صادقیه
امروز پانزدهم
شعبان هزار و چهار صد و هفت هجری قمری است. بیش از هزار و صد سال است كه خورشید
ولایت در پس ابر غیبت پنهان شده و انسانیت تا پایینترین مراتب هبوط خویش پایین
آمده است و شب ظلم و فساد در كرهی زمین حاكمیت یافته. اما همانسان كه شب هرچه
در تیرگی خویش عمیقتر ميشود ستارگان درخشش بیشتری ميیابند، هرچند خورشید
ولایت در مغرب حقیقت غایب است، لكن نور قدسياش از وجود ستارگانی كه در ظلمت
عصر جاهلیت ثانی مصباح هدایت گمگشتگانند، در جهان تلألؤ دارد. علما و مؤمنین
مصابیحی هستند كه آسمان اول، یعنی آسمان دنیا را روشن ميدارند تا گمگشتگان در
گمگشتگی نمانند و راه به حقیقت پیدا كنند.
اگر به چشم حقیقت بنگری، جز آنان را كه از ایمان نصیبی هست در تیرگی خواهی دید
و اینچنین، «سپاه نور» برای این مردان خدا عجب نام مناسبی است. این نور ولایت
حقهی آل محمد است كه از وجود آنان ساطع است و راه شیری كهكشان را به سوی قبله
هموار ساخته. اگر در جستوجوی امام زمان هستی، او را در میان سربازانش بجوی.
شب حیات انسان با انقلاب اسلامی ایران در فجر صادق خویش داخل شده است و شایسته
است كه اكنون منتظر صبح باشیم، صبح دولت یار. بگذار آنان ما را هرچه ميخواهند
بخوانند؛ ما كه خود ميدانیم این ارادهی خداست كه با دستان ما به تحقق ميرسد
و این شمس ولایت است كه از افق وجود ما طلوع ميكند. اگر در جستوجوی امام زمان
هستی، او را در میان سربازانش بجوی. از نشانههای خاص آنان این است كه همچون
نور، دیگران را ظاهر ميكنند و خود را نميبینند.
شانزدهم شعبان، ٢٦ فروردین
آیا آنان خود از رسالت تاریخی خویش آگاهی دارند؟ تمثیل حضرت سلمان در كنار
پیامبر اكرم تمثیل جایگاهی است كه ایرانیان در تاریخ اسلام دارند. آیا آنان
ميدانند كه آیهی «فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه»(١) دربارهی آنان است
كه نازل شده و صدها سال است كه كرهی بلادیدهی زمین انتظار قدوم ایشان را
ميكشیده است؟ چه بیان كنند و چه نكنند، حضور آنان در این ارتفاعات نشانهای
است از علمشان به حقیقت تاریخی وجود خویش و رسالتی كه آن عهد ازلی با آفریدگار
اقتضا دارد.
آنان همچون نور دیگران را ظاهر ميكنند و خود را نميبینند و اگر اینچنین نبود،
لیاقت سربازی امام زمان را نميداشتند. عجب و كبر، انسان را به جبههی شیطان
الحاق ميكند، اما شرط حضور در این معركه از خود گذشتگی است. آنان در ظلمات
آسمان دنیا همچون راه شیری كهكشان، قبله را نشان كردهاند، اما در این جهان راه
حق از كربلا ميگذرد. اگر كسی پنداشته است كه ميتوان ایمان آورد و پای در
بیابان بلا نگذاشت، سخت در اشتباه است. او بداند كه زمین دلش از سوراخهای
پنهانی موشهای نفاق سست است و در خاكی اینچنین، بذر حیات نميروید. اگر با
زبان رسمی سیاست سخن بگوییم آنان با آمریكا ميجنگند، اما در بیان حقیقی، با
شیطان است كه نبرد ميكنند. این كبر شیطان است كه در حكومتهای استكباری دنیا
تمثل یافته و از همین است اگر حضرت امام، آمریكا را شیطان بزرگ ميخوانند.
نماز محراب حقیقی نبرد با شیطان است و اگر ما در این جبهه پیروز شویم ریشهی
استكبار خشك خواهد شد و آنگاه دولتهای استكباری كه ثمرهی همین شجرهی خبیثه
هستند، خواهند پوسید. پس جبهههای ما را باید جبههی نماز خواند. ریشهی شجرهی
طیبهی قیام و جهاد ما در خاك نماز است و اگر اینچنین بماند، نصرت از آن ماست.
نماز انسان را به خلیفة اللهی ميرساند و اینچنین، نمازگزار بر همهی موجودات
عالم وجود ولایت ميیابد و همهی قوای عالم كه جنود خدا هستند نه تنها با او
همراه ميشوند، كه به خدمتش درميآیند. قدرتهای استكباری كه از كبر شیطانی
منشأ گرفتهاند توهم و فریبی بیش نیستند. قدرت حقیقی از فقر كامل در مقابل غنی
و قادر مطلق است كه منشأ ميگیرد. اینچنین است كه ارادهی انسانی ارادت ميشود
و دست قدرت خدایی از آستین ارادت و بندگی بندگان خوب خدا ظاهر ميگردد.
