديريت او، دچار مشكل شده است.ساختمان سفارت آمريكا در
غرب بيروت بسته شد و حتى يك سرباز هم در آنجا باقى نگذاشتند. در ساختمان جديد
سفارت در شرق بيروت در دير عوكر،سلاح سنگين كار گذاشتند و پرواز بر فراز
اقامتگاه اختصاصى سفير آمريكا،براى تمام هواپيماها ممنوع شد.
به كاركنان سفارت كه در شرق مسيحى نشين بيروت سكونت داشتند،توصيه شد تا به محض
تاريك شدن هوا، از خانههايشان بيرون نيايند. ديپلماتهاى آمريكايى، به سرعت به
وسيلهى هلىكوپتر به قبرص منتقل شدند؛چون اطراف فرودگاه بيروت نيز به دليل
نزديكى به منطقهى شيعيان، منطقهى خطرناك و ممنوع بود. «بِريان كارسِن» سخنگوى
وزارت خارجهى آمريكا، توضيح داد كه اين اقدامات موقتى است و بعداً بسته به
اينكه تجديد سازمان و اطلاع سيستم امنيتى سفارت چهقدر طول خواهد كشيد و
چهقدر موفقيتآميز باشد، اوضاع به حال عادى باز خواهد گشت».
آمريكا كه از تأثيرات منفىِ اين انفجار بر انتخابات قريب الوقوع رياست جمهورى
مىترسيد، يك گروه حرفهاى را جهت تعقيب،شناسايى و كسب اطلاعات دربارهى سازمان
جهاد اسلامى كه مسئوليت اين حمله را پذيرفته بود، به لبنان فرستاد، تا به زعم
خود در يك طرح برق آسا، ضربات خرد كننده به اين سازمان ناشناس وارد آورند.
اين گروه، همراه با «ريچارد مورفى» معاون وزير امور خارجهى آمريكا، عازم لبنان
شدند. ساعاتى از ورود آنان به بيروت نگذشته بود كه خود روى حامل مورفى، مورد
اصابت موشكهاى آر.پى.جى قرار گرفت. ريچارد مورفى جراحاتى سطحى برداشت؛ ولى
ادعاها و تصورات آمريكا براى مقابله با سازمانهاى مبارز لبنانى، در همان اولين
روزها با شكسترو به رو شد.
دومين انفجار سفارت آمريكا در بيروت، وحشت زيادى در ميان نيروهاى خارجى ايجاد
كرد. آمريكا و انگليس، دفاتر نمايندگى خود در لبنان را تعطيل كرده و اتباع خود
را از سفر به اين كشور باز داشتند.
مسئوليت حمله
در لحظاتى كه سفير آمريكا و سفير انگليس، و همين طور ديگر مجروحين حادثه در
بيمارستان بسترى و تحت معالجات اوليه بودند، شخص ناشناسى با نمايندگى خبرگزارى
فرانسه در بيروت، تماس تلفنى گرفت و بيانيهى سازمان جهاد اسلامى را كه
دربارهى اين عمليات صادر شده بود، به اين شرح قرائت كرد:
«بسماللَّه الرحمنالرحيم
سازمان جهاد اسلامى مسئوليت انفجار ماشين حامل بمب را كه به رانندگى و همراهى
دو تن از فدائيان ما صورت گرفت و هدف آن، محل سكونت سفير و كاركنان سفارت
آمريكا بود، بر عهده مىگيرد. عمليات آيندهى ما نزديك است و ماشين بعدى خواهد
آمد. ما قبلاً اخطار داده و گفته بوديم كه در صورت عدم خروج آمريكا از لبنان،
عمليات خود را عليه منافع آن انجام خواهيم داد. ما به اخطار و وعدههاى خود
پايبنديم. ما در اينجا اعلام مىكنيم مادامى كه يك آمريكايى در خاك لبنان وجود
داشته باشد، اين گونه حملات ادامه خواهد داشت. ما در همه جا هستيم و به عهد خود
وفا داريم.
در اينجا از همهى شهروندان لبنانى درخواست مىكنيم كه از نزديكى اماكن و
موسسات آمريكايى و همچنين نقاط تجمع آنان، به خصوص سفارتخانه،دورى كنند. ما قوى
هستيم و قوى خواهيم ماند.
سازمان جهاد اسلامى لبنان»
با وجودى كه تاكنون منابع اطلاعاتى و دستگاههاى جاسوسى آمريكا، نشانهى مستند
و مستدلى از عاملين اصلى اين حادثه و هويت رانندهى شهادتطلب اين عمليات ارائه
نداده و فقط به ايراد اتهام به همهى مخالفين، از جمله ايران اقدام كردهاند،
يكى از نشريات چاپ تهران، به نقل از «اينترنت» مدعى شد كه اين عمليات توسط
حزباللَّه لبنان انجام شدهاست. روزنامهى «توس» در شماره دوازدهم خود كه در
تاريخ شنبه 1377/5/17ه.ش (8 اوت 1998م) منتشر شد، اين گونه نوشت:
«سپتامبر 1984 بيروت، عمليات انفجار انتحارى يكى از ساختمانهاى وابسته به
سفارت آمريكا در بيروت از سوى حزباللَّه لبنان».
