كنيه هاى حضرت زهرا (س)
كنيه، براى تعظيم و تكريم اشخاص به كار مىرود. حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام كنيههاى زيادى دارند، ما در اينجا بعضى از كنيههاى آن حضرت را متذكر مىشويم.
البته رسالت اين مجموعه، معرفى آن دسته از اسامى و القاب حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام مىباشد كه براى نامگذارى مناسب است، اما به مناسبت ذكر اسامى و القاب آن حضرت، ذكر كنيههاى ايشان نه تنها خالى از لطف نخواهد بود، بلكه عين لطف است.
كنيههاى حضرت فاطمهى زهرا عليهاالسلام1) اُمّالحسن
2) اُمّالحسين
3) اُمّالمحسن
4) اُمّالأئمة
5) اُمّأبيها
6) اُمّالخيرة
7) اُمّالمؤمنين
8) اُمّالأخيار
9) اُمّالفضايل
10) اُمّالأزهار
11) اُمّالعلوم
12) اُمّالكتاب
13) اُمّالأسماء
مدارك كنيههاى حضرت صديقهى طاهره عليهاالسلام.
قال العلامة، ابن شهرآشوب (ره):
«و كناها: اُمّالحسن، و اُمّالحسين، و اُمّالمحسن، و اُمّالأئمة، و اُمّأبيها.» (1)
و قال المولى الأنصارى قدسسره و ذكر بعضهم:
«إنَّ من جملة كناها: اُمّالخيرة، اُمّالمؤمنين، و اُمّالاخيار، و اُمّالفضائل، و اُمّالأزهار، و اُمّالعلوم، و اُمّالكتاب.» (2)
و قال في «نخبةالبيان»:
«فمنها اُمّاسماء، ذكره الخوارزمى في مقتله، و لعله لتعدد أسمائها الحسنى، الحاكية عن صفاتها العليا و مناقبها العظمى.» (3)كنيهى اُم ّابيها:
مهمترين كنيهى فاطمهى زهراء عليهاالسلام «اُمّابيها» مىباشد. براى اين كنيه معانى متفاوتى شده است.
بعضى اين كنيه را صِرف محبت پدر به فرزند دانستهاند و مىگويند انسان هرگاه فرزند خود را زياد دوست بدارد و بخواهد اين محبت را ابراز كند، به فرزندش مىگويد: «بابا»، «مادر» و اين در تكلم عموم مردم رايج است.بنابراين، كنيهى «امابيها» نوعى ابراز محبت شديد از طرف پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به فاطمهى زهرا عليهاالسلام بوده است.
و شايد اينكه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او مىگويد: «اى مادر پدر» به اين علت باشد كه فاطمهى زهراء عليهاالسلام، مانند مادرى مهربان، براى پدر خود زحمت مىكشيد. خاكستر از سر و رويش پاك مىكرد، جراحات او را پانسمان مىكرد و كارهايى را كه يك مادر در حق فرزند خود انجام مىدهد، ايشان براى پدر انجام مىداد.و معناى ديگر آنكه، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مانند فرزند، با دخترش برخورد مىكرد، دستش را مىبوسيد، همانگونه كه فرزند در مقابل مادر بايد چنين باشد، در برابر حضرت زهراء عليهاالسلام، تمامقد برمىخاست، در هنگام سفر از او خداحافظى مىكرد و هنگام بازگشت از سفر اولين ديدارش از زهراى مرضيه عليهاالسلام بود. اين عملى است كه هر فرزند مؤدب به آداب الهى آن را انجام مىدهد.
برخى از محققين، از معانى «اُمّ» كمك گرفته و وجوهى را براى معناى اين كنيهى ذكر نمودهاند و گفتهاند يكى از معانى «اُمّ» اصل و ريشه هر چيز است. فاطمهى زهراء عليهاالسلام ريشهى شجرهى طيبهى نبوت است و براى تقويت سخن خود به روايت ذيل نيز تمسك جستهاند.
قال الباقر عليهالسلام: «الشجرة الطيبة، رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و فرعها، على عليهالسلام و عنصر الشجرة، فاطمة عليهاالسلام و ثمرتها، أولادها و أغصانها و أوراقها، شيعتها.» (4)
امام باقر عليهالسلام فرمود: درخت پاكى و طهارت، پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله است، كه شاخههاى آن على عليهالسلام، ريشههاى آن فاطمهى زهرا عليهاالسلام، ميوهى آن حسن و حسين و زينب و اُمّكلثوم، شاخ و برگ اين درخت شيعيان آنها مىباشد.
قال رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم:
«أنا شجرة، و فاطمة أصلها، و علي لقاحها، والحسن والحسين ثمرها.» (5)پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: من درخت پاكى و فاطمه ريشههاى آن و على پيوند و مادهى بارورى آن و حسن و حسين ميوههاى اين درختند.
پی نوشت ها
1- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 203، از «المناقب»، ج 3، ص 357.
2- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 203 از «اللمعة البيضاء»، ص 50.
3- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 203 از «نخبة البيان في تفضيل سيدة التسوان»، ص 86.
4- فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 205 از «مجمعالبحرين» ماده شجر.
5- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 205 از «ميزان الاعتدال»، ج 1، ص 234 على ما في «احقاقالحق»، ج 9، ص 152.