انسان مؤمن بدن خود را به مثابه مركبی برای روح خویش به كار ميگیرد و
اینچنین، اگر مركب جسمش دچار ضعف و نقصی شود، با قوت روح بر آن غلبه ميیابد.
اما كافر قوای روح را به خدمت آرمانهای جسمانی و غرایز حیوانياش ميكشاند و
اینگونه، نقصانها و مصائب، هر چند كوچك و حقیر، او را از راه باز ميدارند.
ارتفاعات نوار مرزی غرب كشور اكنون در تاریخ دفاع مقدس ما موقعیت كاملاً
تازهای یافته است. در بیست و پنجم فروردین مطابق با پانزدهم شعبان، وقتی
رزمندگان ما در این سوی مرزها برای عملیات «نصر یك» آماده ميشدند، دلاوران تحت
امر قرارگاه رمضان، عملیات «فتح پنج» را در عمق خاك عراق، در سلیمانیه، چوارته
و اطراف شهر مائوت آغاز كردند. در بیست و هفتم فروردین، عملیات محدود نصر یك با
رمز «یا صاحب الزمان ادركنی» به پیروزی رسید و توانست با انهدام پایگاه منافقین
در منطقه، زمینه را برای عملیاتهای بعدی آماده كند.
ادامهی دفاع مقدس ما ایجاب ميكند كه متجاوز را در آن سوی مرزها و در درون خاك
خویش سركوب كنیم، اگرچه هنوز مناطقی از كشورمان نیز در اشغال آنهاست. شاید این
مفاهیم بلند را نتوان در زبان رسمی سیاست بیان كرد، اما فطرتهای پاك سخن ما را
در ميیابند و همین كافی است. اسلام بر فطرت الهی انسان مبتنی است و اینچنین،
راه خویش را، اگرچه كُند، اما عمیق و دقیق باز ميشناسد و رفته رفته بر همهی
عالم تسلط ميیابد. مصباح فطرت الهی انسان اگرچه در پس اندودهی گناهان محجوب
گردد، اما هرگز خاموش نميشود و سر پیروزی حق نیز در همین نكتهی بسیار ظریف و
زیباست. انسان در عمق فطرت خویش عاشق حق است و به معاد ایمان دارد و اگرچه چند
صباحی گرفتار تمایلات نفس اماره گردد، اما نهایتاً وطن مألوف خویش را در جوار
حق ميجوید.
عملیات كربلای ده در ساعت دو بامدادِ چهارم اردیبهشت، یعنی یك هفته بعد از
عملیات نصر یك، در محور مریوان _ بانه _ سردشت آغاز شد. در این عملیات مجاهدان
راه خدا با عبور از رودخانههای چومان و گلاس در عمق سی و پنج كیلومتری خاك
عراق بر ارتفاعات مشرف بر شهر مرزی مائوت استقرار یافتند.
چشم ظاهربین دشمن هرگز وجوه تمایز و تفاوت ما را با خویشتن در نخواهد یافت. او
ما را با مقیاسهای كمی ميسنجد و اینچنین، هرگز نخواهد فهمید كه تفاوتها
یكسره در این معنا نهفته است كه ایمان به معاد، ترس از مرگ را از درون ما رانده
است. شیطان حاكمیت دنیایی خویش را بر ترس و رعب بنا نهاده است و اگر كسی از مرگ
نترسد، دیگر هیچ راهی برای تسلط یافتن بر او وجود ندارد.
از شقایقهای وحشی باز پرس كه محرم اسرار ما هستند. آنها با تو خواهند گفت كه
شرط شیدایی حق، آزادگی است و داغدار بودن و غسل خون. و عجیب اینجاست كه چگونه
اسرار حق در این صورتهای خاكی جهان كثرات ممثل شده است. شقایق را وحشی
ميخوانند، چرا كه آزاده است و رنگی از تعلق ندارد. در دشتهای دور، لابهلای
سنگها ميروید و به آب باران قناعت ميكند تا همواره تشنه باشد و بسوزد. داغ
دلش و گلبرگهای به خون آغشتهاش، راستی كه او را به شهید ماننده ميكنند و
عجبا از این تمثیل كه چه بجاست!
راه ما به سوی قلهی گلان و ارتفاعات دیگر مشرف بر شهر مائوت از اینجا آغاز
ميشود. تا اینجا را هليكوپترها ميآورند، اما از اینجا اگر جهادسازندگی زنجان
جاده را به قلهی گلان نرسانده بود دیگر راهی وجود نداشت. در پشت این تپه،
درهی محفوظ اما وسیعی وجود دارد كه هليكوپترها در آنجا فرود ميآیند و
مجاهدان راه خدا را با خود ميآورند.
