سقوط
حملهي هواپيماها ديگر هيچكس را نميترساند. اميد دشمن به ترس ماست و اگر
نترسيم، مكر شيطان يكسره بر باد ميرود. در اين روزها سقوط هواپيماهاي دشمن
آنهمه زياد است كه همه آن را نه يك بار، بلكه چند بار به چشم ديدهاند.
گروهي از بچهها ايستادهاند و دربارهي سقوط دو هواپيما با هم صحبت ميكنند و
گويا خلبان يكي از اين دو هواپيما در آب افتاده است. آرامشي كه بر وجود اين
جوانان حاكم است بهراستي حيرتانگيز است و با هيچيك از تصاويري كه از جنگ
براي ما نقل ميشد موافقت ندارد. اين جنگ هر چند از جانب استكبار جهاني و براي
جلوگيري از گسترش حق بر ما تحميل شد، اما اكنون زندگي در صحنههاي نبرد آنچنان
با روح ما در آميخته است كه تو گويي هميشه در جنگ زيستهايم.
چيزي نگذشته است كه ديگرباره هواپيماها حملهور ميشوند. ما با ايمان پيش
ميرويم و دشمن وابسته به سلاح است، اما ديگر تكليف جنگ را آهن مشخص نميكند.
لحظاتي بعد، بار ديگر همه چيز صورت عادي خويش را باز مييابد و بيل مكانيكي
جهاد ديگرباره به كار ميافتد. اما دشمن اميد خويش را به احتمالي بسيار ضعيف
بسته است و آن اينكه ما را بترساند و با آهن بر ايمان ما غلبه كند و اين خيال
باطلي است. مگر چيزي فراتر از مرگ هم وجود دارد؟
مرگ هم كه براي ما شهادت است و حيات جاودانه در جوار رحمت حق: «قل هل تربصون
بنا الا احدي الحسنيين؟»(١)
پی نوشتها
١. «بگو كه
آيا جز اين دو خوبي براي ما انتظار ميكشيد؟» توبه / ٥٢