عزيزه
عَزَّ، عِزّاً و عِزَّةً و عَزازةً: صار عزيزاً، ارجمند گرديد. و عِزّاً عليه: كرم، العِزّ: خلاف الذّل،
العزيز: الشريف، المكرم، العزيزة: زن گرانقدر.
زن ارجمند و گرانقدر و زنى كه عزت نفس خويش را حفظ نمايد و در پيش نامحرمان سبكسر نباشد، «عزيزه» گويند.
فضيلت فاطمه ی زهرا عليهاالسلام در روز قيامت.
فقال سلمان (لرسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله):«يا مولاى! سألتك باللَّه إلّا أخبرتني بفضل فاطمة عليهاالسلام يوم القيامة؟
قال: فأقبل النبى صلى اللَّه عليه و آله ضاحكاً مستبشراً ثم قال: والذي نفسي بيده أنّها الجارية التي تجوز في عرصة القيامة على ناقة... عليها هودج من نور، فيه جارية إنسية حورية «عزيزة»... جبرئيل عن يمينها و ميكائيل عن شمالها و على أمامها والحسن والحسين وراءها واللَّه يكلاها و يحفظها، فيجوزون في عرصة القيامة فإذا النداء من قبل اللَّه جلّ جلاله: معاشر الخلائق!
غضّوا أبصاركم و نكسوا رؤوسكم، هذه فاطمة عليهاالسلام، بنت محمد نبيكم زوجة علي أمامكم امالحسن والحسين، فتجوز الصراط و عليها ريطتان بيضاوان فإذا دخلت الجنة و نظرت إلى ما أعدّ اللَّه لها من الكرامة، قرأت «بسم اللَّه الرحمن الرحيم الحمدلِلَّه الذي أذهب عنّا الحزن إنّ ربّنا لغفور شكور الّذي احلنا دار المقامة من فضله لايمسنا فيها نصب و لايمسنا فيها لغوب» قال: فيوحى اللَّه عزّ و جل إليها يا فاطمة! سليني اُعطك و تمني على أرضك
فتقول: إلهي أنت المُنى و فوق المُنى أسألك أن لاتعذب محبّي و محبّي عترتي بالنار فيوحى اللَّه إليها يا فاطمة! و عزّتي و جلالىّ و إرتفاع مكاني! لقد آليت على نفسي من قبل أن أخلق السماوات والارض بألفي عام أن لا اُعذّب محبّيك و محبّي عترتك بالنّار.
... سلمان عرضه داشت: مولاى من! تو را به خدا قسم مىدهم، از مقام حضرت زهراء عليهاالسلام در روز قيامت، مرا آگاه كن. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله خندان جلو آمدند، فرمودند: به خدايى كه جانم در دست اوست، فاطمه ی زهرا عليهاالسلام از عرصهى قيامت عبور مىكند، در حالى كه بر شترى نشسته است و بر آن شتر هودجى از نور است، داخل آن، بانويى (انسيه، حوراء، عزيزه) نشسته، جبرئيل در طرف راست و ميكائيل در طرف چپ، اميرالمؤمنين عليهالسلام پيشاپيش و حسنين پشت سر حضرت زهراء عليهاالسلام در حركتند. خداوند نيز آن حضرت را محافظت مىكند.
آنها از عرصهى قيامت عبور مىنمايند. ناگهان از طرف خداوند ندايى به گوش مىرسد: اى مردم! چشمهايتان را ببنديد، سرهايتان را به زيرا اندازيد، اين، فاطمه، دختر حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله، پيامبر شما و همسر على عليهالسلام، امام شماست، مادر حسن و حسين است. پس حضرت فاطمه ی زهراء عليهاالسلام از پل صراط مىگذرد.
آنگاه كه داخل بهشت مىشود و به آنچه خداوند براى او آماده كرده است نظر مىافكند، مىگويد: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم الحمدللَّه الذى أذهب عنا الحزن إنّ ربّنا لغفور شكور الذي احلنا دار المقامة من فضله لا يمسنا فيها نصب و لا يمسنا فيها لغوب» خداوند به او وحى مىكند: «اى فاطمه! اگر از من درخواستى دارى، بگو كه بر تو ارزانى خواهم داشت.» فاطمه عليهاالسلام عرض مىكند: من تو را مىخواهم، كه بالاترين درخواستم، در حضور تو بودن است. و درخواست دارم كه دوستانم و دوستان اهلبيتم را عذاب نكنى. خداوند وحى مىفرستد: اى فاطمه! به عزت و جلالم، به مقام خداوندى خودم قسم! دو هزار سال پيش از آنكه زمين و آسمان را خلق كنم، بر خود عهد نمودم كه عاشقان تو و دوستان فرزندانت را عذاب نكنم. (1)
1- بحارالانوار،ج 27، ص 139، ر 144 از كنزجامع الفوائد و تأويل الايات الظاهرة معاً.