وجود این انسانها در عصر تكنولوژی، در عصری كه وسایل تعیینكنندهی غایات و
اهداف هستند بسیار غریب است. اما همانسان كه شب هرچه در تیرگی خویش عمیقتر
ميشود ستارگان درخشش بیشتری ميیابند، انوار قدسی خورشید غایب ولایت از وجود
این ستارگان كه در ظلمت عصر جاهلیت كنونی مصباح هدایت گمگشتگانند، در جهان
تلألؤ دارد. آیا آنان خود به رسالت تاریخی خویش آگاهی دارند؟ آیا آنان
ميدانند كه این ارادهی خداست كه در سیر تاریخ تحقق ميیابد و آن كه از گلوی
آنان فریاد ميكشد هنوز سیدالشهداست؟ خونشان خون او و شمشیرشان شمشیر اوست؟
حفظ و تثبیت مواضع تسخیرشده به امكان تداركات بستگی دارد و این مهم، در
ارتفاعات جلوهی بیشتری ميیابد. احداث بیست كیلومتر جادهی تداركاتی در مدت
پانزده ساعت در ارتفاعات صعب العبور منطقه، كاری نیست كه جز با از خود گذشتگی
میسر باشد. عجب و كبر، انسان را به جبههی شیطان الحاق ميكند، اما شرط حضور در
این معركه از خود گذشتگی است و این درست نقطهی تمایز ما با لشكریان دشمن است.
دو ماه بعد شهر مرزی مائوت در عملیات «نصر چهار» آزاد شد. عملیات نصر چهار در
ساعت دو بامداد یكشنبه سی و یكم خرداد با رمز یا امام جعفر صادق(ع) و با حمله
به ارتفاعات مهم مشرف به شهر آغاز گشت. رزمندگان اسلام در مرحلهی اول عملیات،
در روز شهادت امام جعفر صادق(ع) در قلههای دوقلو، یال نیرابه، قشن و ژاژیلهی
یك و دو مستقر شدند و در مرحلهی بعد شهر مائوت را محاصره و تسخیر كردند. دیدن
بسیجيهای جوان در كنار اسرای دشمن تمثیل داوود است در برابر جالوت. داوود جوان
است و جز فلاخنی در دست ندارد و آنچه او را بر جالوت كاركشته پیروز ميسازد،
ایمان است.
سپاه نور ساعت هشت صبح وارد شهر مائوت شده بودند و هنگامی كه ما از فراز
ارتفاعات به سوی شهر سرازیر شدیم، گروههای رزمی _ مهندسی جهاد و سپاه بهشدت
در كار تكمیل شبكهی تداركاتی جادهها و ایجاد خاكریزهای دفاعی در اطراف شهر
بودند تا بتوان منطقهی آزادشده را در برابر پاتكهای احتمالی دشمن محافظت كرد.
شهر مائوت در عمق سی و پنج كیلومتری خاك عراق و در فاصلهی هفتاد و پنج
كیلومتری شهر بانه واقع است. مائوت كه پیش از جنگ پنج هزار نفر سكنه داشته است،
با آغاز جنگ به یكی از مراكز مهم تداركاتی جبهههای شمال عراق بر سر راه عبور
جادههای مواصلاتی چوارته و سلیمانیه تبدیل شده بود. «صادقیه» نام جدیدی است كه
رزمندگان اسلام برای این شهر انتخاب كردهاند.
ادامهی دفاع مقدس ما اینچنین ایجاب ميكند كه متجاوز را در آن سوی مرزها و در
درون خاك خویش سركوب كنیم، اگرچه هنوز مناطقی از كشورمان نیز در اشغال آنهاست.
شاید این مفاهیم بلند را نتوان در زبان رسمی سیاست بیان كرد، اما فطرتهای پاك
سخن ما را در ميیابد و همین كافی است. اسلام بر فطرت الهی انسان مبتنی است و
اینچنین، راه خویش را، اگرچه كند، اما عمیق و دقیق باز ميشناسد و رفته رفته بر
همهی عالم تسلط ميیابد.
قدرتهای استكباری كه ریشه در كبر شیطانی دارند، توهم و فریبی بیش نیستند و
قدرت حقیقی از فقر كامل در مقابل غنی و قادر مطلق است كه منشأ ميگیرد. اینچنین
است كه ارادهی انسانی ارادت ميشود و دست قدرت خدایی از آستین ارادت و بندگی
بندگان خوب خدا ظاهر ميگردد و جهان كفرزده را تسخیر ميكند.
پی نوشت ها:
١.
مائده / ٥٤