عكس العمل
رونالد ريگان رئيس جمهورى آمريكا، چند ساعت پس از انفجار سفارت، در حالى كه
براى اطلاع از خبر حادثه، از خواب بيدارش كرده بودند، در حضور خبرنگاران گفت:
«ما كه نمىتوانيم به سوراخى بخزيم و وظايفمان را فراموش كنيم».
ولى پس از اين حادثه، آمريكا درست همين كار را كرد. يك سال پيش از آن، آمريكا
بيشترين تعداد نيرو را در بين گروههاى خارجى در لبنان داشت. حدود 190
آمريكايى به صورت مخفى در لبنان به فعاليتهاى جاسوسى و اطلاعاتى مشغول بودند؛
ولى در روز انتخابات رياست جمهورى آمريكا 1363/8/17 ه.ش (8نوامبر 1984م) فقط
ششنفر، آن هم ديپلمات، در لبنان باقى مانده بودند. همان تعداد كم هم از
جريانات و حوادث سياسى دور نگه داشته شده بودند. از كليهى اعضاى سفارت خواسته
شد كه دربارهى كارهاى بارتولوميو (سفير) با كسى صحبت و مصاحبه نكنند. دليل اين
كار هم اين بود كه آمريكا تصور مىكرد هدف سازمان جهاد اسلامى از اين عمليات،
شخص سفير بوده است؛ به همين لحاظ بارتولوميو براى حفظ جانش، يك هفته قبل از
انتخابات رياست جمهورى، به پاريس رفته و محرمانه در آنجا زندگى مىكرد؛ ولى
هدف سازمان جهاد اسلامى، مبارزه عليه آمريكا و اهداف استكبارى او در لبنان بود.
به گفتهى رابين رايت: «جهاد اسلامى آمريكا را به مبارزه طلبيد و در مرحلهى
اولِ اين مبارزه پيروز شده بود».
«كاسپار واينبرگر» وزير جنگ آمريكا، در برابر اين سؤال خبرنگاران كه: آمريكا در
قبال اين حمله، چه عكسالعملى انجام خواهد داد؟ گفت: «تفاوتى نمىكند كه آمريكا
چه كارى انجام دهد. به هر حال اين گونه عمليات ادامه خواهد يافت و هرگز تصميمى
عليه آن وجود نخواهد داشت. بهويژه آنكه عيب كار اينجاست كه عاملان اين گونه
عمليات، اقدام به خودكشى مىكنند».
پس از اين عمليات، آمريكا سه ناوچه جنگى خود را كه پس از انفجار مقر تفنگداران
دريايى، از سواحل بيروت فرا خوانده بود، دوباره به لبنان بازگرداند.
پس از دومين حملهى شهادتطلبانه عليه سفارت آمريكا و سومين حمله عليه منافع
آمريكا در بيروت، كنگرهى آمريكا، قانونى مبنى بر اختصاص 10 ميليون دلار براى
جمع آورى و كسب اطلاعات دربارهى نقشهها و طرحهاى تروريستى گروههاى مخالف،
عليه شهروندان آمريكايى و اموال آنان تصويب كرد و براى هر خبر و اطلاع از چنين
مواردى، تا سقف 500/000 دلار جايزه تعيين كردند كه اين مسئله عجز دستگاههاى
اطلاعاتى عظيم آمريكا «سيا» و «اف.بى.آى» را در شناسايى يك گروه ظاهراً كوچك
محلى در لبنان به خوبى نشان داد.
كنگرهى آمريكا، همچنين 110 ميليون دلار براى تكميل تاسيسات و تجهيزات امنيتى
در سفارتخانهها، و نيز 356 ميليون دلار براى سال 1364ه.ش (1985م)، به منظور
تشديد اقدامات امنيتى در 70 نمايندگى خارجى آمريكا كه بيشتر مورد تهديد بودند،
اختصاص داد.
اواخر سال 1363ه.ش (اوائل 1985م) وزارت خارجهى آمريكا متوجه شد كه 139 محل
سياسى و سفارتخانه، يعنى بيش از نيمى از262 سفارتخانه و نمايندگى آمريكا در
خارج از حداقل استانداردهاى امنيتى نيز برخوردار نيستند. اين مكانها، پس از
دومين انفجار سفارت آمريكا در بيروت، تاسيس شده بودند.
در جريان يك تحقيق معلوم شد كه آمريكا براى اينكه بتواند در سفارتخانهها و
نمايندگىهاى سياسى خود، امنيت قابل قبولى ايجاد كند،مجبور است پر هزينهترين و
اجبارىترين پروژهى تغيير يا تجديد ساختمان را در طول تاريخ خود، تحمل كند.
هزينهى اين كار را حدود 3/3 ميليارد دلار تخمين زده بودند كه دو سوم آن به
سفارتخانهها و نمايندگىهاى مستقر در خاور نزديك اختصاص يافته بود.